خاطره های ناجوری نیست اما ، در پینگ پونگ پدر گرامی چندتا بک هند در قفسه ی سینه ما فرود آوردند:d
احتمالا دستگاهش داشته با چراغای جلوش کد مورس میزده میگفته جون هرکی دوست داری بیخیال حالا ما جاسپریم دلیل نمیشه اینقد بازی کنی که!!!اونوقت شما Xboxـت چند چراغ شد ؟!
من داشتم میرقصیدم خالم اومد زنه رو دید گفت زشته فیلمای بد نبین وگرنه به مامانت میگم
گفتم بازی گفت دروغ نگو خاموشش کن هرچی گفتم تو کتش نرفت آخر هم پریز رو از برق کشید و گفت سیدیش رو بده من دادم رفت داد به مامانم مامانم مرد از خنده(آخه مامانم فهمید بازیه)
آخه جای تلویزیونو که عوض کردیم فاصله جوری شد که از لوستر عقب تر بری نمیشناستتشماها چقد لوستر ميتركونيد :d
مجبوري زير لوستر آخه؟
آقا من دیشب مرگو با چشمای خودم دیدم ..... !!!
تو sports یه اچیو داره که تو والیبال باید با سر یه امتیاز بگیریم .... من پریدم که محکم هد بزنم و فک کنم شدت زیاد بود (!) یه دفعه تو هوا افقی شدم داشتم با صورت محکم کوبیده می شدم به زمین ... ولی نمیدونم چی شد دستام به طور ناخودآگاه اومد جلو و خلاصه به خیر گذشت ... وقتی خوردم زمین خونه قشنگ لرزید ...
ولی واقعا خدا رحم کرد ، من تو اصفهان دانشجویی (تنها) زندگی می کنم ... اگه با اون شدت سرم می خورد زمین هیچ کسم نبود ببرتم بیمارستان ... مرگم حتمی بود ...
به اینجور اتفاقات میگن اعمال انعکاسی فکر کنمآقا من دیشب مرگو با چشمای خودم دیدم ..... !!!
تو sports یه اچیو داره که تو والیبال باید با سر یه امتیاز بگیریم .... من پریدم که محکم هد بزنم و فک کنم شدت زیاد بود (!) یه دفعه تو هوا افقی شدم داشتم با صورت محکم کوبیده می شدم به زمین ... ولی نمیدونم چی شد دستام به طور ناخودآگاه اومد جلو و خلاصه به خیر گذشت ... وقتی خوردم زمین خونه قشنگ لرزید ...
ولی واقعا خدا رحم کرد ، من تو اصفهان دانشجویی (تنها) زندگی می کنم ... اگه با اون شدت سرم می خورد زمین هیچ کسم نبود ببرتم بیمارستان ... مرگم حتمی بود ...
این خیلی باحال بود!
حالا کدوم یکی از خانوماش بود؟
اون مو قرمز گند دماغ (Miss Aubrey) بود احیانا؟
------------------------------------------------
پ.ن: من فکر کنم دارم عاشق امیلیا میشم! :mrgreen:
خیلی خیلی توپه (جنبه داشته باشید ها! منظورم از لحاظ شخصیتشه)! :mrgreen:
کسی واسه مشکل "عاشق یه خانومی که توی دنیای واقعی وجود نداره شدگی" راه حل خاصی سراغ نداره؟
مگه چند سالته؟!:dبا رفیقم داشتیم fighters uncaged میزدیم اومد لگد بزنه شلوارش جر خورد با پیژامه فرستادمش خونش
بعدشم رفتیم kinect اسپورت من اومدم درجا بزنم رفتم تو زمین
بعدشم که vt زدیم اومده واقعی تو رو پرتاب کنم زدم تو لوستر دستمو تا 1 ساعت لوسترو نگاه میکردم چیزیش نشده بشه
در مورد صحنات هم که من مشکلی ندارم سنم اونقد زیاد هست که دیگه گیر ندن بهم جلو خالم اینا
DC میزدم پسر خالم هی به به و چه چه میکرد بعد که تموم شد ازش پرسیدم خوب رقصیدم نه؟
بعد گفت نه بابا تو که اصلا نمیرقصیدی زنه میرقصید داشتم با اون زنه حال میکردم
وای داغ دلمو تازه کردی منم همین مشکلو دارم ولی من عاشق یکی دیگه هستم و هر شب براش گریه میکنم من عاشق sheva alomar همکار chris توی resident evil 5 هستم