حدود 11 سال پیش قهرمان جوانی وارد دنیای بازی های کامپیوتری شد. قهرمانی که آمده بود تا با تمام نیرو و اراده خود جهان را از خطر نابودی نجات دهد، خطر نابودی جهان در آتش خشم یک انسان... . قهرمانی که داستان و شمشیر عدالت جویش تبدیل به افسانه Buster Sword شد. قهرمانی به نام Cloud Strife.
سرگذشت Cloud Strife
Cloud Strife (رクラウド・ストライフ با تلفظ Kuraudo Sutoraifu، کیرادو سترایفو) نام شخصیت اصلی شماره هفتم سری محبوب Final Fantasy، یعنی Final Fantasy VII است. Cloud Strife نوجوان 15 ساله خام و بی تجربه ایست که آرزوی پیوستن به نیروهای Soldier را در سر میپراند. Cloud که دوست داشت با پیوستن به نیروهای Soldier به یک مبارز قدرمتند و مشهور همانند Sephiroth افسانه ای، فرمانده نیروهای Soldier، تبدیل شود، تصمیم میگیرد زادگاه خود، دهکده Nibleheim، را ترک گفته و به شهر Midgar، مقر کمپانی Shin-Ra، سفر کند تا شانس خود را برای پیوستن به این ارتش امتحان کند. Cloud که طی حادثه تلخ و البته شیرینی! با دختر جوان و هم سن سال خودش به نام Tifa آشنا شده و به او دل بسته بود، از این که مجبور بود Tifa را ترک کرده و به Midgar برود بسیار غمگین بود، اما به Tifa قول میدهد که روزی به یک مبارز درجه یک و مشهور تبدیل شده و به خاطر او به دهکده باز گردد!
هنگامی که Cloud به شهر Midgar میرسد برای درخواست عضویت در نیروهای Soldier به کمپانی Shin-Ra میرود ولی به علت کم بودن سن و ضعف بدنی درخواست او برای پیوستن به نیروهای Soldier رد شده و به او پیشنهاد میشود که به عنوان یک سرباز جزء در این شرکت مشغول به کار شود. Cloud که از وضعیت پیش آمده بسیار ناراحت بود در ابتدا تصمیم میگیرد به دهکده خود باز گردد، اما وقتی به چهره Tifa بعد از شنیدن این خبر فکر میکند نظرش عوض شده و با قبول سمت به عنوان یک سرباز جزء به نیروهای Shin-Ra میپیوندد.
با ورود به Shin-Ra و نیروهای مبارز، Cloud به آرزوی دیرینه خود میرسد! Cloud هر روز Sephiroth افسانه ای را که همراه با دوست جوان خود، Zack، بود را میدید و در دل به Zack که در عین جوانی به نیرو های Soldier پیوسته بود و به عنوان یک سرباز درجه دو مشغول به خدمت بود، غبطه میخورد. Cloud که در ابتدا به Zack حسادت میورزید، خیلی زود با او دوست شده و زیر نظر او به فعالیت میپردازد. رابطه Cloud و Zack به قدری صمیمی میشود که گاه بقیه افراد تصور میکردند آن دو با هم برادرند. مدتی بعد از دوستی Cloud با Zack، Zack ارتقا درجه پیدا کرده و به یک سرباز درجه یک تبدیل میشود. در همان زمان گزارش هایی از حملات هیولا های خطرناک به راکتور های شرکت Shin-Ra که در اطراف دهکده Nibleheim قرار داشتند، رسیده و Shin-Ra نیز برای بررسی و حل مشکل، Sephiroth را-که تبدیل به ژنرال ارتش Shin-Ra شده بود-به همراه Zack به منطقه اعزام میکند. Zack که از علاقه Cloud به شرکت در نبرد مطلع بود به Cloud پیشنهاد میدهد تا به همراه خودش و Sephiroth به منطقه بروند. Cloud نیز که آرزویش جنگیدن در کنار Sephiroth بود پیشنهاد او را با شوق قبول کرده و با آنها همراه میشود. هنگامی که آنها به دهکده میرسند از اهالی دهکده میخواهند تا فردی را به عنوان راهنما در اختیار آنها قرار دهند. Tifa نیز که از تمامی راه های اطراف دهکده مطلع بود داوطلبانه با آنها همراه میشود. Tifa که از همراهی با Sephiroth بسیار شادمان بود Cloud را در لباس سربازان نمیشناسد و Cloud نیز که موفق نشده بود به نیرو های Soldier بپیوندد، در جهت شناساندن خود به Tifa هیچ تلاشی نمیکند. بعد از نابودی کامل هیولا ها Cloud به همراه Sephiroth وارد راکتور میشود. Cloud در داخل راکتور محفظه های بسته ای میبیند که در داخل آنها موجودات وحشتناکی قرار داشتند. Sephiroth به Cloud توضیح میدهد که آنها روزی انسان بودند اما در اثر تزریق Mako به این شکل در آمدهاند. Sephiroth در داخل راکتور با اتاق در بسته ای روبرو میشود که بر روی آن نام Jenova نقش بسته بود. Sephiroth که از گزشته اش بی اطلاع بود و تنها به او گفته شده بود نام مادرش Jenova است به گزشته خود شک کرده و به دنبال کشف حقیقت میرود. سرانجام Sephiroth با تلاش فراوان به وجود یک کتاب خانه مخفی در دهکده پی میبرد و با مطالعه پرونده های داخل آن متوجه میشود که او نیز یک موجود آزمایشگاهی است که از ژن های فرشته شیطانی به نام Jenova متولد شده است. Cloud که شاهد تغییر حال Sephiroth بود، از او میترسد و سعی میکند او را آرام کند، اما Sephiroth که خشم جلوی چشمانش را گرفته بود و از تمامی انسان ها متنفر شده بود، حرف او را گوش نکرده و کل دهکده را به آتش کشیده و مردمانش را به قتل میرساند اما به Cloud آسیبی نمیرساند. Sephiroth بعد از این کشتار برای یافتن بدن مادرش به راکتور باز میگردد.
در این میان Tifa که پدرش توسط Sephiroth کشته شده بود، برای گرفتن انتقام به دنبال Sephiroth به داخل راکتور میرود. Zack نیز که از قصد او با خبر شده بود برای نجات جان Tifa به دنبال او میرود چون میدانست Sephiroth حتما او را نیز خواهد کشت. Cloud نیز به دنبال آنها حرکت کرده و به داخل راکتور میرود. Cloud در داخل با بدن آغشته به خون Tifa و Zack مواجه شده و به Sephiroth حمله میکند اما Sephiroth به راحتی او را کنار میزند. Sephiroth که با دیدن Jenova از خود بی خود شده بود، سعی میکند آن را از راکتور بدزدد اما ناگهان Cloud که در حالت نیمه بیهوش قرار داشت به Sephiroth حمله میکند، اما Sephiroth شمشیرش را در شکم او فرو کرده و Cloud را به هوا بلند میکند. Cloud در حالی که شمشیر Sephiroth در شکمش بود ناگهان نیروی دوباره گرفته و تیغه شمشیر Sephiroth را گرفته و او را به درون راکتور میاندازد.
دکتر Hojo وقتی از ماجرا باخبر میشود به راکتور آمده و بدن بی جان Cloud و Zack را دزدیده و به همراه دیگر مجروحان حادثه به آزمایشگاه خود میبرد. Hojo در طول مدت 4 سال از Cloud و Zack به عنوان نمونه آزمایشگاهی استفاده کرده و انواع و اقسام آزمایش های وحشتناک را بر روی آن دو انجام میدهد. Cloud و Zack که به دلیل آزمایش های وحشتناک Hojo ضعیف شده بودند، موفق میشوند از دست Hojo فرار کنند. با فرار Cloud و Zack از آزمایشگاه Hojo، سربازان Shin-Ra به دنبال آنها میروند. هنگامی که سربازان Shin-Ra آن دو را پیدا میکنند، Zackکه به طور کامل بهبود یافته بود، برای نجات جان Cloud که هنوز بیمار بود، یک تنه با سربازان Shin-Ra وارد نبرد میشود اما سربازان Shin-Ra او را به شدت زخمی میکنند. Cloud که در حالت نیمه بی هوش قرار داشت، به زحمت خود را بر سر بدن بیجان Zack میرساند. Zack نیز در آخرین لحظات عمرش شمشیرش Buster Sword را به Cloud داده و جان میدهد.
Cloud که به خاطر مرگ بهترین دوستش کاملا شکه شده بود، به همراه شمشیرش به راه افتاده و به ایستگاه قطار Nibelheim رسیده و در آنجا بیهوش میشود. Tifa که بعد از آن حادثه کاملا سلامتی خود را بازیافته و یک قهوه خانه تاسیس کرده بود، با بدن بیهوش Cloud رو برو شده و او را با خود به قهوه خانه خود میبرد. Cloud بر اثر مراقبت های Tifa کاملا بهبود مییابد اما گزشته اش را از یاد میبرد.
در قهوه خانه Tifa، Cloud با فردی به نام Barret Wallace آشنا میشود که رهبری گروه شورشی به نام Avalanch که علیه کمپانی Shin-Ra فعالیت میکرد، را بر عهده داشت. Barret به Cloud میگوید که Shin-Ra با استخراج Mako از زمین باعث مرگ زمین خواهد شد. Cloud نیز با خواهش Tifa وارد این گروه شورشی شده و تصمیم به نابودی Shin-Ra میگیرد. Cloud در اولین ماموریتش به همراه گروه Avalanch اقدام به نابودی یکی از راکتور های Shin-Ra میکند. بعد از نابودی راکتور Cloud از روی یک پل به درون یک کلیسا سقوط کرده و در داخل کلیسا با دختر گل فروشی به نام Aerith Gainsborough آشنا میشود. بعد از این آشنایی Aerith نیز تصمیم میگیرد به گروه Avalanch پیوسته و با Cloud همراه شود. مدتی بعد Aerith توسط نیروهای Turks دزدیده شده و به ساختمان Shin-Ra برده میشود. Cloud نیز برای نجات Aerith به همراه گروه به ساختمان Shin-Ra رفته و موفق میشود Aerith را نجات دهد، اما به طور کاملا شوک آور متوجه میشود که Sephiroth که تصور میشد 5 سال پیش کشته شده است، دوباره زنده شده و قصد دارد با احظار شهاب سنگ مخربی به نام Meteor زمین و مردمانش را نابود کند. Cloud بعد از آگاهی از قصد Sephiroth تصمیم میگیرد تا با کمک گروه به دنبال متریای سیاه رفته تا مانع از احظار شهاب سنگ شوند. هنگامی که Cloud موفق به بدست آوردن متریای سیاه میشود ناگهان کنترلش را از دست داده و تحت کنترل Sephiroth قرار گرفته و متریا را به او میدهد. بعد از این اتفاق Cloud متوجه میشود که تنها راه نجات زمین پیدا کردن متریا مقدس و احظار کردن جادوی مقدس توسط Aerith است تا به این ترتیب مانع از برخورد شهاب سنگ با زمین شوند. بعد از تلاش فراوان Cloud موفق به بدست آوردن متریای مقدس میشود، اما هنگامی که Aerith مشغول احظار جادوی مقدس بود توسط Sephiroth کشته شده و متریای مقدس در داخل آب میافتد. (اما جادوی مقدس به نوعی فعال میشود) بعد از واقعه Cloud متوجه میشود که Sephiroth در داخل آتش فشان رو به خاموشی قرار دارد، از این رو به همراه گروه به سمت آتش فشان رفته و با Sephiroth روبرو میشود. Cloud در یک نبرد طاقت فرسا موفق میشود Sephiroth را از بین ببرد؛ از طرف دیگر نیز جادوی مقدس همانند یک محافظ برای زمین عمل کرده و مانع از نابودی زمین توسط Meteor میشود.
به این ترتیب خطر نابودی زمین از میان رفته و بار دیگر اهالی شهر Midgar و مردمان زمین در آرامش نسبی قرار گرفتند.
Cloud بعد از این وقایع تصمیم میگیرد تا به همراه Tifa و دو کودک بی سرپرست به نام های Marlene و Denzel در یک شراب فروشی در شهر Kalm زندگی کند. Cloud که به موتور سواری علاقه شدیدی داشت برای خود یک موتور خریده و بار های مردم را جا به جا میکرد. در حدود 2 سال بعد از نابودی Meteor، بر اثر پخش شدن ژن های Jenova بر روی زمین نوعی بیماری خطرناک و کشنده شیوع کرده و اکثر افراد از جمله Cloud را به خود مبتلا میکند. Cloud در حالی که با بیماری کشنده خود در حال مبارزه بود متوجه میشود گروه مرموزی به نام "مردان مو نقره ای" به رهبری فردی به نام Kadaj در پی جستجوی ژن های Jenova هستند تا از طریق آنها برای بار دیگر Sephiroth را بر مسند قدرت بازگردانند. Cloud نیز برای نجات دوباره زمین تصمیم میگیرد بار دیگر وارد نبرد شده تا مانع بازگشت دوباره Sephiroth شود. Cloud به همین ترتیب موفق به شکست مردان مو نقره ای میشود اما درست در آخرین لحظه Kadaj با تزریق ژن های Jenova به خود باعث بازگشت Sephiroth میشود. Cloud برای بار سوم با Sephiroth وارد نبرد شده و موفق میشود او را شکست داده و بیماری ناشی از ژن های Jenova را درمان کرده تا بار دیگر مردم و جهان در آرامش فرو رود.
I Am Not In Love
با یک نگاه ساده به Cloud و Aerith و Tifa میتوان به وجود عشق در میان آنها پیبرد. Cloud از دوران کودکی علاقه مند به دختر جوان زیبایی به نام Tifa بود که هیچ توجه خاصی به او نداشت. اما شرایط تا حدودی به نفع Cloud تغییر میکند. روزی Cloud و Aerith به همراه هم در حال عبور از روی پل فرسوده ای بودند که ناگهان پل ریزش کرده و Tifa به شدت زخمی میشود. بعد از این واقعه Cloud و Tifa با هم دوست شده و اوضاع بر وفق مراد Cloud پیش میرود. اما با جدا شدن Cloud از Tifa به خاطر پیوستن Cloud به نیروهای Soldier این رابطه کم کم رنگ باخته تا جایی که بعد ها Cloud با دیدن دختر گل فروشی به نام Aerith، عاشق او میشود. اما این رابطه برای Cloud گران تمام میشود؛ چرا که Aerith کسی نبود جز نامزد Zack، دوست از دست رفته Cloud! البته Aerith به Cloud علاقه نشان میداد اما این علاقه به خاطر شباهت Cloud به Zack بود، نه عشق Aerith به Cloud! در واقع Cloud، Aerith را به یاد عشق از دست رفته اش میانداخت.
با مرگ Aerith همه چیز برای Cloud تمام میشود اما برای Tifa نه! چرا که Tifa از همان زمان کودکی عاشق Cloud بود و آرزو داشت که به همراه او تشکیل یک خانواده بدهد. Cloud که به خاطر مرگ Aerith خود را نبخشیده بود، به ابراز علاقه های Tifa به سردی پاسخ میداد و نسبت به زندگی مشترک در کنار او علاقه خاصی نشان نمیداد. اما Cloud به زودی متوجه شد که Aerith هیچ گاه واقعا او را دوست نداشته بود! در پایان FFVIIAC مشاهده میکنیم که Cloud در درون آب و جریان زندگی و Zack در کنار نور و ابدیت و Aerith در بین آن دو، در خط فاصله بین مرگ و زندگی قرار دارد. در اینجاست که Aerith با انتخاب Zack به عنوان عشق همیشگی خود، به سمت ابدیت رفته و Cloud را برای همیشه به فراموشی میسپارد. بعد از این اتفاق، Cloud که از دیدن لبخند Zack و Aerith جان دوباره گرفته بود، به زندگی واقعی خود بازگشته و با فراموشی Aerith، بار دیگر به آغوش گرم Tifa باز میگردد...
بررس روانشناختی و شخصیت پردازی Cloud Strife :
بافت و پرداخت شخصیت Cloud Strife به قدری استادانه انجام شده است که صحبت کردن در مورد آن در غالب چند صفحه بسیار مشکل است. در واقع Cloud Strife شخصیت مجازیست که به شدت واقعی به نظر میرسد؛ دلیل این امر استفاده درست طراحان و شخصیت پردازان این کارکتر از اصل مقدماتی "باورپذیری" در طراحی اوست. Cloud در درجه اول شخصیتیست که در عین قهرمان بودن قهرمان نیست! او یک نوجوان ساده ایست که میل شدیدش به ابراز وجود و تبدیل شدن به یک قهرمان، او را بدل به یک قهرمان کرده است. اما این افتخار برای او آسان بدست نیامده است! Cloud هیچ گونه قدرت خاصی که او را ازدیگر قهرمانان متمایز کند ندارد، هیچ پیش گویی او را به عنوان فرد منتخب و ناجی دنیا معرفی نکرده است. تنها ویژگی خاص Cloud که او را از دیگر قهرمانان پیش میبرد نیروی اراده و پشت کار اوست!
گفته شد افتخار قهرمان بودن برای Cloud آسان بدست نیامده است، بله درست است! او بهای سنگینی برای این افتخار پرداخته است. بهایی به قیمت از دست دادن عزیز ترین کسانش. نه هیچ کسی نمیخواهد به این قیمت تبدیل به یک قهرمان شود! برای همین او غمگین است. او از کرده هایش برای نجات زمین پشیمان است و همیشه از خود میپرسد "آیا ارزشش را داشت؟"
او غمگین است. آیا او نبود که باعث مرگ بهترین دوست و همراهش در زندگی یعنی Zack شد؟ کسی که زمانی که او از شدت یاس و ناامیدی رو به نابودی بود دست رفاقت به سوی او دراز کرد؟ کسی که همانند برادر بزرگتر در تمام سختی ها و خوشی ها، تنها یار و یاور او بود؟ اگر او آنقدر ضعیف و ناتوان نبود، Zack برای نجات جان او خود را در برابر گلوله های سربازان Shin-Ra قرار نمیداد و ... . اما او برای Zack چه کرد؟ مگر Aerith تنها عشق و یادگار زنده Zack در زندگی نبود؟ اما او با عشق کثیفش به Aerith، به او خیانت کرد و باعث مرگ Aerith شد. بله او باعث مرگ Aerith شد! اگر او نبود، Aerith هیچ گاه به نیروهای شورشی نپیوسته و توسط Sephiroth کشته نمیشد.
اما او انتقام گرفت! او با کشتن Sephiroth انتقام مرگ Aerith را گرفت. اما باز هم به چه قیمتی؟ به قیمت کشتن یک دوست قدیمی دیگر! به قیمت بیماری و آواره شدن هزار مرد و زن و کودک بی گناه. آیا دیگران باید تاوان اشتباهات او را بدهند؟ آری او غمگین است...
همانطور که گفته شد باید توجه داشت که Cloud قاتل نیست، مزدور یا یک ماشین آدم کشی هم نیست! او یک جوان کاملا عادی است که دست تقدیر بار سنگینی را بر دوش او گزاشته است (درست مانند هری پاتر). این ویژگی ناب و منحصر به فرد Cloud باعث شده تا ملیون ها گیمر به راحتی با او ارتباط برقرار کرده و او را مانند یک انسان واقعی دوست بدارند.
Cloud همانند شخصیست که ماسکی بر روی چهره دارد. چهری بیرونی او یک قهرمان واقعیست که با نابودی Sephiroth و Shin-Ra مانع از نابودی و مرگ زمین شده است، اما چهری واقعی او فردیست که خود را در برابر تمامی این کار ها مسوول و گناهکار میداند. نابودی Sephiroth برای دیگران به منزله نجات زمین است اما برای او به معنی مرگ دوستانش است. در واقع این پرسوناژ چند بعدی شخصیت Cloud علت اصلی محبوبیت او تا به این اندازه است.
اما آیا Cloud واقعا گناهکار است؟ آیا مرگ دوستانش تقصیر اوست؟ به سراحت میتوان گفت کارهای Cloud به هیچ وجه اشتباه نبوده اند و او همواره بهترین راه را انتخاب کرده است اما مسئله اصلی تم سیاه و تلخ داستان و ماجرا های آن است؛ به این صورت که طراحان هیچ وقت اجازی انتخاب آزاد به این شخصیت را نمیدهند. راه های پیش روی Cloud همواره بین بد و بدتر است. یا بکش، یا کشته شو؛ یا اجازه بده Aerith خود را قربانی کند، یا باعث مرگ ملیون ها انسان بی گناه شو! این واقعیت تلخ که Cloud همیشه به خاطر "مصلحت بزرگتر" باعث بروز اتفاق های تلخ شده است، اصلی ترین نکته در پرداخت شخصیت اوست.
Cloud Smile
اما غم و اندوه Cloud بیپایان نیست! چون طراحان با FFVIIAC به آن پایان داده اند. هر چند Cloud در این انمیشن به دلیل مسایل گفته شده در ابتدا بسیار ضعیف و نا امید به تصویر کشیده میشود، اما Cloud با دیدن لبخند Denzel، Zack و Aerith که خوشحال از باهم بودن به سوی ابدیت میروند، امید به زندگی از دست رفته اش را بازیافته و با فراموش گزشته با لبخندی بر لب، به زندگی خود باز میگردد.
طراحی Cloud Strife
Final Fantasy VII
تا قبل از انتشار FFVII طراح شخصیت های تمامی FF های منتشر شده، آقای Yoshitaka Amano بود. سبک خاص طراحی هایی Amano که آثار گروتسک را برای بینندگان تداعیی میکند، مشخصه اصلی کارهای اوست. این سبک از طراحی اوصلا مناسب سرزمین ها و شخصیت های خیالیست که با توجه به تم اصلی در نظر گرفته شده برای FF ها کاملا مناسب طراحی شخصیت های FF های 1 تا 6 بود. اما با ورود آقای Nojima به عنوان نویسنده داستان FFVII و تغییر تم تخیلی و جادویی داستان های FF به محیط های آینده نگر و واقع گرایانه، تیم طراحی FFVII با موافقت Amano تصمیم گرفتند استاد Tetsuya Nomura که تا آن زمان فقط شخصیت Shadow در FFVI را طراحی کرده بود، را جای گزین Amano کنند.
Cloud Strife با طراحی Amano!!
در ابتدای کلید خوردن پروژه FFVII، آقای Sakaguchi تمایل داشتند که FFVII به سبک FF های قبلی ساخته شود، اما با ورود آقایان Yoshinori Kitase و Kazoshige Nojima به طرح، قرار بر این شد که طراحی FFVII کاملا متفاوت با FF های قبلی صورت گیرد. با ورود Nomura به تیم طراحی، شخصیت Cloud Strife که در ابتدا قرار بود پرداختی در حدود شخصیت های قبلی FF ها داشته باشد، بزرگتر شد و به حدی که اکنون شاهد آن هستیم رسید.
طبق خواسته Kitase در ابتدای طراحی Cloud قرار بود که Cloud از لحاظ ظاهری برای تقابل با دشمن اصلی بازی یعنی Sephiroth با موهای بلند مشکی و شمشیری پهن و لباسی آبی طراحی شود. اتد های اولیه Cloud نیز با طرح خواسته شده Kitase زده شد اما Nomura که از نتیجه کار راضی نبود، تصمیم گرفت ظاهر Cloud را تغییر دهد. Nomura در این باره میگوید:"از یک طرف نشان دادن معصومیت Cloud با موهای بلند و مشکی با تکنولوژی های آن زمان بسیار سخت بود و از طرف دیگر قصد داشتم تا شخصیتی خلق کنم که کاملا متفاوت با شخصیت های FF های قبلی باشد. تقابل رنگ سفید و سیاه چیزی نبود که من در ذهن داشتم. از این رو تصمیم گرفتم دست به یک ترکیب غیر عادی زده و Cloud را با موهای سیخ سیخی زرد رنگ طراحی کنم". به این طراحی های قبلی Cloud دور ریخته شد و Cloud از ابتدا با موهای زرد رنگ و لباس بنفش طراحی شد. (طرح های اولیه Cloud بعد ها برای مدل شخصیت Angelo در FFVIICC استفاده شد)
Nomura و Kitase علاقه داشتند که Cloud را با شمشیری پهن طراحی کنند. به این ترتیب با موافقت Nojima شمشیر بزرگ و معروف Cloud یعنی Buster Sword خلق شد. Nomura در این رابطه میگوید:"طراحی یک شمشیر بزرگ برای Cloud بسیار سخت بود، از یک طرف تا به حال از سلاحی به آن بزرگی در یک بازی کامپیوتری استفاده نشده بود و ممکن بود طرفداران از این سلاح خوششان نیاید و از طرف دیگر طراحی حرکات سریع Cloud با یک شمشیر هم اندازه خودش کار بسیار سختی بود که تیم به شایستگی از عهده انجامش بر آمد".
Final Fantasy VII Advent Children
Nomura میگوید:"یک روز سر میز کار خود نشسته بود که Kitase وارد دفترم شد و به من گفت که یک انیمیشن CG از FFVII میخواهد که اکشن بالایی داشته باشد، به ایت ترتیب بود که تصمیم گرفتیم یک CG ناب از FFVII بسازیم. اما این انیمشن به معنی فصل جدیدی از طراحی Cloud بود".
با معرفی انیمیشن FFVIIAC تمامی طرفداران منتظر بودند تا شخصیت محبوب خود را با طراحی جدید و نو ببینند، اما یک نگرانی کوچکی نیز وجود داشت، آیا بازگشت Cloud در غالب یک فیلم CG میتوانست همانند تجربه اثر اصلی باور نکردنی باشد؟ البته با دیدن اولین Trailerفیلم معلوم شد که تمامی نگرانی ها بیهوده بود!
Hashimatu میگوید:"از زمانی که قرار شد FFVII ساخته شود، Nomura به همه ما قول داده بود تا Cloud را با ظاهری جدید از نو خلق کند. در اتد های اولیه ای که Nomura طراحی کرده بود، Cloud را با هشت شمشیر مختلف طراحی کرده بود! اما این طرح در عمل امکان پذیر نبود، چرا که خود BS نیز با سایز بزرگ خود کاملا عجیب بود، چه برسد به هشت شمشیر!"
به این ترتیب طرح های اولیه Nomura کنار گزاشته شد ولی قرار شد برای Cloud شمشیر جدیدی طراحی شود که از چند قسمت مجزا تشکیل شده بود. با اتمام طراحی های اولیه Cloud تیم مشغول ساختن مدل تیم مشغول ساختن مدل 3D این شخصیت شدند که چیزی در حدود 6 ماه طول کشید!
با توجه به داستان فیلم و غمی که Cloud داشت، مدل سازی 3D Cloud بسیار مشکل شده بود، چون Nomura شخصیتی را میخواست که با صورتش حرف بزند، از این رو برای صورت Cloud در حدود 30 Morph مختلف طراحی شد! اما نتیجه کار واقعا فوق العاده از آب در آمد به طوری که Cloud واقعا با صورتش صحبت میکرد. این نتیجه، نتیجه مطلوب Nomura بود، چون Nomura کارکتر سردی را میخواست که به ندرت صحبت کند و در عوض با حالات چهرش احساساتش را برساند. Naziyo میگوید:"تیم از طراحی جدید Cloud خیلی راضی بودند چون این کم حرفی Cloud به خوبی در تضاد با پر حرفی Reyno بود که نتیجه کار رو عالی میکرد".
یکی دیگر از سختی های کار طراحی موهای Cloud بود، چون در طراحی های اصلی Cloud با موهای کاملا سیخ سیخ رو به هوا طراحی شده بود، اما طراحی این مدا مو در یک فیلم واقع گرایانه ممکن نبود. Naziyo در این رابطه میگوید:"چون میخواستیم طراحی موهای Cloud واقعی تر به نظر بیاد، اندکی موهای Cloud رو خوابیده طراحی کردیم".
از آنجایی که FFVIIAC یک Action محض بود، لباس های Cloud کاملا مناسب با صحنه های Action فیلم طراحی شده بود. Nomura میگوید:"برای اینکه Cloud بتونه حرکات خارق العاده ای رو که ما مد نظرمون بود را انجام بده، براش به قدری Bone طراحی کرده بودیم که حدودش از دستمون داشت در میرفت!".
در آخر با تلاش تیم 70 نفره استدیو سازنده بازی Kingdom Heart شخصیت Cloud Strife دوباره متولد شد و نتیجه کار به قدری خوب از آب در آمد که گیمرهای بسیاری که FFVII را تجربه نکرده بودند، با دیدن آن به جمع طرفداران FF پیوستند!
منشا نام گزاری Cloud Strife:
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا سازندگان FFVII نام عجیب "ابر" (Cloud) را برای شخصیت خود انتخاب کرده اند؟
اصولا بازی های شرکت SEاز لحاظ داستان وابستگی انکار ناپذیری به اساطیر کهن ملتها مخصوصا اساطیر کشور خودشان (ژاپن) دارند. این تعلق خاطر به افسانههای کهن تا اندازه ای پیش رفته است که میتوان ریشه نام گزاری شخصیت های FF ها را در اساطیر کهن جست و جو کرد. شخصیت های FFVII نیز از این قاعده کلی مستثنی نیستند و ریشه نام شخصیت های آن به اساطیر و افسانه های چینی، عبری و ... باز میگردد.
افسانه ابر، باد و یخ
افسانه ابر، باد و یخ یکی از قدیمی ترین افسانه های مردم چین است. این افسانه در باری زندگی سه کودک یتیم است که در زمان کودکی پدر مادرشان توسط امپراتور کشته شده و از آن پس نزد امپراتور پرورش یافتهاند.
این سه کودک بعد از آمدن به قصر امپراتور زیر نظر شخص او فنون رزمی مهلک ابر، باد و یخ (فنون رزمی ابر، باد و یخ قوی ترین فنون رزمی دنیا هستند که در صورت متحد شدن با هم، هیچ نیرویی یارای مقابله با آن را ندارد) را فراگرفته و هر یک از آنها در یکی از این فنون به درجه استادی میرسد تا جایی که از آن به بعد آین سه جوان به نام سبکی که در آن مهارت داشتند شناخته میشوند.
بعد از بزرگ شدن ابر و باد و یخ، امپراتور که شاهد قدرت بسیار آنها بود، نگران میشود که این سه مبارز بر علیه او توتئه کرده و او را نابود کنند؛ از این رو با یک حیله شیطانی یخ را کشته و اتحاد سگانه ابر، باد و یخ را از بین میبرد.
بعد از کشته شدن یخ، ابر و باد پی میبرند که پدر و مادرشان و یخ توسط امپراتور کشته شدهاند؛ از این رو تصمیم میگیرند علیه امپراتور شورش کرده و او را بکشند. ابر و باد با مبارزه با امپراتور به این نکته پیمبرند که بدون یخ قدرت کافی برای کشتن امپراتور را ندارند. از آن پس ابر و باد به دنبال شمشیر سرنوشت رفته و با کمک گرفتن از نیروی شمشیر سرنوشت، امپراتور ضالم را نابود کرده و انتقام مرگ پدر و مادر و یخ را از او میگیرند...
بر طبق سحبت های Nojima، علاقه شخصی او به این افسانه و شباهت شخصیت اصلی داستان به ابر، مخصوصا آموزش دیدن او توسط دشمن باعث شد، تا او نام قهرمان داستانش را Cloud بگزارد.