داستانه دیگه... بالاخره باید یه موضوعی ایجاد کنن که داستان دور اون بچرخه . ...
طرفداران سری Tekken
- Thread starter kallahar
- تاریخ آغاز
رژین یه جورایی راست میگه:cheesygriآخه لادن جان،نمیتونن تو بیوگرافی شخصیت ها بنویسن"....بنابراین X به دلیل بیکاری و صرفا محض خنده به تورنومنت 6 پیوست..."!!!
من همیشه راست میگم(:biggrin1:
)جالبه ها،تاپیک بازی بزن بزن،همش دست دخترهاست!
آسوکا جان،حامد عزیز;سوال کردن،جواب بدین!
من این رو رو کامپیوتر داشتم.دوستان مفصل تر توضیح خواهند داد(به نقل از hossein78 یا یه اسمی مثل این!)
نام : Hwoarang
استيل مبارزه : تکواندو
مليت : کره جنوبی
اطلاعات تکمیلی : ستاره تکواندو و رقيب هميشگی جين کازاما، در تورنمنت چهارم برای جلوگیری از مبارزه او با رقیب همیشگی اش او را بازداشت کردند و پس از مدتی او را به سفارتخانه کره بردند. سفير به او گفت ما به شما يک عذر خواهی رسمی بدهکار هستيم و همچنين يک نامه رسمی به آدرس شما ارسال شده لطفاً سريع آن را بخوانید وقتی او نامه را خواند مات و مبهوت ماند...دو ماه بعد وقتی خدمت سربازی را به اتمام رساند ديگر هيچ چيز جلو دار او نبود و آماده بود که با جين مبارزه ای جانانه داشته باشد به همین خاطر وارد تورنمنت پنجم شد.اما براستی چه اتفاقی ما بين اين دو نفر رخ داده که به دشمنی با هم ادامه می دهند و متن آن نامه چه بوده که هوارانگ بعد از خواندن آن شوکه شد؟
من این رو رو کامپیوتر داشتم.دوستان مفصل تر توضیح خواهند داد(به نقل از hossein78 یا یه اسمی مثل این!)
نام : Hwoarang
استيل مبارزه : تکواندو
مليت : کره جنوبی
اطلاعات تکمیلی : ستاره تکواندو و رقيب هميشگی جين کازاما، در تورنمنت چهارم برای جلوگیری از مبارزه او با رقیب همیشگی اش او را بازداشت کردند و پس از مدتی او را به سفارتخانه کره بردند. سفير به او گفت ما به شما يک عذر خواهی رسمی بدهکار هستيم و همچنين يک نامه رسمی به آدرس شما ارسال شده لطفاً سريع آن را بخوانید وقتی او نامه را خواند مات و مبهوت ماند...دو ماه بعد وقتی خدمت سربازی را به اتمام رساند ديگر هيچ چيز جلو دار او نبود و آماده بود که با جين مبارزه ای جانانه داشته باشد به همین خاطر وارد تورنمنت پنجم شد.اما براستی چه اتفاقی ما بين اين دو نفر رخ داده که به دشمنی با هم ادامه می دهند و متن آن نامه چه بوده که هوارانگ بعد از خواندن آن شوکه شد؟
متن نامه رو نمیدونم ولی چیزی که باعث شوکه شدن هورانگ شده بود نویسنده نامه بود یعنی بیک دوسان که خبر از زنده بودنش بعد از حمله اوگر داده بود
where the ambassador issued him some urgent papers. After reading the papers, Hwoarang exclaimed, "I can't believe it! Are you sure this is correct?" (It has been suggested that these papers were from Baek Doo San himself, informing Hwoarang that he survived Ogre's attack.)
where the ambassador issued him some urgent papers. After reading the papers, Hwoarang exclaimed, "I can't believe it! Are you sure this is correct?" (It has been suggested that these papers were from Baek Doo San himself, informing Hwoarang that he survived Ogre's attack.)
آسوکا جان،حامد عزیز;سوال کردن،جواب بدین!
:laughing:..................
اول از همه به سوال کننده خوشامد میگم:cheesygri
سعی میکنم از اول توضیح بدم
هوارانگ یکی از شاگردای بک دو سان بود و بطور عادی کاری نداشت جز مبارزان خیابانی.... هوارانگ برای بردن یه روش مخصوص داشت اونم اینکه اول خودشو در برابر حریفش ناتوان نشون می داد و بعد منتظر یه لحظه ی مناسب می موند تا دخل طرف رو در بیاره...این روش اش هم در اکثر مواقع جواب می داد این روند مدتی ادامه داشت که بالاخره یه روز هوارانگ با جین روبرو میشه و از همون جا درگیری ها شروع میشه . هوارانگ جین رو به مبارزه دعوت میکنه و ... هوارانگ می خواست همون روش همیشگیش رو در پیش بگیره ولی جین با بقیه ی رقیباش فرق داشت و هوارانگ خیلی زود متوجه این موضوع شد...جین خیلی قویتر از اون چیزی بود که هوارانگ تصور میکرد...خلاصه وارد جزئیات نمیشم و میشه این جوری گفت که مبارزه به نفع جین و طبیعتا به ضرر هوارانگ تموم شد .هوارانگ هم اصلا از این موضوع خوشش نیومد و از اونجا شد دشمن درجه یک جین!!!!! یه مدتی که از این موضوع ضایع شدن هوارانگ میگذره یه واقعیت وحشتناکی رو میفهمه:استاد عزیزش به دست اوگر کشته شده هوارانگ هم موضوع رو دنبال میکنه و میفهمه که جناب اوگر در تورنمت سوم مشت آهنین حضور داره از یه طرف دیگه میبینه که رقیبش جین هم در این مسابقه حضور داره...هوارانگ هم برای انتقام گرفتن از اوگر و شکست دادن جین وارد تورنمت سوم میشه...هوارانگ اصلا از جین خوشش نمیاد البته نمیشه گفت که به خون جین تشنه هست چون در دموی آخرش تو تیکن 3 افراد هیهاچی جین رو محاصره کرده بودن و جین هم اصلا حال و روز خوبی نداشت که بتونه از خودش دفاع کنه اینجاست که (در نهایت تعجب) هوارانگ میره کمک جین.............................. تورنمت سوم تموم میشه و هوارانگ مثل هر پسر وظیفه شناس دیگه ای پا میشه میره سربازی!!! کلا سرباز خوبی بود و ماموریت هاشو به خوبی انجام می داد فقط یه ایراد بزرگ داشت : علاقه ای به اطاعت کردن از ارشد ها رو نداشت ... زندگی توی سرباز خونه برای هوارانگ کسل کننده و بی هیجان بود و حوصلش داشت سر میرفت که خبر چهارمین تورنمت به گوشش میرسه!!! هوارانگ هم به امید اینکه بتونه با جین بجنگه وظیفه و مظیفه رو میزاره کنار از سرباز خونه میزنه به چاک و در تورنمت چهارم شرکت میکنه!!!!! و بالاخره به آرزوش میرسه و بعد از دو سال با جین برای دومین بار رو در رو میشه... خب دوتاییشون میفتن به جون هم ولی اینکه کی برد هیچ وقت معلوم نشد چون مقامات نظامی کره هوارانگ رو تا اونجا دنبال کرده بود و یکدفعه وسط مبارزه ی جین و هوارانگ سر میرسن و خطاب به هوارانگ که سرباز تسلیم شو!!!به جه حقی از زیر وظیفت در رفتی!!!(مگه شهر هرته!!!)هوارانگ هم در جواب فقط به پوزخند معنی دار میزنه و بقیه کارو جین به عهده می گیره و تق توق!!!!!!!یه مشت تو شکم یکی و لگدی هم تو صورت اون یکی هوارانگ هم نامردی نمی کنه و با جین همکاری میکنه و شروع میکنن به درو کردن مامور ها . (اینجا هم جین به هوارانگ کمک میکنه من که نمی فهمم که این دوتا مشکلشون باهم دقیقا سر چی هستش!!!) اتفاقات بعدی و اینکه دقیقا توی درگیری جین و هوارانگ با مامورا چی میشه رو نمی دونم فقط اینکه مامورا موفق به دست گیری هوارانگ میشن و برای مجازات میندازنش زندان!!!!!!!!!!!!(به احتمال زیاد جین رو هم میگیرن ولی چون سرباز نبود ولش میکنن) هوارانگ یه مدتی تو زندان آب خنک میخوره و بعد (همون طور که رژین جان و حامد جان گفتن) یه نامه براش میاد و وقتی هوارانگ نامه رو میخونه چشاش چهارتا میشه!!! نامه از استاد به ظاهر مرحومش بک بود!!! در واقع بک از حمله ی اوگر جان سالم بسر برده بود فقط برای یه مدتی رفته بود تو کما (من که میگم داستان پردازی نامکو اصلا قابل پیش بینی نیست!!!!) اگه اشتباه نکنم توی نامه خبر پنجمین تورنمت رو به هوارانگ داده بود!!!! هوارانگ هم خیلی مصمم وارد پنجمین تورنمت میشه و برای بار سوم میره که جین رو شکست بده (خیلی پشتکار زیادی داره...) و بالاخره به آرزوش میرسه و جین رو شکست میده ولی نه اون طور که می خواست...
یه جای کار ایراد داشت جین مبارزه رو اصلا جدی نگرفته بود و کار رو برای هوارانگ راحت کرده بود این موضوع خیلی لج هوارانگ رو در اورد... این تورنمت هم تموم میشه و یه شب هوارانگ مشغول ویراژ دادن با موترش توی اتوبان (اتوبان بود دیگه؟) بود یه دفعه یکی رو از فاصله ی دو کیلومتری تشخیص میده جین... بهتره بگم دویل جین اونم اومده بود انتقام شکستشو از هوارانگ بگیره.................. خیلی غیر منتظره بود و تا هوارانگ به خودش اومد دویل جین با حرکت دستش موتور نازنین هوارانگ رو منفجر میکنه و هوارانگ هم پرت میشه اونور.... دویل جین همون طور که نگاهش رو هوارانگ بود به طرفش نزدیک میشه بدون اینکه چیزی بگه...... هوارانگ هم سر تا پا شده بود خاک یه کم به جین بد و بیرا میگه و پا میشه که از خودش دفاع کنه در آخر هم یه پوز خند دیگه (از اون پوزخندای هوارنگی) میزنه.... مبارزه ی دیگه ای شروع شده بود!!!!!!!!!!!!!! نکته: قسمت هایی رو که قرمز نوشتم معلوم نیست که جزء پروفایل هوارانگ در تیکن 6 باشه یا نه . پروفایل هوارانگ در تیک 6 رو هم هروقت اومد ترجمه میکنم میزارم
ممکنه متن غلط دیکته ای داشته باشه....هه هه...
یادش بخیر اون زمان جوان بودیم!سلام
جین کازاما:
در طی تورنمنت دوم مسیر ژون و کازویا در مقابل هم قرار گرفت و بعد....(!!!!) ژون خودش رو از کازویا حامله دید
بعد از اینکه کازویا درون اتشفشان پرتاب شد شیطان درون کازویا به تدریج از بدنش خارج شد و به سمت جین که در کودکی به سر میبرد حرکت کرد ولی ژون با نیروی ماورائ طبیعی اش وجودش را احساس کرد و او را از جین دور کرد....و بعد به کوهستانی دور افتاده نقل مکان نمود و در یک کلبه کوچک سکنی گزید وجین را با سبک دفاع شخصی خودش آموزش داد.
سالهای زیادی گذشت تا اینکه ژون با احساسی مبنی بر وجود یک شیطان بزرگ بود مواجه شد و به جین گفت که هر اتفاقی برای او افتاد خودش رو به پدر بزرگش یعنی هیهاچی برساند....
پیشگویی ژون اندکی بعد از پانزده ساله شدن جین درست از آب دراومد.. جین وقتی از خواب بلند شد دید که کلبه کوچکشان و درختان اطراف نابود شده اند ....چیزی از دیشب جز یک شبح بزرگ که به آنها حمله کرده بود به خاطر نمیآورد.از مادرش هم خبری نبود ....مرد جوان سر خورده و نا امید به سمت شهری که هیهاچی در آن سکونت داشت حرکت کرد.....
جین سبک کاراته خانواده میشیما رو به خوبی از هیهاچی فرا گفت....هیهاچی میدانست که اوگر قدرت جین رو احساس میکنه و برای مبارزه با جین خواهد آمد (همانطور که به خیلی ها حمله کرده بود)...هیهاچی در تحقیقاتی که روی ژنتیک اجام داده بود برای تولید فرم فنا ناپذیر انسان به خون اوگر نیاز داشت...در ضمن متوجه ژن شیطانی در جین شده بود (که از پدرش کازویا به ارث برده بود)
هیهاچی تصمیم گرفت تا جین رو طعمه اوگر قرار بده و بعد از اینکه اوگر شکست خورد جین رو نابود کنه (همانطور که پدرش را!!!)
در تورنمنت سوم حریفانش رو یک پس از دیگری شکست داد و بعداز شکست ترو اوگر با این فکر که انتقام مادرش جین در گرفته ناگهان توسط افراد پدر بزرگش مورد هدف قرار گرفت .....هیهاچی تیر خلاص رو زد وبا خیال راحت به راه افتاد ولی شیطان درون جین بیدار شده بود و با کشتن افراد هیهاچی به سمتش یورش آورد و با کوبیدن هیهاچی به دیواره معبد اونو از بالای تپه به پایین پرتاب کرد (به نظر میرسید که جین قصد کشتن هیهاچی رو نداشت و فقط میخواست تا خشمش رو خالی کنه چون فبل رسیدن هیهاچی به زمین نجاتش داد و پرواز کرد و رفت)
جین بعد از این ماجرا درون چاهی از نفرت درونش سقوط میکرد ....نفرت از هرچه که به خانواده میشیما مربوط بود ....پدربزرگش ...پدرش ....ژن شیطانی اش و حتی سبک کاراته ی که بلد بود .
برای فراموش کردن اینها به استرالیا مسافرت کرد...در استرالیا در شهر بریسبان با یک استاد کاراته آشنا شد و با کمک او سبک کاراته بین المللی را آموخت و آنچه که از هیهاچی آموخته بود به فراموشی سپرد(آخه این دیگه چه کاری بود!!!)..جین دو سال دیگه هم در استرالیا موند تا در سبک خودش استاد شود ....جین به انتقام از خانواده شیطان زده اش میاندیشید.....با شنیدن خبر شروع تورنمنت چهارم به خودش تردید راه نداد و راهی زاپن شد.....
جین از این ماجرا خبر نداشت که تورنمنت جهارم تله ایست برای بدام اندختن او که توسط پدربزرگش طراحی شده!!
در مرحله هفتم تورنمنت فبل از رویارویی با کازویا جین توسط مزردوران هیهاچی محاصره و دستگیر شد.
جین در ساختمان خلوتگاه هیهاچیHon-Maru به زنجیر کشده شد ......اندکی بعد هیهاچی کازویا رو به اونجا آورد ....کازویا تلاش کرد تا شیطان خفته درون جین رو بیدار کنه ولی جین با مقاومت در برابر کازویا زنجیر ها رو پاره کرد .با حمله به پدرش کازویا به شدت شکستش داد طوری که کازویا نیمه جان بر زمین افتاد.....شیطان درون جین در حال بیدار شدن بود .......هیهاچی که تازه هوش و حواسش رو بدست آورده بود سعی کرد تا مانع رفتن جین بشه ولی اون هم به گوشه ای بیهوش پرتاب شد ....جین بالا سر پدر بزرگش اومد و خواست تا کارش رو تموم کنه ولی چهره مادرش در مقابل چشمانش ظاهر شد...جین هیهاچی رو رها کرد زیر لب گفتزندگیت رو مدیون مادرم هستی)) جین با خراب کردن سقف Hon-Maru از اونجا خارج شد....
هنوز چند دقیقه ای از خروج جین نگذشته بود که Hon-Maru توسط کمپانیG Corporation)رقیب کمپانی هیهاچی Mishima Zaibatsu( مورد حمله قرار گرفت .......دهها جک به هیهاچی و کازویا که تازه به هوش آمده بودند حمله کردند....
هر کی این صحنه رو ندیده ضرر کرده.(من که با برنامه های سه بعدی کار میکنم همیجوری موندم
) خوب کازویای ناجنس پدر از خودش بدتر رو وسط جکها هل داد و فرار کرد...
جکها به هیهاچی حمله کردند و سیستمی انفجاری اونها فعال شد...Hon-Maru با انفجار بزرگی و مهیبی نابود شد....به هر حال گویا پدر عتیقه هیهاچی که سالها توسط هیهاچی در Hon-Maru مهر و موم شده بود آزاد شد و شیطان درونش تمام دنیا را فرا گرفت (تا ایران هم اومد ولی کم آورد وبرگشت !!!!) ..همزمان با آزاد شدن جیپاجی شیطان درون جین طغیان کرد ..وقتی جین بهوش آمد خودش رو در میان یک جنگل نابود شده دید و فهمید هر چه هست درون اوست ( Devil Within)...
جین خبرهایی شنید مبنی بر اینکه مادرش هنوز زنده است و همچنین شایعه ای در مورد شروع تورنمنت پنجم
شما در قسمت Devil Within باید به جین کمک کنید تا شیطان درونش رو کنترل کنه در ضمن به دنبال مادرش هم بگرده.....به هر حال جین به سختی میتونست بر این نیرو فائق بیاد ولی اونچیزی هم که به عنوان مادرش پیدا کرد یک OGRE زن بود ...جین فهمید که به سختی میتونه در مقابل این اوگر جدید شیطان درونش رو کنترل کنه ولی به هر صورت تونست خودش به تنهایی اوگر رو شکست بده (اوگر درلغت به معنی غول و دیو ه)
جین بعد از شکست اوگر درون هاله از نور سپید فرو رفت ....این نور مانع از تسلط شیطان بر مغز او میشد...و حالا.......جین کنترل کامل شیطان درونش را در دست داشت
جین بعد از این ماجرا وارد تورنمنت پنجم شد ........
اگه جملات کمی قاطی شده ببخشید چون من اینارو تو ورد نوشتم بعد آوردم اینجا
حالا در مورد جین هم مطلب بزارین....از خجالتتون در میام!
اطلاعات من در مورد جین تو تیکن 4 زیاد نیست سعی میکنم ولی قول نمیدم( میترسم اطلاعات غلط به مردم بدم!!!!!!!!
)------------------------------
من این پست لادن رو ندیده بودم!!! مشکل حل شد!!! جناب حامد خیلی وقت پیش زحمت این موضوع رو کشیده بودند!!!!
مرسی^_^
Google