واقعاً شاهکار بود این قسمت خیلی لذت بردم تیریون همیشه با یک مبارزه ی حقیقی همه رو شکست میده همونطور که به ناحق در فلعه ی خواهر کتلین گرفته شده بود و فقط با درخواست مبارزه خودش رو تونست از دادگاه رها کنه اون جایی که گفت تنها گناه من اینه که کوتوله ام دیگه نزدیک بود گریه ام بگیره چقدر بهش ظلم شد
باشد که خدایان(و همچنین نویسنده
) در مبارزه او را یاری بنمیایند
فکر می کنم نویسنده شخصیت تیریون رو در دادگاه از شخصیت سقراط الهام گرفته ، تیریون با اینکه میدونست اگه اعتراف کنه و طلب بخشش کنه به دیوار فرستاده خواهد شد اما دنبال عدالت واقعی بود و جواب ظلم بزرگی که بهش شده بود رو می خواست به ظالمان بده همونطور که سقراط در دادگاه بخشیده شد ولی درخواست اعدام کرد و شهید راه حکمت شد گرچه تیریون با یه روش دیگه داره اینکار رو می کنه :d هیچ شخصی منطقی تر از تیریون توی سریال نمیتونه باشه البته سر داووس هم جای خودش رو داره و اول این قسمت جویای حق واقعی استنیس باراتیون شد ، هروقت تیریون به سرسی حرفی میزد سرسی 100 برابر از اتهامی که به تیریون وارد کرده بود پشیمون میشد. اگه تیریون از مبارزه رهایی پیدا کنه فکر کنم به دیوار بره
دنریس هم که متزلزل شدن حکومتش در میرین داره بیشتر میشه
تیان بدبخت هم که فقط خدایان میتونند کمکش کنن و کلاً اسیر رمزی شده بیچاره
چقدر راحت با خواهرش میتونست بره اما از نظر روحی زندانی رمزی شده بود
و استنیس باراتیون پادشاه حقیقی وستروس
ملیساندرا یه چیزی توی سر داووس دیده بود اون موقع که گذاشت استنیس زنده بذارتش همین علت بود و تنها کسی که تونست iron bank رو راضی کنه داووس بود