بچه کیج حق داشته خیلی پایان های مختلفی وجود داره:biggrin1:
ماله من این جوری بودش که رمز Max رو درست انتخاب کردم که در اصل همون اسمی بودش که برادر اسکات روی Origami های خودش میزاشت. بعدش هم اسکات مدیسون رو حبس کرد که رفتم تو یخچال قایم شدم و نجات پیدا کردم و بعدش هم به نورمن زنگ زدم و بهش گفتم. تمام Taskهای Ethan رو هم با موفقیت انجام داده بودم و رسید به شان و با جیدن هم تونسته بودم جای شان رو پیدا کنم و وقتی با مدیسون زنگ زدم گفت میدونم خودم تو راه هستم دارم میرم. بعدش هم تو اون کارخونه اسکات اومد به Ethan شلیک کنه که نورمن جلوش رو گرفت و نزاشت و اون بالا باهم درگیر شدن که من اسکات رو نجات دادم ولی دوباره می خواست من رو بکشه که این دفعه پرت شد پایین. این ور هم شان رو نجات دادم و مدیسون هم اومد تو و بهم گفت که بیرون پلیس ها هستن و با شان بریم که بهمون تیراندازی نکنند و بعدش هم اینا رفتن به خونه جدید و باهم دیگه زندگی رو شروع کردن. این ور هم نورمن قهرمان شد و تو تلویزیون باهاش حرف زدن و برنامه خبری گذاشتن براش. اون ور هم لوران وینتر(همونی که با اسکات بود) اومد سر قبرش و بهش بد و بیراه گفت و آخرش هم رو قبرش تف کرد و رفت:biggrin1: پایان
فکر کنم این بهترین پایان بودش چون خوش تر از این نداریم:biggrin1:
ماله من این جوری بودش که رمز Max رو درست انتخاب کردم که در اصل همون اسمی بودش که برادر اسکات روی Origami های خودش میزاشت. بعدش هم اسکات مدیسون رو حبس کرد که رفتم تو یخچال قایم شدم و نجات پیدا کردم و بعدش هم به نورمن زنگ زدم و بهش گفتم. تمام Taskهای Ethan رو هم با موفقیت انجام داده بودم و رسید به شان و با جیدن هم تونسته بودم جای شان رو پیدا کنم و وقتی با مدیسون زنگ زدم گفت میدونم خودم تو راه هستم دارم میرم. بعدش هم تو اون کارخونه اسکات اومد به Ethan شلیک کنه که نورمن جلوش رو گرفت و نزاشت و اون بالا باهم درگیر شدن که من اسکات رو نجات دادم ولی دوباره می خواست من رو بکشه که این دفعه پرت شد پایین. این ور هم شان رو نجات دادم و مدیسون هم اومد تو و بهم گفت که بیرون پلیس ها هستن و با شان بریم که بهمون تیراندازی نکنند و بعدش هم اینا رفتن به خونه جدید و باهم دیگه زندگی رو شروع کردن. این ور هم نورمن قهرمان شد و تو تلویزیون باهاش حرف زدن و برنامه خبری گذاشتن براش. اون ور هم لوران وینتر(همونی که با اسکات بود) اومد سر قبرش و بهش بد و بیراه گفت و آخرش هم رو قبرش تف کرد و رفت:biggrin1: پایان
فکر کنم این بهترین پایان بودش چون خوش تر از این نداریم:biggrin1: