خوب من یکی از نظریه ها(آلن و توماس زین یکی هستند)را شروع می کنم به جمع بندی.شما هم کنک کنید.
فکر کنم قضیه مثل فیلم شاتر آیلند اسکورسیزی باشه.آلن(همون توماس)آلیس را می کشه,تاریکی هم در ازای آلیس,روح آلن را تسخیر می کنه.تا اینکه یک گوشه ی بیدار و روشن آلن,میاد و اونو نجات می ده(با نام توماس زین)بعد آلن در تیمارستان هارتمن بستری می شه.هارتمن بهش می گه آلیس مرده و آلن قبول نمی کنه.از اونجا فرار می کنه.اون بیوگرافی که خودش نوشته بود و کلیکر را پیدا می کنه.تارکی را نابود می کنه و داستان را تمام می کنه!لبته این از نظر من رده!به نظر من درستش اینهکه توماس یه نویسنده ای بوده,که در گذشته به برایت فالس می ره.به همراهباربارا(همون پیر زنه)بعد همین اتفاق براش می افته و باربارا را تاریکی می دزده.ولی در نهایت توماس به کلبه نمیره و در جایی دیگر داستان را تمام می کنه.ولی کار نمی کنه.چون باید در کلبه باشه که این مساوی است با قربانی شدن خودش!اما اینکه چه جوری راجع به آلن اطلاعات کسب کرده را نمی دانم,ولی سال ها بعد,تاریکی که توماس زین نتوانست داستان دلخواهش را تمام کند,اینبار در چهره ی باربارا به سراغ آلن می ره.و آلن حاضر می شه قربانی کنه خودش را تا آلیس نجات پیدا کنه.
اما در مورد آخرین سکاانس یه ایده به ذهنم رسید.اینکه آلن می گه این دریاچه نیست و اقیانوسه,منظور اینه که تاریکی از بین نرفته.و آلن ویک اپ آخر,شاید دوباره کلکی از تاریکی باشه...نمی دونم!