خدمت شما:d:
همونجور که آرش گفت، بازی خیلی آسون به نظر میرسید. امیدوارم اینطور نباشه واقعا
گرافیک بازی هم خوب بود و انعکاس نور و انیمشن ها به خوبی کار شده بودن.
اون پل که واقعا خدا بود:d یعنی کف کردم درست و حسابی:d
بر گردیم سر نقشه،
اگر بشه به این نقشه استناد کرد، یا باید شرق قاره جنوبی باشیم یا باید شرق قاره شمالی. کنار دریا و یه حالت بیابون مانند داشت. دیگه کاملا مشخص شد با یه مشت اژدها باید سر و کله بزنیم:d نبود نقشه هم همچنان خودنمایی میکرد:d
پ.ن: دلم برای آرتوریاس تنگ شد
جدی الان که فکر میکنم میبینم شماره اول اینقر کامل بود که راه رو برای شماره دوم سخت میکنه
1- دقت کنین به اونجایی که تعداد Humanity ها رو مینوشت. الان عکس یه خورشید و یه ماه کشیده شده. چرخه شبانه روز آیا؟
2- بارو میگه چیزی که ما توی DSII رو اون تمرکز کردیم اینه که شما چقدر از نظر احساسی و فیزیکی به عمق بازی فرو میرین (فیزیکیش که درسته
ولی احساسی یعنی چی؟)
3- Mansion Of The Dragon جاییه که آزمایشاتی در گذشته بر روی اژدهاها انجام میشده.
4- آیتمی که توی دهن اون مجسمه میذاره رو میگه که هر کسی باید تصمیم بگیره این آیتم رو برای چه مواقعی استفاده کنه. مثل اینکه آیتم نادری هست و بسته به موقعیتی که توش هستی باید استفاده-ش کنی. مثلا اینجا گذاشتش تا مشعل ها روشن بشن و محیط رو بتونه ببینه.