درخواست توضیح داستان یه مرحله ( آخرین پرونده ی بخش جنایی ) :
بچه ها تو اون مرحله که قاتل یه نامه برا پلیس می نویسه و ... وقتی تو اون کلیساـه پیداش می کنیم یه سری حرف می زنن و اینا . من اونجا اصلا نفهمیدم چی به چی شد ! :d و اون یارو کی بود و اینا :d میشه یکی بگی چی شد و اصلا چی بود قضیه ؟ :d
درخواست توضیح داستان یه مرحله ( آخرین پرونده ی بخش جنایی ) :
بچه ها تو اون مرحله که قاتل یه نامه برا پلیس می نویسه و ... وقتی تو اون کلیساـه پیداش می کنیم یه سری حرف می زنن و اینا . من اونجا اصلا نفهمیدم چی به چی شد ! :d و اون یارو کی بود و اینا :d میشه یکی بگی چی شد و اصلا چی بود قضیه ؟ :d
اون پسره قاتل اصلی تمام اشخاصی بود که توی بخش جنایی پرونده هاشون رو انجام دادی و یه چنتا هم قبل از اومدن کول به بخش جنایی انجام داده بود
بعد از کشتن اون هم رئیس پلیس میاد و میگه که نی تونیم اعلام کنیم که این قاتل هست چون یکی از اشنا های کله گنده های شهر هست(یادم نمیاد ولی مثل اینکه گفت برادر ناتنی)
بعدش هم که گفت تمام اشخاصی که دستگیر کردیم هر کدوم به دلایلی مثل کمبود مدرک و شاهد و... بی سروصدا ازاد میشن
هومنجایی که با مسئولش صحبت می کنی سمت راست میزش بود فکر کنم برید جلو سمت چپ یه در هست،همونجا توی همون سالنه!تقریبا میشه دیوار غربیه سالن(اگه شمال رو جهت حرکت توپ ها در نظر بگیرین!)
معمولاً هر بار که Level Up میشید، یه Intuition Point میده که میتونید استفاده کنید از راهنماییها.
ـــــــ
ببینیم اگه تونستیم مشکلات رو پشت سر بگذاریم، شاید یه حرکتی واسه بازی و پروندههاش و جوایزش زدیم.
چند تا مشکل من توی بازی داشتم
یکی انتخاب دیالگ ها هست .این سه تا گزینه که با وجود احتمالات زیادی که توی ذهن آدم مطرح میشه بعضا گنگ و گیج کننده می شن و در این بین صورت های اشخاص هم کمکی نمی کنن و حتی باعث می شن بیشتر آدم گیج بشه. کاش که به جای این ها از جمله استفاده می شد و آدم می فهمید که دقیقا چه صحبت هایی رد و بدل می شه و چه جوری قرار هست که یه ادعا رد و یا تثبیت بشه و با این آگاهی فرد اقدام به انتخاب یکی از چند گزینه می کرد
بخش سرنخ ها کمی سطحی کار شده. مثلا کبریت کلاب های مختلف که توی 3-4 تا کیس بود و یا جیب مرده ها که همیشه توشون کاغذ بود اونم کاغذ های مهمی که یه راست ما رو به فردی که میخواستیم مرتبط می کرد و گاها شواهدی که توی خونه مظنون پیدا می شد و آدم با دیدن اون سرنخ به عقل و شعور اون فرد شک می کرد!
رانندگی که افتضاح بود و حتی سیستم راهنمایی کمک راننده بدتر و عذاب آور ترش می کرد و بیشتر واسه پیدا کردن یه آدرس ساده آدم گیج می شد
من تا کیس 16 رفتم ولی تا اینجا برام شخصیت کول ناشناخته بود و دقیقا مشخص نشد
اون کار کول چه دلیلی داشت چون توی بازی اصلا از خانوادش و رابطه بین کول و اونها حرفی زده نمی شه و یهو کول رو می بینیم که به زنش خیانت می کنه. این برام کاملا بی معنا بود و اصلا نفهمیدم مشکل کول چی بود که این کار رو کرد. البته مشخصه که دلیلش چی بوده ولی توی بازی هیچ چیزی به بازیکننده نشون داده نمی شه الا چند صحنه که کول میره کلاب و مشغول تماشای السا می شه. یه جورایی آدم حس می کنه که یه سری از صحنه ها حذف شده و بازی در این بخش داستان ناقصه
بهرحال تجربه جالبی بود
ولی خوب تموم کردن بازی می مونه واسه تابستون