بازی هایی هستند که با اهدافی خاص عرضه میشوند ‘ بعضی با اهداف متفاوت بودن و بعضی دیگر با هدف فروش زیاد و بعضی دیگر با هدف برترین بازی سال شدن ‘ عرضه میشوند . خیلی از بازی ها به هدف خود میرسند و خیلی های دیگر به هدف خود نمیرسند . اما نکته ی دیگری که در این زمینه مهم است این است که بازیباز یک بازی را برای چه تهیه میکند ‘ بعضی از بازیباز ها یک بازی را فقط برای جنبه ی fun و لذت بردن تهیه میکنند و بعضی دیگر دوست دارند شاهد نواوری در گیم پلی باشند . اما خیلی ها عقیده دارند بیشتر افرادی که به صنعت گیم علاقه دارند به علت این است که در ان میتوانند در نقش یک کارکتر متفاوت ایفای نقش کنند . اگر شما از ان دسته ازبازیباز ها هستید من به شما مژده میدهم که میتوانید در نقش یک dragon slayer ایفای نقش کنید . این تحفه ای است که the elder scroll : skyrim برای شما به ارمغان اورده است .
داستان
پنجمین کتیبه باستانی ( elder scroll ) داستان شمالی ترین بخش دنیای Tamriel را روایت میکند ‘ سرزمینی که خانه ی مردمی سخت کوش و قوی به نام nord است . skyrim توسط high king اداره میشد تا این که Stormcloak Rebellion ظهور کرد و جنگ داخلی اغاز شد . Stormcloak Rebellion یک نژاد پرست افراطی است که نژاد nord را برتر از نژاد های دیگر میداند ‘ او سودای استقلال دارد ‘ او خود را high king میداند . او برای هدفش حاضر است خود و حتی مردمش را فدا کند . در ان سوی جنگ General Tullius قرار دارد مردی که در مقابل Thalmor زانو زده . (Thalmor نمایندگان Second Aldmeri Dominion هستند Second Aldmeri Dominion دولتی است که توسط الف ها پس از great war به وجو امده است . Second Aldmeri Dominion دولتی است که در محدوده ی Valenwood و Summerset Isles حکومت میکند . قضیه ی به وجود امدن Second Aldmeri Dominion به ماجرای بحران oblivion باز میگردد . الف ها ادعا کردند که در بستن دروازه های oblivion نقش مهمی داشتند و ان ها باید یک دولت مستقل از Empire of Tamriel داشته باشند و این چنین بود که great war به وقوع پیوست . در این جنگ الف ها نزدیک به پیروزی بودند که قرار داد صلحی بین طرفین بسته شد که امتیازات بسیاری به الف ها داد که در واقع همانند پیروزی الف ها در جنگ بود و Second Aldmeri Dominion به وجود امد ) . همانطور که متوجه شدید داستان جنگ داخلی در skyrim میتوانست عالی باشد اما واقعا بد روایت میشود و مراحل جنگ داخلی فقط در فتح چند قلعه خلاصه میشود . البته خوشبختانه داستان جنگ داخلی داستان دوم بازی است و داستان اصلی بازی مربوط به بازگشت اژدها ها است . روزگاری skyrim خانه ی اژدهایان بود اما با ورود nord ها به skyrim اژدها ها از skyrim پراکنده شدند . حالا پس از گذشت سالیان سال به طوری که اکثر nord ها اژدهایان را افسانه میدانند اژدهایان بازگشته اند . مردم skyrim حالا هم باید بحران جنگ داخلی و هم بحران بازگشت اژدهایان را تحمل کنند و در این هنگام است که اشعار نواخته خواهد شد : ( dragon born می اید . دوران تاریکی سپری میشود ....... ) . و به راستی که dragon born ظهور میکند . کارکتر شما dragon born خواهد بود و شما براستی احساس dragon born بودن خواهید کرد . البته سازندگان تمام تلاش خود را کرده اند که احساس dragon born بودن شما را خراب کنند . در بازی اکثر side quest ها روند و داستان مسخره ای دارند . روند ان ها به این صورت است که شما پس از صحبت کردن با یک npc و قبول کردن ماموریت او باید به یک غار رفته و رئیس دزدان ان غار را کشته یا این که به یک غار بروید و وسیله ی خاصی را از ان جا بردارید که واقعا برای بازیباز کسل کننده خواهد شد و همچنین تا حدودی عظمت و ابهت یک dragon born بودن را از بازیباز میگیرد . علاوه بر side quest هایی که شما از مردم عادی دریافت میکنید quest های گروه های داخل skyrim نیز وجود دارد که داستان ان ها یک سر گردن از سایر side quest ها بالاتر است اما باز هم چندان داستان کار شده و خوبی را ارئه نمیدهند . علت خوب نبودن داستان اکثر side quest ها این است که سازنده ی بازی به خوبی نتوانسته npc های درون بازی را پرداخت کند . در skyrim حتی شخصیت های مهمی مثل Stormcloak Rebellion و General Tullius نیز به خوبی پرداخت شخصیتی نشده اند و به همین دلیل است که بازیباز اصلا با هیچ کدام از npc ها ارتباط برقرار نمیکند . برخلاف تمام side quest ها که داستان خوبی ندارند ( و به خصوص quest هایی که بازیباز از مردم عادی دریافت میکند که ارزش بازی ندارد . ) main quest یا همان ماجرای بازگشت اژدهایان به خوبی روایت میشود ولی باز هم هیچ نکته ی ارجینال یا خاصی در مورد داستان اصلی نیز وجود ندارد که بازیباز فکر کند با یک داستان عالی روبه رو است . skyrim بازی بزرگی است که جمع زیادی از بازیباز ها ان را ساعت های زیاد بازی میکنند اما مطمئن باشید که این افراد به خاطر داستان skyrim علاقه مند به ان نشده و زمان خود را صرف ان نکرده اند . ( skyrim به خاطر گیم پلیش این همه طرفدار پیدا کرده است ) . داستان بازی skyrim جز نقاط قوت بازی محسوب نمیشود و هیچ نکته ی مثبتی به جز این که حس dragon born بودن را به بازیباز میدهد ندارد .
نمره ی بخش داستان از 33 نمره : 20
گیم پلی
در ابتدای بازی مثل اکثر بازی های نقش افرینی دیگر باید بازیباز کارکتر خود را شخصی سازی میکند( تعیین چهره و جنسیت و نژآد کارکتر ) . نژآد های قابل بازی زیادی تشکیل شده است ( 10 نژاد )که بر خلاف تعداد زیادشان تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و بازیباز میتواند با یک nord یک جادوگر خوب شده و یا با یک high elves یک جنگجوی خوب شود . از بررسی بخش تعیین نژاد که بگذریم به بخش ارتقا یا level up که یکی از مهمترین بحث بازی های نقش افرینی است میرسیم . کارکتر ( با هر نژادی ) در تمام زمینه ها میتواند ارتقا و level up کند . در واقع اساس گیم پلی طوری است که یک کارکتر که فقط در یکی از کلاس ها ( جنگ جو و ولگرد و جادوگر ) پیشرفت کند لذت اساسی را از گیم پلی نمیبرد . لذت واقعی از گیم پلی زمانی است که کارکتر به عنوان یک جنگ جو در سیاهچال های بازی هر دشمنی را که دید از سر راه بردارد و همه ی سلاح ها را حتی بی ارزش ترین ان ها را بردارد ( سیستم loot بازی عالی است ) و سپس با استفاده مهارت Enchanting ان ها را با قدرت های جادویی مخلوط کند و سپس با استفاده از مهارت Speech ان ها را با قیمت بالا بفروشد . یا این که کارکتر به عنوان یک جنگجوی قوی به شکار اژدهایان برود و از استخوان ها و پوست ان ها با استفاده از مهارت Smithing زره یا شمشیر بسازد و ان ها را بفروشد . علاوه بر این که چند بعدی بودن ارتقای کارکتر لذت بخش تر است ‘ گیم پلی بازی را نیز روان تر میکند به طوری که یک کارکتر که فقط در مهارت های مورد نیاز کلاس mage ارتقا پیدا کرده است در خیلی از مبارزات با دشمنان و به خصوص اژدهایان دچار مشکل شده و از ان بدتر این که کلاس ولگرد یا دزد در بازی که دنیای خشنی مثل skyrim دارد و تمام مردمش علاقه ی شدیدی به استفاده از شمشیر های بزرگ و نبرد تن به تن دارند و از همه مهمتر دنیایی که در ان اژدهیان پرسه میزنند بی فایده است . البته این نامتعادل بودن کلاس های بازی برای بازی عیبی محسوب نمیشود چون که سازندگان دست بازیباز را باز گذاشته اند که هر جور میخواهد بازی کند . بازیباز باید در هر بار level up علاوه بر گرفت perk های مختلف برای ارتقای مهارت ها ( در بازی 251 perk مختلف وجود دارد ) در سه زمینه ی Health و Magicka و stamina نیز ارتقا پیدا کند . همان طور که میدانید Health ارتباط مستقیمی با جون کارکتر داشته و Magicka نیز ارتباط مستقیمی با میزان و توانایی استفاده از جادو دارد اما stamina علاوه بر مشخص کردن میزان استفاده از قدرت بدنی به میزان باری که کارکتر میتواند استفاده کند نیز مربوط است . یکی دیگر از مواردی که در گیم پلی skyrim دیده میشود استفاده از followers ( پیروان ) است . در سراسر دنیای skyrim افرادی زیادی هستند که بازیباز میتواند از ان ها به عنوان پیرو استفاده کند. اکثر این افراد یا با دریافت پول یا در عوض انجام ماموریتی برای ان ها یا در صورت پیروزی در مبارزه از ان ها از بازیباز پیروی میکنند . پیروان در مراحل اولیه بسیار مفید بوده و بسیار به بازیباز کمک میکنند اما وقتی که بازیباز پس از ساعت ها بازی به level های بالا رسیده و همراه با بازیباز اکثر دشمنان موجود در بازی نیز ارتقا پیدا کرده اند ‘ پیروان چندان فایده ای ندارند و سریع توسط دشمنان کشته میشوند . در مورد level up دشمنان کمی بیشتر توضیح میدهم . در این بازی level scaling مثل oblivion نیست که همه ی دشمنان همراه با ارتقای بازیباز ارتقا پیدا کنند در این بازی level scaling بد oblivion بهبود یافته و به سیستمی دلچسب تبدیل شده است . بازیبازها راه حل مشکل level scaling بازی obilviin را در دو بازی متفاوت fallout3 ( وقتی بازیباز با level پایین وارد یک منطقه میشود دشمنان ان منطقه ضعیف هستند و وقتی با level بالا وارد یک منطقه میشوند دشمنان ان منطقه قوی هستند . ) و dragon age ( هر کدام از دشمنان یک محدوده خاص برای level up دارند که همزان با level up بازیباز در این محدوده level up میشوند . ) مشاهده کردند . حالا بازی skyrim مخلوطی از این دو راه حل را ارائه داده است که واقعا سیستم خوبی از اب در امده است . در skyrim تنها کاری که برای بازیباز در نظر گرفته شده جنگیدن نیست . بحث دیگر در مورد گیم پلی skyrim سیستم fast traveling ان است . این سیستم در skyrim بسیار خوب و بدون اشکال است . بازیباز ابتدا باید مناطق مختلف skyrim را کشف کرده و سپس fast travel به ان مناطق ممکن میشود البته در مناطقی که دشمن در کنار بازیباز است یا زمانی که بازیباز بار بیشتر از توانش حمل میکند fast travel امکان پذیر نیست . در اخر در مورد گیم پلی باید بگویم که گیم پلی بازی skyrim تقریبا بدون اشکال است .
نمره ی بخش گیم پلی از 33 نمره : 33
نمره ی بخش گیم پلی از 33 نمره : 33
دیگر موارد
The elder scroll: skyrim بازی است که توسط Bethesda Game Studios تولید شده و توسط Bethesda Softworks توزیع شده است . این بازی با Engine گرافیکی جدید Creation Engine ساخته شده است و به همین علت از نظر گرافیکی از سایر ساخته های قبلی استودیو Bethesda Game Studios سر است اما هنوز به حد ایده ال نرسیده است . طبیعت زیبای skyrim که به راستی چهار فصل را در خود دارد به خوبی پردازش شده است اما چهره ی npc ها خشک و بد طراحی شده است ( که این اشکال بر هر دو قسمت گرافیک فنی و هنری وارد است ) . لباس ها و سلاح های شخصیت ها بدون جزییات است که البته از بازی با دنیایی به این بزرگی بیشتر از این جزییات گرافیکی انتظار نمیرود . در مجموع گرافیک بازی با توجه به سبکش خوب است . پس از بحث گرافیک به بحث دوبله میپردازیم . با این که سازنده از دوبلور های خوبی از جمله Christopher Plummer, Max von Sydow, Joan Allen, Lynda Carter, Vladimir Kulich و Michael Hogan استفاده کرده است اما باز هم npc ها خیلی خشک و بی احساس دیالوگ های خود را بیان میکنند که البته به یک بازی با اندازه ی زیاد npc مانند skyrim نمیتوان چنین ایرادی گرفت . اهنگ ساز بازی Jeremy Soule معروف است ( کسی که اهنگ سازی دو نسخه ی قبلی the elder scroll را نیز بر عهده داشته و هم اکنون در حال اهنگ سازی برای بازی World of Warcraft: Mists of Pandaria است ) . تم موسیقی اصلی بازی "Dragonborn " است که توسط گروه کوری که بیش از سی نفر عضو دارد خوانده شده است که جایزه ی Game Audio Network Guild بهترین اهنگ کور ارجینال را در سال 2012 برده است . پشتیبانی خوبی نیز از بازی انجام شده و dlc خوبی با نام Dawnguard عرضه شده است و dlc های بیشتری نیز در راه هستند .
نمره به این بخش از بازی از 34 نمره : 34
نمره کل : 87
آخرین ویرایش: