سلام
دارم داستان بازی رو ترجمه میکنم، ادامشو به مرور زمان اضافه میکنم.
با توجه به سطح زبان من حتما مشکلاتی تو ترجمه هست خوشحال میشم اگه بهم گوشزد کنید.
داستان NIER: AUTOMATA از نبرد اندرویدها با ماشین ها در آسمان شروع می شود. اندروید ها از Bunker به زمین فرستاده شدند، تا یک ماشین غول پیکری که Goliath نام دارد را نابود کنند. قبل از رسیدن به کارخانه که هدف در آنجا قرار داشت، به غیر از 2B کل یگان اندرویدها در جنگ هوایی با ماشین ها نابود شدند. بانکر 9S را که یک اسکنر در زمین بود فرا خواندند تا به 2B در جنگ با Goliath ملحق شود. در این نبرد 9S صدمه ی جدی ای دید و در هنگامی که 2B بالای سر با او صحبت می کرد اوضاع مبارزه با Goliath وخیم شد.
در آنجا بود که 9S و 2B تصمیم به استفاده از black box گرفتند و با قابلیت self-destruction خود و ماشین را منفجر کردند!
قبل از انفجار 9S دیتای خود و 2B را آپلود کرد و و در بانکر آنها در یک بدن اندروید دیگر بازیابی شدند.
به 9S و 2B دستور داده شد تا به نیروی مقاومت زمین در برابر ماشین ها کمک کنند و همچنین بفهمند که چه اتفاقی برای اندرویدی به نام A2 که در زمین گم شده بود افتاده است. 9S و 2B نیروی مقاومت را که توسط Anenome رهبری می شد ملاقات کردند آن دو فهمیدند که نیروی مقاومت برای بقاء در مقابل ماشین ها سختیهای زیادی کشیده اند.
در طول مأموریت کمک به نیروی مقاومت آن ها با ماشینهای خیلی زیادی رو به رو شدند و قبل از آنکه همه آنها را نابود کند ماشین ها با هم جمع شدند و از طریق network machine هوشیاری خود را اقدام کردند و دو انساندروید به نام های Adam و Eve به وجود آوردند. در طول مبارزه شرایط به گونهای پیش رفت که 9S و 2B مجبور به فرار از آنجا شدند.
در طول بازی ماشینی سد راه آنها شد و به آنها پیشنهاد رفتن به دهکده خود را داد و آن دو را به مناطق جنگلی برد. در آنجا با ماشینی به نام پاسکال آشنا شدند. پاسکال رهبر دهکده ای از ماشین ها بود. آن ماشین ها برخلاف دیگر هم نوعانشان صلح طلب بودند حتی آنها با نیروی مقاومت داد و ستد نیز داشتند.
در ادامه 9S و 2B در طول داستان فهمیدند که ماشین ها در طول قرن ها به دنبال یادگیری صفات انسانی و عمل کردن به صورت انسانها بوده اند. مثلا در قلمروی جنگل آنها به مدت ۲۵۰ سال به دور است بقیه network machine زندگی می کردند چون آنها احساس میکردند که مجبور نیستند در یک مکان گرم و غیر بهداشتی زندگی کنند. رهبر آنها احساس کرد که خانواده بسیار مهم است و اینگونه بود قلمروی جنگل را تشکیل داد. یک قرن بعد زندگی پادشاه قلمروی جنگل به پایان رسید و ماشینها آخرین حافظه موجود اورا در یک ماشین کودک قرار دادند و او را به عنوان جانشین پادشاه قلمروی جنگل انتخاب کردند. پادشاه کودک توسط اندروید فراری یورها (A2) کشته شد.