بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
من اینجا فقط کاربر طلاییم سردبیر نیستم که =))

دختر جان من اصولا توجهی به این چیزا نمی کنم. مخصوصا تو RE CVX که بازی مورد علاقه امه هم توجهی نکردم چه برسه به بقیه :D




باز هم مثل همیشه حرف های منو زدی ! گرچند من با کسایی که می گن فقط میکامی مشکل زیادی دارم :D

ولی همون طوری که گفتی اگه هر دو نفرشون رو یه نسخه کار کنن یه چیز فوق العاده می شه ! خیلی مشتاقم چنین چیزی رو ببینم :)

ایدا اسپایدر وومنه :D حالا از اسپایدر وومن بودن ایدا گذشته ، مسئله ی به بازی آوردن یک کرکتر به خاطر پول فقط به لئون و ایدا ختم نمی شه. همه ی ما می دونیم تو 5 کار البرت تموم شد و دیگه غیر ممکنه برگرده مگه این که این شکلی باشه

0001.png

:D :D :D :D :D

و از طرفی همه امون می دونیم دلیل حضور لئون علاقه ی طرفدارا به اونه. و همچنین البرت وسکر کرکتری بوده که طرفدارای خیلی خیلی زیادی داشته. کپکام هم برای این که باز به اسم اون پول در بیاره اومده یه کرکتر بسیار بسیار اضافه به نام جیک مولر رو آورده و گفته پسر البرته !! فقط هم برای در آوردن پول !!
وقتی این طوری از اسم یه کرکتر محبوب برای خراب کردن سری استفاده می کنه انتظار دارین خود یه کرکتر محبوب رو حذف کنه ؟؟ تا ابد تو همین خیالا باشین که هیچ وقت عملی نمی شن !!

خب حرف حساب جواب نداره! ;)

در مورد جیک که والا گفتنی ها رو خودت گفتی.کلا حرفات جوریه که جای جواب دادن نداره.همه چیز رو کامل میگی! :D

بله.مثل خواستن با جیک،جای خالی وسکر رو پر کنند.اینقدر احمق هستن که نمیفهمن کلا ماهیت نقش جیک با وسکر فرق داره.جیک پروتاگونیست و مثبت هست و وسکر آنتاگونیست و منفی.اصلا ربطی بهم ندارن.بعدشم خود جیک اومد گند زد به شخصیت وسکر رفت.یعنی کارمون نتیجه ی معکوس داد.واقعا چطوریه ما که فقط فن هستیم میفهمیم و خودشون نمیفهمن؟حالا لیون رو میگی از اول بوده،فقط واسه ی فروش ازش بیشتر استفاده کردن.ولی جیک رو که کسی منتظرش نبود.مجبور بودن بیارنش؟آخه فروش به چه قیمتی؟به قیمت نابود کردن بزرگترین شخصیت سری و هدر دادن پتانسیل های نسخه های شماره دار؟واقعا ارزشش رو داشت؟ :|

بازم میگم.تنها راه نجات داستان،بازگشت جناب Haruo Murata،نویسنده ی مسلط و کاربلد سری هست.هرچند الآنشم دیر شده.ولی جلوی ضرر رو هر وقت بگیریم منفعته!
 
آخرین ویرایش:

Rem

کاربر سایت
Oct 15, 2014
21
نام
دریا
من اینجا فقط کاربر طلاییم سردبیر نیستم که =))

دختر جان من اصولا توجهی به این چیزا نمی کنم. مخصوصا تو RE CVX که بازی مورد علاقه امه هم توجهی نکردم چه برسه به بقیه :D




باز هم مثل همیشه حرف های منو زدی ! گرچند من با کسایی که می گن فقط میکامی مشکل زیادی دارم :D

ولی همون طوری که گفتی اگه هر دو نفرشون رو یه نسخه کار کنن یه چیز فوق العاده می شه ! خیلی مشتاقم چنین چیزی رو ببینم :)

ایدا اسپایدر وومنه :D حالا از اسپایدر وومن بودن ایدا گذشته ، مسئله ی به بازی آوردن یک کرکتر به خاطر پول فقط به لئون و ایدا ختم نمی شه. همه ی ما می دونیم تو 5 کار البرت تموم شد و دیگه غیر ممکنه برگرده مگه این که این شکلی باشه

0001.png

:D :D :D :D :D

و از طرفی همه امون می دونیم دلیل حضور لئون علاقه ی طرفدارا به اونه. و همچنین البرت وسکر کرکتری بوده که طرفدارای خیلی خیلی زیادی داشته. کپکام هم برای این که باز به اسم اون پول در بیاره اومده یه کرکتر بسیار بسیار اضافه به نام جیک مولر رو آورده و گفته پسر البرته !! فقط هم برای در آوردن پول !!
وقتی این طوری از اسم یه کرکتر محبوب برای خراب کردن سری استفاده می کنه انتظار دارین خود یه کرکتر محبوب رو حذف کنه ؟؟ تا ابد تو همین خیالا باشین که هیچ وقت عملی نمی شن !!
از رو عادت گفتم سردبیر:Angel:

خب حرف حساب جواب نداره! ;)

در مورد جیک که والا گفتنی ها رو خودت گفتی.کلا حرفات جوریه که جای جواب دادن نداره.همه چیز رو کامل میگی! :D

بله.مثل خواستن با جیک،جای خالی وسکر رو پر کنند.اینقدر احمق هستن که نمیفهمن کلا ماهیت نقش جیک با وسکر فرق داره.جیک پروتاگونیست و مثبت هست و وسکر آنتاگونیست و منفی.اصلا ربطی بهم ندارن.بعدشم خود جیک اومد گند زد به شخصیت وسکر رفت.یعنی کارمون نتیجه ی معکوس داد.واقعا چطوریه ما که فقط فن هستیم میفهمیم و خودشون نمیفهمن؟حالا لیون رو میگی از اول بوده،فقط واسه ی فروش ازش بیشتر استفاده کردن.ولی جیک رو که کسی منتظرش نبود.مجبور بودن بیارنش؟آخه فروش به چه قیمتی؟به قیمت نابود کردن بزرگترین شخصیت سری و هدر دادن پتانسیل های نسخه های شماره دار؟واقعا ارزشش رو داشت؟ :|

بازم میگم.تنها راه نجات داستان،بازگشت جناب Haruo Murata،نویسنده ی مسلط و کاربلد سری هست.هرچند الآنشم دیر شده.ولی جلوی ضرر رو هر وقت بگیریم منفعته!
به قول ضرب المثلی
گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
کاملأ موافقم
شخصیت جیک هیچ ربطی به وسکر نداشت
کاملا نقطه برعکس وسکر بود
خیلی اضافه وارد داستان شد و لقب پسر وسکر هم تا آخر بازی یدک کشید
 
آخرین ویرایش:

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957
@Nima Redfield
اگر بخواهیم فکت صادر کنیم و بهترین نویسنده سری رو انتخاب کنیم بدون شک اون «موراتا» نیست. درسته که داستان 5 خیلی خوب بود و خوب تموم شد ولی به صرف اینکه این نویسنده تونسته داستان رو خوب تمومش کنه نمیشه بگیم بهترین نویسنده سری هست. چیزی که کاملا اجتناب ناپذیر هست اینه که بعد از نویسنده اصلی داستان یعنی نویسنده نسخه اول Kenichi Iwao بدون هیچگونه شکی بهترین نویسنده سری، «نوبورو سوگیمورا» هست و تفاوت این دو نفر هم فاحش هست.
موراتا به جز نسخه 5 هیچ نسخه اصلی توی کارنامه اش نداره. بقیه عناوین بدون درنظر گرفتن خوب یا بد بودن اونها فرعی هستند. موراتا یه مجموعه ای از خوبیها رو در اختیار داشته و اونها رو به بهترین شکل ترکیب کرده و حاصلش شده نسخه 5.
اما در مورد سوگیمورا قضیه فرق داره. جدای از اینکه نویسنده بسیار توانا و بزرگی هست و عناوینی مثل Dino Crisis و «اونیموشا» و Devil May Cry رو توی کارنامه اش داره، نویسنده سه نسخه از مهمترین نسخه های اصلی رزیدنت یعنی 0 و 2 و کد ورونیکا هست و به عبارتی 3 نسخه از 5 نسخه کلاسیک محصول کار این نویسنده هست. کسی که شخصیت «لیان» و «کلر ردفیلد» و شهر «راکون سیتی» و اون محیطهای مخوف و R.P.D و اون باسها و موجودات رعب انگیز رو خلق میکنه. کسی که پیشینه داستان رو توی نسخه 0 به بهترین شکل روایت کرده و نسخه ورونیکا رو به اون خوبی نوشته و پرداخته.
بی شک بعد از خالق داستان بازی این سوگیمورا هست که میتونه لقب بهترین نویسنده سری رو از آن خودش کنه.

@Mr.Death

احد نظر تو در مورد بهترین نویسنده سری چیه :-" :D
===========================================

اما در مورد نظرسنجی. من بلاخره رای دادم :-"
انتخابهای من به دو صورت هست یکی پیش بینی اینکه چه کاراکترهایی هستند و یکی اینکه چه کارکترهایی باشند بهتره
اول اینکه به نظرم ada و لیان هستند چون فن بیس قوی دارن (کاری به خوب یا بد بودن ندارم) ولی فکر کنم کپکام تا شیره اینا رو نکشه ول کن نیست (البته اگه شیره ای مونده باشه :D)
دوم اینکه به نظرم شخصیت جدید خیلی برای اینکه بشه دوباره سری رو به اوج برگردوند مفید باشه و بتونن ایده های خوبی رو روش پیاده کنند
سوم اینکه فکر کنم به اندازه کافی از «جیل» و کلر استفاده شده و دیگه نیازی به این شخصیت ها نیست.
و در آخر اینکه «بیلی کوئن» و «ربکا» شدیدا در نسخه جدید پیشنهاد میشن مخصوصا «بیلی» که پتانسیل خیلی بالایی داره
 
آخرین ویرایش:

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
@Nima Redfield
اگر بخواهیم فکت صادر کنیم و بهترین نویسنده سری رو انتخاب کنیم بدون شک اون «موراتا» نیست. درسته که داستان 5 خیلی خوب بود و خوب تموم شد ولی به صرف اینکه این نویسنده تونسته داستان رو خوب تمومش کنه نمیشه بگیم بهترین نویسنده سری هست. چیزی که کاملا اجتناب ناپذیر هست اینه که بعد از نویسنده اصلی داستان یعنی نویسنده نسخه اول Kenichi Iwao بدون هیچگونه شکی بهترین نویسنده سری، «نوبورو سوگیمورا» هست و تفاوت این دو نفر هم فاحش هست.
موراتا به جز نسخه 5 هیچ نسخه اصلی توی کارنامه اش نداره. بقیه عناوین بدون درنظر گرفتن خوب یا بد بودن اونها فرعی هستند. موراتا یه مجموعه ای از خوبیها رو در اختیار داشته و اونها رو به بهترین شکل ترکیب کرده و حاصلش شده نسخه 5.
اما در مورد سوگیمورا قضیه فرق داره. جدای از اینکه نویسنده بسیار توانا و بزرگی هست و عناوینی مثل Dino Crisis و «اونیموشا» و Devil May Cry رو توی کارنامه اش داره، نویسنده سه نسخه از مهمترین نسخه های اصلی رزیدنت یعنی 0 و 2 و کد ورونیکا هست و به عبارتی 3 نسخه از 5 نسخه کلاسیک محصول کار این نویسنده هست. کسی که شخصیت «لیان» و «کلر ردفیلد» و شهر «راکون سیتی» و اون محیطهای مخوف و R.P.D و اون باسها و موجودات رعب انگیز رو خلق میکنه. کسی که پیشینه داستان رو توی نسخه 0 به بهترین شکل روایت کرده و نسخه ورونیکا رو به اون خوبی نوشته و پرداخته.
بی شک بعد از خالق داستان بازی این سوگیمورا هست که میتونه لقب بهترین نویسنده سری رو از آن خودش کنه.

@Mr.Death

احد نظر تو در مورد بهترین نویسنده سری چیه :-" :D
===========================================

اما در مورد نظرسنجی. من بلاخره رای دادم :-"
انتخابهای من به دو صورت هست یکی پیش بینی اینکه چه کاراکترهایی هستند و یکی اینکه چه کارکترهایی باشند بهتره
اول اینکه به نظرم ada و لیان هستند چون فن بیس قوی دارن (کاری به خوب یا بد بودن ندارم) ولی فکر کنم کپکام تا شیره اینا رو نکشه ول کن نیست (البته اگه شیره ای مونده باشه :D)
دوم اینکه به نظرم شخصیت جدید خیلی برای اینکه بشه دوباره سری رو به اوج برگردوند مفید باشه و بتونن ایده های خوبی رو روش پیاده کنند
سوم اینکه فکر کنم به اندازه کافی از «جیل» و کلر استفاده شده و دیگه نیازی به این شخصیت ها نیست.
و در آخر اینکه «بیلی کوئن» و «ربکا» شدیدا در نسخه جدید پیشنهاد میشن مخصوصا «بیلی» که پتانسیل خیلی بالایی داره

ممنون از توجهتون!

در مورد نظر سنجی کاملا باهتون موافقم.لیون و ایدا که احتمالشون خیلی زیاده.به همون دلیلی که خودتون گفتید،یعنی فن بیس و فروش.مخصوصا با توجه به شرایط اقتصادی افتضاح کپکام و نیاز مبرم به فروش بالا.(که در این صورت من واقعا بازی نمیکنم.مگه یک بار اون هم فقط و فقط برای گیم پلی!) ولی در مورد شخصیت جدید گمون نمیکنم قهرمان اصلی جدیدی معرفی بشه.اینا توی 6 جیک رو به عنوان قهرمان اصلی و احتمالا ثابت سری خلق کردند و فکر کنم همون رو ادامه بدن (البته متاسفانه).مگه اینکه شخصیت های جدیدی رو به عنوان پارتنر و شخصیت یکبار مصرف (مثل شوا،هلنا،پیرز و.....) بیارن که خب حتما هم میارن و فرقی هم نمیکنه.ولی قهرمان اصلی جدید گمون نکنم.در مورد کلیر هم بله.فقط در صورتی حضور دوبارش میتونه مهم و جالب باشه که به سرنوشت فراموش شده ی استیو و در کنارش سازمان پرداخته بشه.وگرنه اگه قراره توی یک داستان جدید و فرعی ظاهر بشه،از نظر خودم هم واقعا بهتره نباشه.چون میشه مثل وضعیت فعلی لیون و ایدا و همچنین کریس بعد از 5.ربکا و بیلی رو هم به شدت منتظرشون هستم.ربکا رو به خاطر غیبت طولانی و پتانسیل های زیادش و بیلی روهم به خاطر سرنوشت مبهم و ناتمومش.ولی واقعا گمون نکنم کپکام اونا رو توی یک نسخه ی شماره دار بیاره.چون در یک نسخه ی شماره دار،قطعا پول براشون در اولویته و ربکا و بیلی هم شخصیت های پول سازی نیستن.حتی اکثر فن های جدید اصلا نمیشناسنشون.من گمون میکنم توی رولیشنز 3 بیان.ولی اگر هم به سرشون بزنه و توی 7 بیارنشون واقعا استقبال میکنم.به هر حال در شرایط فعلی،چاره ای جز صبر نیست!

و اما در مورد نویسنده های سری.....

در مورد نویسنده های سری هم باز کاملا باهتون موافقم.من بین موراتا و سوگیمورا هیچ مقایسه ای نکردم یا هیچوقت نگفتم که کدوم بهتره.اصلا اسمی از سوگیمورا نیاوردم.چون کلا حساب ایشون جداست.اگه موراتا داستان رو ادامه داده و تموم کرده،سوگیمورا خودش داستان رو نوشته.در واقع اگه اون چنین داستانی رو نمینوشت،اصلا چیزی وجود نداشت که موراتا بخواد ادامه بده یا تموم کنه.از طرف دیگه شخصیت «کلیر ردفیلد» که خودتون میدونید کاراکتر مورد علاقه ی خودم هست رو هم کلا سوگیمورا خلق کرده و سرگذشت زیبا و به شدت مهم اون رو هم کلا خودش نوشته.هم آغازش در 2 و هم ادامش در کد ورونیکا رو.همچنین کلا بحث «سازمان» که من اینقدر رو اون تاکید دارم و ناراحتم که چرا توی 6 بهش نپرداختن رو ایشون مطرح کردند.پس من قطعا منکر توانایی های ایشون نیستم و ایشون رو با کسی مقایسه نکردم.چون واقعا قابل مقایسه هم نیست!

ولی علت تاکید من روی موراتا،چند تا مسئله است.بذارید اینجوری بگم.اگه سوگیمورا زنده بود،قطعا داستانی در حد 5 یا حتی قوی تر از اون مینوشت.چون خودش کلا اون داستان رو شروع کرده.در این شکی نیست.در داستان 6 هم به جای پرداختن به اراجیفی مثل شبیه سازی ایدا و پسر از زیر بوته دراومده ی وسکر هم قطعا سرنوشت سازمان و گذشته ی اون رو مشخص میکرد.حتی در داستان رولیشنز 2 هم قطعا شاهد بازگشت استیو بودیم.چون ماجرای کلیر و استیو رو کلا خودش نوشته و اون جمله ی معروف وسکر که میگه : «شاید استیو هم یک روزی مثل من به زندگی برگرده و دوباره بتونه خواهرت رو ببینه» رو هم خودش نوشته.پس قطعا برای ادامش هم برنامه ای رو در ذهن داشته.اینها همه رو قبول دارم.ولی مسئله اینجاست که ایشون فوت کرد و نتونست ادامه ی هیچکدوم از این مسائل رو به تصویر بکشه.نه ماجرای تقابل نهایی وسکر و کریس رو،نه ماجرای ناتموم کلیر و استیو رو و نه ماجرای به شدت مهم ایدا و سازمان رو.ولی موراتا با اینکه به قول شما اخیرا وارد سری شده بوده و تازه از ذهن سوگیمورا و ایده هایی که در ذهنش بوده هم خبر نداشته،باز اومد چنین پایان کامل و زیبایی رو برای خط اصلی داستان رقم زد.کاملا مشخص بود که ایشون داستان و مسائل ریشه ای اون رو به خوبی درک کرده بوده و جالبه که اومد به کامل ترین و زیباترین شکل ممکن ازشون استفاده کرد.اونم داستانی رو که شخص دیگری نوشته بوده و قطعا ایده های بسیار بزرگی رو هم برای آینده ی اون در ذهنش داشته.با این حال موراتا اومد کار ناتمام سوگیمورا رو به بهترین شکل ممکن تمام کرد و الحق دینش رو به اون ادا کرد.همین جمع کردن خوبی هایی که خودتون میگین موراتا در اختیار داشته و ازشون استفاده کرده همخودش کار هر کسی نیست.نویسنده ی 6 هم تمام اینها رو در اختیار داشت.ولی هیچ کار نتونست بکنه که هیچ،به داستان 6 و حتی گذشته ی سری هم گند زد زفت!

علاوه بر داستان 5 و تمام کردن خط اصلی داستان،موراتا اومد در دو نسخه ی UC و دارک ساید،یک بار کل داستان رو بازنویسی کرد.نه تنها بازنویسی کرد،بلکه در نسخه ی UC اومد کلی مسائل جدید و به شدت مهم رو برای خط اصلی داستان مطرح کرد و ناگفته های بسیار زیادی رو از اقدامات وسکر و مسائل پشت پرده ی آمبرلا بیان کرد.حتی ایشون اومد توی عملیات : جاوییر هم ماجرای استیو رو وسط کشید و به داستان 4 هم سناریوی ایدا رو اضافه کرد که از خود سناریوی اصلی مهمتر و ریشه ای تر بود.پس کاملا مشخصه که موراتا برخلاف نویسنده ی 6،اطلاع و درک کاملی از داستان و پیشینه ی اون داشته.با اینکه خودش داستان رو شروع نکرده بوده و از ایده های نویسنده ی اصلی برای ادامه ی داستان هم خبر نداشته که از نظر من،این ارزش کارش رو بیشتر میکنه.به علاوه اگه وسکر زنده شدن و ادامه دار شدن داستانش رو از سوگیمورا داره،به اوج رسیدنش و اون شخصیت فلسفی و تکرار نشدنی که در UC و 5 شاهدش بودیم رو هم از موراتا داره.از طرفی مطمئن باشید اگه موراتا رو بعد از 5 عهده دار ادامه ی سری میکردن،داستان ناتموم سازمان و استیوکه سوگیمورا مجال پرداختن بهشون رو پیدا نکرد رو قطعا ادامه میداد.اصلا از سناریوی ایدا در 4 و دخالت استیو در عملیات : جاوییر کاملا مشخصه که موراتا اهمیت خاصی برای سازمان و استیو قائل هست.پس با توجه به تمام مسائلی که گفتم،کار این دو نویسنده کاملا مکمل و کامل کننده ی هم هست و نتیجه ی کار هر دوست که آغاز و پایان داستان عظیم سری رو میسازه!

اینکه در مورد موراتا گفتم بهترین نویسنده ی سری هم با توجه به زمان حال گفتم.چون الآن سوگیمورا زنده نیست و قطعا بهترین نویسنده ی سری و تنها کسی که میتونه دوباره داستانش رو به اوج ببره موراتا هست و بس.وگرنه اگه سوگیمورا خودش زنده بود که داستان خودش رو خودش ادامه میداد یا شاید هم با همکاری هم و روی هم گذاشتن فکر هم میتونستن یک داستان ابر شاهکار بسازند.امیدوارم اینبار تونسته باشم منظورم رو درست برسونم!
 
آخرین ویرایش:

Forza 6

کاربر سایت
Apr 15, 2016
322
سلام نیما واقعا هروقت نوشته هاتو میخونم ب اویل باز بودنم افتخار میکنم
نوشته هاتو تو سایت رسمی رزیدنت اویل خوندم در مورد الکس وسکر ک تازه ی تریلر داده بودن ازش تو اون روزای اول یادش بخیر
کلی جواب بچه ها رو میدادین آگاهشون میکردین از این سری و شخصیت هاش خیلی گلییییییی داش

فقط ی سوال یا شایدم ی خواهش در نظر بگیر
اگه در توانت هست ی مطلب بلند بالا از (سازمان) چ شایعه چ فایلهای بازیها چ دست نوشته های کاربران و کلا هر خبری از سازمان داری همشونو گردآوری بکنی عالی میشه

البته من شاید دارم پررویی میکنم اما شما اینو ب حساب ی اویل باز ک خیلی از خاطرات خوش گیمری زندگیشو مدیون رزیدنت میدونه البته ن نسخه6 ک کلا شده بود آش بدون سبزی بود!!!!!

خیلی ب داستان بعدی سری امیدوارم چ فرعی چ شماره دار ی دلیلش تاخیر4ساله نسخه 7هست ک هنوز معرفی نشده حتی شایعاتی هم نذاشتن بره بیرون ک نشون از توجه بیشتر کپکام ب آینده هرچه بهتر این سریست.
دلیل دوم میتونه این باشه ک کپکام ب جوونا اعتماد کرد و revelation2 رو ب اونا داد هرچند اشکالاتی هم داشت اما کپکام دید ک از این بازی ب شدت استقبال شد.
دلیل سومش میتونه ندادن IPهای جدید که میتوان اینطور برداشت کرد ک کپکام فقط به فکر بهترین بازیش هست ک آینده درخشانشو از نو بسازه .دقت کردین جز بازی Deep Down ک ی IP جدید هست چنساله معرفی شده اما عرضه نشده!!!؟مسلما کپکام اگه اینبار ب حرف منتقدین و طرفدارای این سری گوش نکنه ...(ی فش کوچولو)منم اصلا دیگه نسخه جدیدشو بازی نمیکنم
بازهم جا داره از نیما عزیز و گل تشکر کنم ک منو هرچه بیشتر به داستان نویسی و نظریه پردازی تشویق کرد البته با کامنتهای بسیار(نتونستم کلمه ای بیابم)
امیدوادم بازهم با حرفاتون و اطلاعاتتون خیلیارو علاقه مند به این سری دوست داشتنی بکنید

موفق باشی عزيز
 

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
سلام نیما واقعا هروقت نوشته هاتو میخونم ب اویل باز بودنم افتخار میکنم
نوشته هاتو تو سایت رسمی رزیدنت اویل خوندم در مورد الکس وسکر ک تازه ی تریلر داده بودن ازش تو اون روزای اول یادش بخیر
کلی جواب بچه ها رو میدادین آگاهشون میکردین از این سری و شخصیت هاش خیلی گلییییییی داش

فقط ی سوال یا شایدم ی خواهش در نظر بگیر
اگه در توانت هست ی مطلب بلند بالا از (سازمان) چ شایعه چ فایلهای بازیها چ دست نوشته های کاربران و کلا هر خبری از سازمان داری همشونو گردآوری بکنی عالی میشه

البته من شاید دارم پررویی میکنم اما شما اینو ب حساب ی اویل باز ک خیلی از خاطرات خوش گیمری زندگیشو مدیون رزیدنت میدونه البته ن نسخه6 ک کلا شده بود آش بدون سبزی بود!!!!!

خیلی ب داستان بعدی سری امیدوارم چ فرعی چ شماره دار ی دلیلش تاخیر4ساله نسخه 7هست ک هنوز معرفی نشده حتی شایعاتی هم نذاشتن بره بیرون ک نشون از توجه بیشتر کپکام ب آینده هرچه بهتر این سریست.
دلیل دوم میتونه این باشه ک کپکام ب جوونا اعتماد کرد و revelation2 رو ب اونا داد هرچند اشکالاتی هم داشت اما کپکام دید ک از این بازی ب شدت استقبال شد.
دلیل سومش میتونه ندادن IPهای جدید که میتوان اینطور برداشت کرد ک کپکام فقط به فکر بهترین بازیش هست ک آینده درخشانشو از نو بسازه .دقت کردین جز بازی Deep Down ک ی IP جدید هست چنساله معرفی شده اما عرضه نشده!!!؟مسلما کپکام اگه اینبار ب حرف منتقدین و طرفدارای این سری گوش نکنه ...(ی فش کوچولو)منم اصلا دیگه نسخه جدیدشو بازی نمیکنم
بازهم جا داره از نیما عزیز و گل تشکر کنم ک منو هرچه بیشتر به داستان نویسی و نظریه پردازی تشویق کرد البته با کامنتهای بسیار(نتونستم کلمه ای بیابم)
امیدوادم بازهم با حرفاتون و اطلاعاتتون خیلیارو علاقه مند به این سری دوست داشتنی بکنید

موفق باشی عزيز

دوست عزیز،من الآن در جواب این همه لطف و بزرگی تو چی بگم؟

من هر کار میکنم،فقط در جهت آشنا کردن بیشتر هموطنانم با این داستان عظیم و ایجاد یک طرز فکر درست و اصولی از این داستان هست.این کار رو وظیفه ی خودم میدونم و مسئولیتی که سالهاست بر دوشم احساس میکنم.هر روز بیشتر از دیروز.این رو از ته دلم گفتم.حالا ممکنه یکی این حرفم رو مسخره کنه یا بذاره روی حساب بزرگ کردن خودم که اصلا برام مهم نیست.چون واقعا به چیزایی که گفتم ایمان دارم!

چشم.در اسرع وقت مقاله ی کاملی در مورد سازمان تهیه و در اختیار شما و سایر دوستانم میذارم.البته اینکه میگم مفصل،منظورم تا حدی هست که توی بازی موجوده.چون کلا اطلاعات زیادی از سازمان در دست نیست!

بازم ممنونم از لطف و بزرگواریت.دیدن امثال شما من رو به ادامه ی تلاشم دلگرم تر از قبل میکنه!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
@Democracy

مطمئنا موراتا :D البته موراتا داستان رو خوب تموم نکرد بلکه خوب جمع بندیش کرد. جایی که دست چندین نویسنده توی بحث فقط جمع‌بندی داستان نیست :D وسکری که این همه طرفدار داره به طرز فجیعی مدیون ایشون هست :D
 

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
@Democracy

مطمئنا موراتا :D البته موراتا داستان رو خوب تموم نکرد بلکه خوب جمع بندیش کرد. جایی که دست چندین نویسنده توی بحث فقط جمع‌بندی داستان نیست :D وسکری که این همه طرفدار داره به طرز فجیعی مدیون ایشون هست :D

دقیقا همینطوره و منم مقصلا در موردش توضیح دادم.البته این چیزی از ارزش کار سایر نویسنده های سری مخصوصا سوگیمورا کم نمیکنه.ولی خب کار موراتا از لحاظ ماهیت،کلا با بقیه متفاوته.سوگیمورا خودش داستان رو از ابتدا نوشت (به جز RE1).در واقع همه چیز دستش خودش بود و لازم نبود که چندین داستان دیگه رو جمع بندی کنه و چند تا داستان رو باهم ادغام کنه.در حالیکه جلوی موراتا،یک یک داستان بسیار وسیع 10 ساله با کلی زوایا و ابعاد مختلف وجود داشت که باید تمام مسائلش رو بهم ربط میداد و تمامش رو در یک نسخه جمع بندی میکرد.اون هم مهم ترین و ریشه ای ترین مسائل داستان سری رو.اگه سوگیمورا داستان 3 نسخه از 5 نسخه ی کلاسیک رو نوشته،موراتا کلا داستان هر 5 نسخه رو توی 5 خلاصه کرده بود و از پتانسیل های همشون استفاده کرده بود.به اضافه ی کلی مسئله ی جدید مثل اوروبوروس،ترایسل،اکسلا و.....که باز همین مسائل جدید هم تماما به ریشه های داستان برمیگشتند و با تبحر و دقت بی نظیری،به همون نسخه های کلاسیک بسط داده شده بودند.در واقع چند نویسنده که از ابتدای سری داستان اون رو نوشته بودند،چندین داستان پراکنده و ناتمام رو در مقابل موراتا قرار داده بودند و موراتا اومد به زیباترین شکل ممکن،این همه داستان ناتمام رو به یک ریشه ی واحد ربط داد و داستانی رو خلق کرد که از لحاظ عظمت و پیچیدگی،با کل سری رقابت میکنه!

از طرف دیگه اینکه یک نویسنده چند تا داستان بنویسه مهم نیست.یک نویسنده مثل موراتا ممکنه یک داستان بنویسه،ولی کار تمام نویسندگان قبلی رو در همون نسخه یکجا تموم کنه.اتفاقا اینکار هم سخت تره و هم ارزشش بیشتره.چون همونطور که گفتم،باید چندین داستان پراکنده و بسیار وسیع که تازه هر کدوم حاصل تفکرات اشخاص متفاوتی هست رو جمع بندی کنه.کاری که موراتا به بهترین و هوشمندانه ترین شکل ممکن انجام داد که واقعا جای تحسین داره.به علاوه سوگیمورا خودش داستان رو از ابتدا نوشته و چیز عجیبی نیست که درک و اطلاعات کاملی از داستان خودش داشته باشه.چون کلا هر چیزی که توش بوده و نبوده رو خودش نوشته بوده.به جز RE1 که فقط یک نسخه بود و هنوز پیچیدگی و ابهام خاصی هم نداشت.ولی اینکه یک نفر بیاد داستانی که یک نفر دیگه نوشته رو تا این حد درک و جمع بندی کنه هنره.حالا فکرش رو بکن که این داستان رو در طول 10 سال و تازه چند تا نویسنده ی مختلف،با طرز فکرهای کاملا متفاوت نوشته باشند.موراتا دقیقا چنین کاری رو انجام داد.اون هم در حد اعلا!

احد جان،تو میگی وسکری که این همه طرفدار داره.ولی من میگم وسکری که این همه اهمیت داره و کلا داستان روی شاخ اون میچرخه.حالا این اهمیت رو بذار کنار شخصیت پردازی شاهکار و تکرار نشدنی اون در RE5.قطعا تمام اینها حاصل درک عمیق و موشکافانه ی موراتا از داستان هست.در مورد UC و سناریوی ایدا در 4 هم قبلا توضیح دادم.کلا هر جایی که ایشون حضور داشته باشه،داستان به طرز عجیبی ریشه ای و مهم میشه.حتی اگه فقط یک سناریوی کوتاه بهش سپرده بشه که تازه بعدا به داستان اصلی وصل بشه.نمونه ی بارزش هم سناریوی ایدا در 4 یا عملیات : جاوییر.این دیگه واقعا جای تحسین داره!

فکرش رو بکن.....کریس،جیل و وسکر پس از 10 سال دوباره در کنار هم قرار گرفتند تا داستانی که 10 سال پیش،در عمارت اسپنسر باهم شروع کرده بودند رو تموم کنند.اون هم در کجا؟در کیجوجو.یعنی جایی که کلا اسپنسر،آشغورد و مارکوس همه چیز رو در اونجا آغاز کرده بودند.اوروبوروس که نتیجه ی تمام تفکرات و آرمان های اسپنسر بود.وسکری که خالق خودش یعنی اسپنسر رو میکشه و مالک بی رقیب تمام اهداف و دستاوردهای اون میشه.اکسلایی که خود اسپنسر تمام تفکرات و آرمان های خودش و حتی تاسیس آمبرلا رو از خاندان اون داره.ماجرای فوق العاده تاثیر گذار و تکان دهنده ی جیل و پل داستانی که با سرگذشت جیل در راکون سیتی زده شد.اولین شعبه ی آمبرلا در آفریقا که سالها پیش تعطیل شد و حالا پس از چند دهه،مجددا توسط وسکر و در غالب یکی از شعب ترایسل احیا شد.تازه اونجا هم دقیقا بر روی گل های «نردبانی به آسمان» کار می کردند که کلا اساس و پایه ی تمام تفکرات و اقدامات اسپنسر و منشا کشف ویروس پروجنیتور و در نهایت اوروبوروس بود.همه ی این مسائل در کنار هم به همراه دهها نکته ی ریز و درشت دیگه،موراتا رو تبدیل به یک نابغه و نویسنده ی بی بدیل در این سری کرده!
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Rem

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
با سلام
پنج داستان بدی نداشت اما با سری کلاسیک به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و میان این دو فرسنگ ها فاصله هست. اگه پنج موفقیتی هم داره به واسطه اعتباری هست که از اصالت سری کلاسیک داره, یک آن فرض کنید سری کلاسیکی وجود نداره و پنج بازی مستقلی هست, چی واسه گفتن داره؟ هیچی. این تفریبا درمورد تمام قسمت های دیگه هم صادق هست.
نظر شخصی
ممنون :-)
 
  • Like
Reactions: mohsen gt5

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
با سلام
پنج داستان بدی نداشت اما با سری کلاسیک به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و میان این دو فرسنگ ها فاصله هست. اگه پنج موفقیتی هم داره به واسطه اعتباری هست که از اصالت سری کلاسیک داره, یک آن فرض کنید سری کلاسیکی وجود نداره و پنج بازی مستقلی هست, چی واسه گفتن داره؟ هیچی. این تفریبا درمورد تمام قسمت های دیگه هم صادق هست.
نظر شخصی
ممنون :-)

احسان جان،حدس من اینه که شما داستان 5 رو یک داستان جدید میدونی یا اونطور که باید توی عمق و جزئیاتش نرفتی.شاید چون از گیم پلی اون خوشت نیومده (که منم نیومده) یا شاید هم مقالات و تحلیل هایی که من درباره ی داستانش و ارتباط فوق العاده فراوانش با داستان سری کلاسیک نوشتم رو نخوندی.داستان 5 برخلاف 4 جدید نیست و تک تک مسائلش به گذشته و ریشه های سری ربط داشتند.همین سری کلاسیکی که میگی داستانش عالیه (که منم قبول دارم) کلا همه ی داستانشون توی 5 خلاصه شده.در واقع داستان 5 به تنهایی،عظمتی به اندازه ی کل نسخه های کلاسیک داره.چون اصلا هدفش پرداختن به داستان نسخه های کلاسیک و جمع بندی اونها بوده.اون هم با این همه نویسنده ای که در طول 10 سال عوض کرده بودن و این همه پیچیدگی و شاخه ای که توش به وجود اومده بوده.نوشتن چنین داستانی کار هر کسی نیست.برخلاف نوشتن یک داستان جدید که کلا همه چیز دست خود نویسنده هست و نیاز به هیچ پیش زمینه ی داستانی یا در نظر گرفتن چیز دیگه ای نداره.درباره ی اینمسئله،توی پست قبلیم مفصلا توضیح دادم و پیشنهاد میکنم مجددا بخونی.به همه پیشنهاد میکنم!

در ضمن،اینکه گفتی نسخه های کلاسیک رو حذف کنید و ببینید که از 5 چی میمونه کاملا درسته و اتفاقا تمام حرف منم همینه.در واقع این چیزی که شما ازش به عنوان عیب یاد کردی،خودش بزرگترین حسن داستان 5 هست.داستان 5 دقیقا به نسخه های کلاسیک و مسائل گذشته ی سری وابسته هست.تا جایی که به قول خودت،اگه داستان نسخه های کلاسیک رو حذف کنیم،کلا هیچی ازش نمیمونه.برای درک بیشترش،اون رو با داستان 4 مقایسه کن.کلا اگه کل نسخه های کلاسیک روهم حذف کنیم،هیچ خللی به داستانش وارد نمیشه.چون همه چیز جدید بوده.باز توی سناریوی ایدا اومد یک ذره داستان به ریشه های سری ربط پیدا کرد که باز همونم از شاهکارهای نویسنده ی 5 بود.خب حالا شما این داستان رو با داستان 5 مقایسه کن.داستانی که به قول خودت،اگه نسخه های کلاسیک رو ازش کم کنیم هیچی ازش نمیمونه!

به عبارت دیگه کل مسائل و پتانسیل های نسخه های کلاسیک رو جمع کردن و حاصلش شده داستان 5.این داستان حتی پا رو از سری کلاسیک و ریشه های داستان هم فراتر گذاشت و مسائلی مثل گل های (نردبانی به آسمان) و خاندان تراویس رو مطرح کرد که خودشون سرمنشا تاسیس آمبرلا و شکل دهنده ی داستان نسخه های کلاسیک بودند.یعنی داستان از لحاظ زمانی و رسیدگی به ریشه های داستان،حتی به قبل نسخه های کلاسیک برگشت.حالا خودت فکرشو بکن دیگه!
 
آخرین ویرایش:

gamer1998y

کاربر سایت
May 18, 2014
660
نام
شهاب
نیما جان این صحبت های شما درسته اما مشکل کار اینکه این جم بندی داستان که به قول خودت از داستانهای کلاسیک هست.دوست داشتی نیستتتتتتتتتت%-(:Dلذت بخش نیست صحنه های بیاد ماندنی نیست تاریخی نیست.و ما به عنوای فن های اویل نمی خوایمش. اصلا کی به اینا گفت بیان تو این شماره داستان وسکرو تموم کنم کی به اینا گفت که از بین این همه کاراکتر تاریخی شنوا فینیشین رو به وسکر بزنه و خیای چیزای دیگه:-w
 
  • Like
Reactions: mario...RE..SH

mohsen gt5

کاربر سایت
Oct 8, 2010
859
سلام به دوستان
به نظر من اگر رزیدنت معروف شد به دلیل این بودش که نحوه انتقال ترسش خاص و درگیر کننده بود. این خصوصیات با شخصیت پردازی قوی و داستان خوب همراه شد و شاهکار خلق شد. اگر سری مدرن (از چهار به بعد) باب میل خیلی از علاقه مندان سری کلاسیک نیست به دلیله تغییر یا از بین رفتن ترس موجود توی سری هست و هرقدر هم یک داستان قوی بخواد داشته باشه به دلیله فاصله گرفتن از اصلش تو نظر خیلی ها ضعیف به چشم میاد. حتی اگر شاهکاری مثل پنج باشه!
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
احسان جان،حدس من اینه که شما داستان 5 رو یک داستان جدید میدونی یا اونطور که باید توی عمق و جزئیاتش نرفتی.شاید چون از گیم پلی اون خوشت نیومده (که منم نیومده) یا شاید هم مقالات و تحلیل هایی که من درباره ی داستانش و ارتباط فوق العاده فراوانش با داستان سری کلاسیک نوشتم رو نخوندی.داستان 5 برخلاف 4 جدید نیست و تک تک مسائلش به گذشته و ریشه های سری ربط داشتند.همین سری کلاسیکی که میگی داستانش عالیه (که منم قبول دارم) کلا همه ی داستانشون توی 5 خلاصه شده.در واقع داستان 5 به تنهایی،عظمتی به اندازه ی کل نسخه های کلاسیک داره.چون اصلا هدفش پرداختن به داستان نسخه های کلاسیک و جمع بندی اونها بوده.اون هم با این همه نویسنده ای که در طول 10 سال عوض کرده بودن و این همه پیچیدگی و شاخه ای که توش به وجود اومده بوده.نوشتن چنین داستانی کار هر کسی نیست.برخلاف نوشتن یک داستان جدید که کلا همه چیز دست خود نویسنده هست و نیاز به هیچ پیش زمینه ی داستانی یا در نظر گرفتن چیز دیگه ای نداره.درباره ی اینمسئله،توی پست قبلیم مفصلا توضیح دادم و پیشنهاد میکنم مجددا بخونی.به همه پیشنهاد میکنم!

در ضمن،اینکه گفتی نسخه های کلاسیک رو حذف کنید و ببینید که از 5 چی میمونه کاملا درسته و اتفاقا تمام حرف منم همینه.در واقع این چیزی که شما ازش به عنوان عیب یاد کردی،خودش بزرگترین حسن داستان 5 هست.داستان 5 دقیقا به نسخه های کلاسیک و مسائل گذشته ی سری وابسته هست.تا جایی که به قول خودت،اگه داستان نسخه های کلاسیک رو حذف کنیم،کلا هیچی ازش نمیمونه.برای درک بیشترش،اون رو با داستان 4 مقایسه کن.کلا اگه کل نسخه های کلاسیک روهم حذف کنیم،هیچ خللی به داستانش وارد نمیشه.چون همه چیز جدید بوده.باز توی سناریوی ایدا اومد یک ذره داستان به ریشه های سری ربط پیدا کرد که باز همونم از شاهکارهای نویسنده ی 5 بود.خب حالا شما این داستان رو با داستان 5 مقایسه کن.داستانی که به قول خودت،اگه نسخه های کلاسیک رو ازش کم کنیم هیچی ازش نمیمونه!

به عبارت دیگه کل مسائل و پتانسیل های نسخه های کلاسیک رو جمع کردن و حاصلش شده داستان 5.این داستان حتی پا رو از سری کلاسیک و ریشه های داستان هم فراتر گذاشت و مسائلی مثل گل های (نردبانی به آسمان) و خاندان تراویس رو مطرح کرد که خودشون سرمنشا تاسیس آمبرلا و شکل دهنده ی داستان نسخه های کلاسیک بودند.یعنی داستان از لحاظ زمانی و رسیدگی به ریشه های داستان،حتی به قبل نسخه های کلاسیک برگشت.حالا خودت فکرشو بکن دیگه!
نیما جان من تمامی کامنت های شمارو میخونم و واسه وقت و دقتی که میذاری احترام زیادی قائلم, اما با حرفت موافق نیستم.
فرق چهار و پنج اینه که تو چهار تیم تهیه کننده تصمیم نگرفته خط قبلی داستان رو ببنده و اتفاقا یه جورایی شجاعانه سعی کرده مسیرهای جدیدی برای سری ترسیم کنه تا از ورطه ی تکراری که الان شاهدشیم جدا بشه, کاری به موفق بودن یا نبودنش فعلا ندارم چون بحث جدایی میطلبه.

اما تیم پنج اومده ساده ترین کار رو انتخاب کرده, استفاده از مواردی که تو قسمت های قبلی بوده و لینک کردن اون ها, این تصمیم به نوبه خودش خوبه منتها به شرطی که هوشمندانه انجام بشه.

تو پنج خیلی سرسری اومدن یه سری اتفاقات رو تعریف کردن, اتفاقاتی که شاید منو شما هم میتونستیم به نحو دیگری تعریف کنیم. این که چهارتا شخصیت خلق کردنو حالا واسه اینکه مثلا عمق یا ربط بدن گفتن فلانی دختر فلانی هستش و این ارتباطو داشته به نظر من پیچیدگی داستانی زیادی نیست.
ما قبلا میدونستیم که تو درگیری عمارت جیل و وسکر ناپدید شدن, حالا اونجا اومدن یه فکر خیلی ساده کردن, وسکر جیل رو به یه طریقی نجات داده و داره ازش استفاده میکنه با اون شی که تو سینشه, اخه این شد داستان؟ این شد سناریو؟ شخصیت جیل توی پنج بسیار ضعیف بود, شخصیت شوا بسیار ضعیف بود.

ریتم داستان خیلی تند و سطحی بود و شمارو درگیر نمیکرد. مرتب کریس از نقطه a به نقطه b میرفت زامبیارو لت و پار میکرد, باس فایت های اکشن انچنانی داشت و مجددا بدون اینکه داستان بازی استراحتی بکنه, مقدمه چینی بکنه باز به نقطه c و نبردها. این وسط یه سری کات سین فقط,نمایش داده میشد, داستان عمق نداشت.

بگذریم که موجودات خنده داری مانند ماجینی های موتور سوار یا جنگجو که کاور میگرفتنو تیر مینداختن که مدت ها مایه طنز و خنده شده بودن تو این قسم خلق شدن

شما فضای کلی داستان رو با شماره یک مقایسه کن, جیل, کریس وسکر.. داستان خیلی اروم پیش میرفت, شما تو قکر فرو میرفتی, قابل حدس نبود و گره های مختلف داستانی داشتی. این ساختنان چیه؟ این فایل ها چیه؟ این معما باید حل بشه و شما مجبوری از مکان های مختلفی سر دربیاری, دیتا جمع کنی, به مرور تو این چرخه راز و رمز بازی اشکار میشه و درعرض چند سوال دیگه ایجاد میشه, تازه یه کلید میگیری برمیگردی نقطه اول وارد یه در میشی و کلی سوال پیش میاد. شخصیت ها, ربکا؟؟؟ بری, واقعا عالی.

داستان شماره 2 , چقدر عمیق, چه شخصیت پردازی های قوی و زیبایی مانند لیون و کلیر, و شخصیت های منفی, و شخصیت های فرعی. من عاشق اون تیکه ای هستم که تو زندان با اون روزنامه نگار روبرو میشی, شخصیت پردازی همون روزنامه نگارم شاهکار بود. هانک ...ایدا, چه سخصیت مرموز و پیچیده ای, و اون سقوط غمناک, دکتر و همسرش... داستان پیچیده و تودرتو.

حتی نمسیس رو هم من داستان زیبایی میدونم, شخصیت مرموز نیکولای, اشنایی با کارلوس, غولی مانند نمسیس, اون سربازی که خودش رو منفجر کرد , اون دو نفری که توی ساختمان اواخر بازی تو اغوش هم جون دادن و شما یه ممو ازشون پیدا میکنید. بیمارستان که کارلوس توش پا میذاره وای. و محیط خفه و تنگ راکون سیتی.
نحوه روایت داستان این قسمت ها فوق العادس,

این قسمت هاس که ما جرات میکنیم میگیم میشه رزیدنتو کتابش کرد! دیگه وارد ورونیکا و زیرو نمیشم که خودت و دوستان بهتر میدونید چه خبره توش از نظر داستانی و چه شاهکارهایی هستن.

پنج رو من یه تقلب بزرگ میدونم! برای این که کار خودشونو راحت کنن از المان های قبلی استفاده کردن و راه سری رو بدجور بستن بدون این که راهی باز کنن!
اوکی, وسکر باید یا نباید کشته میشد کاری نداریم, اما این تیم ایا راه فراری برای ادامه سری باز کرد؟؟؟؟ چت شخصیت مهمی ایجاد یا از شخصیت های قبلی بولد شد؟ دقت کنید تو چهار اگه شخصیت جدیدی خلق نشد اما شخصیت ایدا خیلی زیبا برجسته شد, مرموز شد و فوق العاده پرپتانسیل برای ادامه سریی, ایدا مامور ویژه سازمان که وسکر کبیر رو دور زد! فوق العاده مهم بود این حرکت برای ادامه سری , اما تیم هایی که در ادامه اومدن با ساده لوحی این راهی که باز شده بودو نادیده گرفتن و از دست رفت این پتانسیل بسیار قوی.

ایا در پنج وقتی.نوییسندگان محترم پرونده وسکر و بلکه کل رزیدنت اویل رو میبستن در انتها یا اواسط بازی نکته مبهم مهمی ایجاد کرد که سری بتونه ادامه پیدا کنه؟
دقت کنید که قسمت های قبلی اگر این نکته رو ایجاد کردن یا نکردن اما حداقل راه اصلی داستان که وسکر بود رو نبستن, اما تیم پنج وقتی وسکر رو میکشه باید یه حرکتی واسه ادامه داستان میزد اما این قدرت رو نداشت, اون ها صرفا برای مهم جلوه دادن کارشون گفتن خب, تقابل کریس و وسکر که پایش گذشته شده, ما روبروشون کنیم و کریس هم وسکرو میکشه, حالا برای خالی نبودن عریضه یه شوا هم بیاد تو کار اون بکشه که مثلا جالب بشه! جیل رو هم بیاریم, بگیم وسکر نجاتش داده و الان در خدمتشه!

این کل داستان پنجه و من خیلی سطحی میبینمش, هم به لحاظ این محتوا که عرض کردم و هم به لحاظ روایتگری داستان که بازیباز اصلا درگیری داستانی خاصی نداره و مدام تو جنب و جوشو کشتاره و داستان اصلا استراحت و چالشی نداره, خیلی هم سرراسته!

پس باز هم تاکید میکنم که پنج به هیچ وجه به سری کلاسیک حتی نزدیک هم نیست چه برسه در سطحشون باشه! در مورد چهار فعلا اظهار نظری نمیکنم اما به لحاظ شجاعتی که توی ایجاد مسیر جدید برای رزیدنت به خرج داده و نه کپی کاری و از زیر کار دررفتن تحسینش میکنم!
 
آخرین ویرایش:

Forza 6

کاربر سایت
Apr 15, 2016
322
کاملا با ماریو(احسان!؟)موافقم داستان اصلا خوب پیاده سازی نشده تا گیمر میخاد شوا رو بشناسه باس فایت اول رونمایی میشه!!تا بیاییم با شوا همزاد پنداری کنیم نیمه دوم بازی رو شروع کردیم اصلا باید خیلی آهسته ی کارکتر جدیدو ب داستان اضافه میکردن مثلا کریس داشته تحقیق میکرده تو محیط های انگلی ک یهو ی دسته ماجینی میان و یهووووویی شوا از راه میرسه بهتره تا اول بازی شوا بیاد بگه من همکار توام!!!!!!!!خود من مثل خیلیا متعجب شدم تز این کار سطحی کپکام

ب قول دوستمون ماریو ،داستان خیلی خطیه فقط میکشیم میریم جلو ن معمایی ن گردش در محیط(البته این مورد هست اما اصلا گیمرو ترغیب نمیکنه ببینه چی تو محیط هست)فقط خاستن بازیو کشش بدن برسه ب وسکری ک تا حالا صب کرده تا ب همه اهدافش رسیده باشه اینش خوبه اما وسکر هم تو این چندسال چیکار کرده!؟ب وقایع قبلش از سال 2006 ب بعد رسیده گی شد؟بله تو فایلها یکم گفتن فلان شده وسکر اینجوری کرد اما بازم سطحی

بازم تو خیلی از جاهای بازی ب این موارد سطحی میرسیم پس مشکل 5 خوب بود اما 2تا اشکال داشت
یکیش شخصیت پردازی بسیار سطحی
دومیش هم ی پایان بد کاری ندارم با کشته شدن وسکر داستانی واسه تعریف کردن اویل های بعدی نموند چون کار وسکر ی روزی باید تموم میشد اما کسی ک با سرعت گلواه برابری میکنه با ی ادم آموزش دیده باید رودر رو بشن؟؟؟یا باید ویروس پخش میشد تا جا واسه داستان بعدی وا میشد.ی کاراکتر منفی تو اوایل بازی میاوردن و بعدا این شخصیت میرفت ب طرف کریس و برعلیه وسکر میشد (البته ب چنتا دلیل خوب نیاز داشت)اخرشم نابودی وسکر منطقی تر میشد اما خود کریس هم خیلی ساده شخصیت پردازی شده بود

در کل 5داستانش چنتا پیچ و خم اساسی نیاز داشت مثلا Revelation1 آخرش ی جاسوس فرار کرد و میشه با همین ادامه ای ساخت ک محتاج نسخه های قبلی هم ب نظر نیاد

موفق باشید
 
  • Like
Reactions: mario...RE..SH

Mr.Death

دبیر تحریریه بازنشسته
کاربر سایت
May 31, 2006
4,070
نام
احد
یک موضوع مهمی که همیشه فراموشش میکنیم اینه که دنیا با تعاریف ما نمیره جلو. تعاریف ما توی 10 سال قبل جواب میده. اینکه مثلا چرا داستان روایتش سریع و المان‌های اکشن به وفور یافت میشه دلیلش مخاطب امروزی هست. مخاطب امروزی ترجیح میده بزنه و بره جلو و بیشتر از داستان، انفجار، تیراندازی و نابودکردن واسش مهمه. همیشه موقع بررسی یک اثر محدودیت‌هاش رو هم در نظر بگیرین. رزیدنت ایول 5 نمیتونست مثل RE1 باشه! چه از نظر داستانی و چه از نظر گیم‌پلی کلا مقایسه این 2 تا علطه.
RE4 اکشن شد ولی چی از داستان بهمون تحویل داد؟ یک داستان مدهبی-سیاسی که کاملا بیانگر عقاید نویسندش بود و هیچ ارتباطی به مسئله‌ای که توی رزیدنت ایول مطرح بود نداشت! اصولا جایی که ایدولوژی نویسنده وارد داستانش بشه باید قید اون داستان رو زد.اگر اسم شخصیت‌های RE4 رو عوض کنیم کسی متوجه نمیشه RE هست. البته این قضیه توی 5 هم صادقه چون اون هم بالاجبار مسیر شماره 4 رو رفته بود.
درسته شوا شخصیت پردازی ضعیفی داشت و به نظرم به همراه پارتنرش "جاش" توی داستان اضافی بودن ولی این برمیگرده به اعتراضاتی که در باب نژادپرستی و سیاه‌پوستان شد. مجبور شدن شخصیت‌های سیاه‌پوست رو وارد داستان کنن تا یه ذره سروصداها بخوابه.ماین در حالیه که اکثرا رزیدنت ایول رو در سنین نوجوانی تجربه کردیم که چیز زیادی از داستان نمیدونستیم. همین رزیدنت ایول 2 که فکر میکنین خیلی شاهکاره اونقدرها هم عاری از اشکال نیست.

در نهایت به نظر من قطعا جمع‌بندی داستان خیلی سخته ... جمع‌بندی چیزی هست که اکثر نویسنده‌ها توش میمونن. شما دقت کنید متوجه میشین که خیلی از سریال‌های خوب علی‌رغم جذابیتی که در ابتدا و اواسط دارن ولی نمیتونن پایانی مناسب داشته باشن. پایان دادن و جمع‌بندی کار بسیار دشواری هست ... تازه اینا معمولا از اول تا آخر داستان هستن ... شما فرض کنید جایی که بارها نویسنده عوض شده و به تبع اون محتوا هم بالا پایین شده چقدر سخته که بشه داستان رو جمع و جورش کرد. با این وضعیت من نمیدونم چرا بعضی از دوستان معتقدن که جمع بندی کاری نداره!!!!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر