عادات عجیب شما در بازی‌ها
- Thread starter Behrooz
- تاریخ آغاز
سعی در رند کردن امتیاز :d
اصلا نمیزارم که تیرام تموم شه . با هر تفنگ چند تا تیر میزنم . بهتر رو نگه میدارم تا ته بازی باهاشم :d
تو آنلاین از Camp خوشم نمیاد :d
عادات دیگه هم که زیاده . مثلا تا آخر بازی که رفتم ، یه دست Easy میزنم تا میتونم Knife میکنم . امتحان کنید نهایت لذته .
عادت دیگه اینکه کلا با بازی های FPS تو کنسول بیشتر حال میکنم
ادامه بعدن :d
اصلا نمیزارم که تیرام تموم شه . با هر تفنگ چند تا تیر میزنم . بهتر رو نگه میدارم تا ته بازی باهاشم :d
تو آنلاین از Camp خوشم نمیاد :d
عادات دیگه هم که زیاده . مثلا تا آخر بازی که رفتم ، یه دست Easy میزنم تا میتونم Knife میکنم . امتحان کنید نهایت لذته .
عادت دیگه اینکه کلا با بازی های FPS تو کنسول بیشتر حال میکنم
ادامه بعدن :d
معمولا در بازی های زامبی کشی خیلی دوست دارم با دخترها و زن ها رابطه برقرار کنم خودم هم نمیدونم چرا فقط در بازی های زامبی کشی اینجوری میشم! و همچنین بیشتر دوست دارم که در بازی های زامبی کشی در نقش زامبی ها بازی کنم نه انسان ها
من اگه بخوابم و بخوام بازی کنم ، عـــــــمرا بتونم بازی کنم.
بیشتر رو مبل میشینم و بعضی وقتا مثل گیمرای E3 میرم جلو تلویزیون می ایستم.
کلا عاشقم تو بازی ها Crouch ( نشسته ) راه برم.
هر 0.1 ثانیه تفنگمو ریلود میکنم.:coolgun:
زود زود به Achievments میرم تا ببینم چطوری میتونم GP بگیرم.:d
خیلی حال میکنم با مخفی کاری.
بیشتر رو مبل میشینم و بعضی وقتا مثل گیمرای E3 میرم جلو تلویزیون می ایستم.
کلا عاشقم تو بازی ها Crouch ( نشسته ) راه برم.
هر 0.1 ثانیه تفنگمو ریلود میکنم.:coolgun:
زود زود به Achievments میرم تا ببینم چطوری میتونم GP بگیرم.:d
خیلی حال میکنم با مخفی کاری.
خیلی دوست دارم همه بازی ها رو مخفیانه برم
حتی بازی هایی که اکشن خالص هست ولی بعضی بازی ها رو اعصابه نمیشه مخفیانه ردش کرد
و توی سری Aassassin's creed از همون نسخه اول گرفته تا همین نسخه III ـش هر وقت تو شهر راه میرم سرباز میبینم دوست دارم بگیرم بکشمشون یا اگه وقت نباشه یک تنه بهشون میزنم یا با اسب میرم وسطشون تا حالشون گرفته بشه خیلی حال میکنم فقط حیف Netority اضافه میکنه و باید بعدش برم Bribe کنم
حتی بازی هایی که اکشن خالص هست
ولی بعضی بازی ها رو اعصابه نمیشه مخفیانه ردش کردو توی سری Aassassin's creed از همون نسخه اول گرفته تا همین نسخه III ـش هر وقت تو شهر راه میرم سرباز میبینم دوست دارم بگیرم بکشمشون یا اگه وقت نباشه یک تنه بهشون میزنم یا با اسب میرم وسطشون تا حالشون گرفته بشه
خیلی حال میکنم فقط حیف Netority اضافه میکنه و باید بعدش برم Bribe کنم
من موقع فیفا که گل میخورم اگر کسی جلوی تلویزیون رد بشه و مقصر نباشه اینقدر دعواش میکنم یا بهش میگم تو مقصری که دیگه طرف باورش میشه مقصره !!!!!!!!!!!!
من وقتی دارم اسپلینتر سل کانویکشن رو با پسر داییم مولتی میزنم دیوونه میشم
بخش داستانی که اصلا تعطیل
رو مد هانتر هم وقتی میخوام سایلن کیلل کنم اون یا یه درو با لگد میشکنه یا بمب میترکونه یا میزنه برقو قطع میکنه
موقع ماین کرفتم که فقط برام تله میسازه تا بیوفتم توش
بخش داستانی که اصلا تعطیل
رو مد هانتر هم وقتی میخوام سایلن کیلل کنم اون یا یه درو با لگد میشکنه یا بمب میترکونه یا میزنه برقو قطع میکنه
موقع ماین کرفتم که فقط برام تله میسازه تا بیوفتم توش
بسیار بی رحمم
مثلا تو rdr یارو رو با طناب میکشیدمش و میبردمش رو ریل قطار تا قطار از روش رد شه و من خرکیف شم:d
یا تو مواقع گروگان گیری همیشه عادت دارم گروگان و گروگانگیر رو با هم بکشم
مثلا تو rdr یارو رو با طناب میکشیدمش و میبردمش رو ریل قطار تا قطار از روش رد شه و من خرکیف شم:d
یا تو مواقع گروگان گیری همیشه عادت دارم گروگان و گروگانگیر رو با هم بکشم
آقا من تو هر بازی یه مشکلی دارم
مثلا تو mgs دلم نمیاد هیچکی رو بکشم اصلا نمیدونم فک میکنم زنو بچه داره بنده خدا
آها یه بار تو fallout3 یه جا یه باگ داشت الکی پولو از این شرو ورا میداد من ۲ ماه فقط با یارو حرف میزدم پول میگرفتم بعد تا آخرشم پولا به کارم نیومدن!!!
مثلا تو mgs دلم نمیاد هیچکی رو بکشم اصلا نمیدونم فک میکنم زنو بچه داره بنده خدا
آها یه بار تو fallout3 یه جا یه باگ داشت الکی پولو از این شرو ورا میداد من ۲ ماه فقط با یارو حرف میزدم پول میگرفتم بعد تا آخرشم پولا به کارم نیومدن!!!
من موقعی که gta بازی میکردم (اون موقع زیاد دنبال معموریت و این جور کار ها نبودم) باید مردم رو یا با تیر میکشتم یا ماشینشونو منفجر میکردم:d تو یک gta بود وقتی یه رمز میزدی وقتی با ماشین میخوردی به یک ماشین دیگه اون دوتا ماشین (ماشین من با اونی که بهش خوردم)میرفت بالا همینجوری منم میرفتم بالا ماشینه اونی که بهش خوردم باهاشون میرفتم بالا میخواستم ماشین تا ماه بره
بعد یکم که خسته میشدم اول ماشین اون کسی که توش بودو رو هوا اتیش میزدم بعد میپریدم پایین میمردم (تو این فاصله ماشین اونارو نگاه میکردم تا منفجر بشه بعد منفجر میشد انقدر کیف میکردم
یکی دیگه اینکه باید با یکی دعوا میکردم بعد میکشتمش یک مشت میزدمش بعد فرار میکردم میبردمش یکجای خلوت میکشتمش:d پلیسارو هم یک مشت میزدم در میرفتم وقتی خسته میشدم باتون میگرفتم می افتادم به جونش تو ماشن سواری هم وقتی از رو یکی رد میشدم چند بار از روش رد میشدم هی دنده عقب میرفتم هی میومدم جلو:d بعدم پولاشو میگرفتم یا مثلا وقتی از رو یکی با ماشین رد میشدم باید میومدم پایین پولاشو میگرفتم حالا چه پلیس دنبالم بود چه نبود(اخ خسته شدم:d) یا مثلا باید از یک ساختمون بزرگ میرفتم بالا با هلیکوپتر بعد یکم مناظر رو نظارت میکردم بعد از اون بالا با rpg ماشینا رو میزدم هیچکس هم نمیفهمید بعد دوباره با هلیکوپتر میرفتم پایین یا خودمو پرت میکردم پایین:d وقتی یک هواپیما میدیدم تو فرودگاه مرض داشتم انقدر دکمه میزدم تا سوار شه (یکی نبود بگه اخه بی عقل خوب سوار نمیشه دیگه) من هی میزدم اخرشم اعصابم خورد میشد از بازی میومدم بیرون . باید مغازه هایی رو که میرفت حتما میرفتم مغازه هایی رو هم نمیرفت هی دکمه میزدم تا بره:dیا مثلا (الان یکی میگه مثلا او مرض هی میگه مثلا:d)باید از اونی که ساندویچ میخریدم تا قلبم خوب شه رو یک ساندویچ ازش میخریدم بعد میزدمش تا بمیره بعد هم با تریلی یا کامیونی چیزی یا یک ماشین از رو اون اسباب اساسیش رد میشدم مغازیگشو خورد میکردم بعد پولا یارو رو که کشته بودم ور میداشتم میرفتم:d(باقیشم بعدا تعریف میکنم خیلی خسته شدم):d
ادامه دارد...:d
بعد یکم که خسته میشدم اول ماشین اون کسی که توش بودو رو هوا اتیش میزدم بعد میپریدم پایین میمردم (تو این فاصله ماشین اونارو نگاه میکردم تا منفجر بشه بعد منفجر میشد انقدر کیف میکردم یکی دیگه اینکه باید با یکی دعوا میکردم بعد میکشتمش یک مشت میزدمش بعد فرار میکردم میبردمش یکجای خلوت میکشتمش:d پلیسارو هم یک مشت میزدم در میرفتم وقتی خسته میشدم باتون میگرفتم می افتادم به جونش تو ماشن سواری هم وقتی از رو یکی رد میشدم چند بار از روش رد میشدم هی دنده عقب میرفتم هی میومدم جلو:d بعدم پولاشو میگرفتم یا مثلا وقتی از رو یکی با ماشین رد میشدم باید میومدم پایین پولاشو میگرفتم حالا چه پلیس دنبالم بود چه نبود(اخ خسته شدم:d) یا مثلا باید از یک ساختمون بزرگ میرفتم بالا با هلیکوپتر بعد یکم مناظر رو نظارت میکردم بعد از اون بالا با rpg ماشینا رو میزدم هیچکس هم نمیفهمید بعد دوباره با هلیکوپتر میرفتم پایین یا خودمو پرت میکردم پایین:d وقتی یک هواپیما میدیدم تو فرودگاه مرض داشتم انقدر دکمه میزدم تا سوار شه (یکی نبود بگه اخه بی عقل خوب سوار نمیشه دیگه) من هی میزدم اخرشم اعصابم خورد میشد از بازی میومدم بیرون . باید مغازه هایی رو که میرفت حتما میرفتم مغازه هایی رو هم نمیرفت هی دکمه میزدم تا بره:dیا مثلا (الان یکی میگه مثلا او مرض هی میگه مثلا:d)باید از اونی که ساندویچ میخریدم تا قلبم خوب شه رو یک ساندویچ ازش میخریدم بعد میزدمش تا بمیره بعد هم با تریلی یا کامیونی چیزی یا یک ماشین از رو اون اسباب اساسیش رد میشدم مغازیگشو خورد میکردم بعد پولا یارو رو که کشته بودم ور میداشتم میرفتم:d(باقیشم بعدا تعریف میکنم خیلی خسته شدم):dادامه دارد...:d
یعنی تو mgs 2 مرحله ی اول olga رو نکشتی؟آقا من تو هر بازی یه مشکلی دارم
مثلا تو mgs دلم نمیاد هیچکی رو بکشم اصلا نمیدونم فک میکنم زنو بچه داره بنده خدا
آها یه بار تو fallout3 یه جا یه باگ داشت الکی پولو از این شرو ورا میداد من ۲ ماه فقط با یارو حرف میزدم پول میگرفتم بعد تا آخرشم پولا به کارم نیومدن!!!
Google