بحث و تبادل نظر در مورد سری Resident Evil

Nima Redfield

کاربر سایت
Mar 14, 2013
741
نام
Nima
شمام متن منو درست نحوندی نیما جان. من شفاف توضیح دادم. 4 داستان و مسیر جدیدی رو با افزودن کلی ابهامات اضافه کرد. دقیقا همین انگل و مذهب و ... یک نمونشه. به نظر میرسه هدف این بوده با ایجاد این ابهامات و مسیرهای جدید، راه رو برای ساخت ادامه های سری و ادامه های قسمت چهار و توضیح همین موارد باز کنند و اون ها رو با سری کلاسیک پپیوند بزنند. اما با جدایی میکامی این ادامه ها ساخته نشد و در قسمت پنج با یک حرکت خیلی سرراست و ساده اومدن نسخه رزیدنت رو واسه همیشه بستن!!! به جای این که بر طبق اون مسیر جدیدی که 4 ایجاد کزده بود حرکت کنند. نسخه 4 دقیقا میتونست و قرار بود حکم نسخه 1 رو داشته باشه. قرار نبود پایان باشه قرار بود آغاز مچدد سری و حیاتش باشه. و چندین نسخه بر مبنای اون و با لینک کردن اون با سری کلاسیک ایجاد بشه. اما تیم شماره 5 اومدو به قول تو بر مبنای اتفاقات قبلی ، یکباره با قرار دادن کریس و جیل و وسکر (کپی تم شماره 1) و کشتن وسکر کار رزیدنت رو یکسره کرد! من خلاقیتی تو این ایده نمیبینم بلکه اون ها به شکلی سطحی و بدون فکر در مورد امکان ادامه دادن در آینده، با استفاده از پیشینه ی درخشان سری کلاسیک سر رزیدنت رو بریدن! جالا 20 تا شماره و 40 تا revelations هم که بسازن فایده نداره چون اون ها به جای ادامه ی مسیر 4 و ایچاد داستان هایی مرموز و غنی که به تدریج به هم لینک بشن به یکباره فاتحه سری رو خوندن.
به همین دلایل هست که من دوس دارم تو تصور خودم رزیدنت رو محدود کنم! محدود کنم به سه شماره اول . چون: 4 رو ادامه ندادن و داستانش ناقص موند و پنچ اومد و به شکلی سطجی یهو کریسو وسکرو انداخت به جون همو خیلی شتاب زده با کشتن وسکر در حقیقت رزیدنت اویل رو کشت!


خب هر کسی یک نظری داره.به نظر من اصلا قرار نبوده که داستان در حکم نسخه ی اول باشه و ادامه داده بشه.این چیزی که شما میگید،در مورد گیم پلی 4 صدق میکنه نه داستانش.بله.دوربین و گیم پلی 4 آغازی دوباره یک مسیر تازه بود و نسخه های بعد (5 و 6 و رولیشنزها و.....) بر مبنای اون ساخته شدن.ولی اینا همش مربوط به بازی و گیم پلی هستن نه داستان.داستان 4 یک داستان کاملا فرعی و گذرا (نمیگم بد) بود که فقط پوششی بود برای گیم پلی.در واقع تمرکز اصلی بر روی سبک و گیم پلی بازی بود،درست برعکس 5.در واقع تنها نکته ای که میتونست داستان 4 رو مهم کنه همون ماجرای نمونه ی انگل و سازمان بودکه دیگه ادامه داده نشد.بله.منم قبول دارم که اگه قبل از پایان دادن به خط اصلی داستان،تکلیف اون نمونه و سازمان مشخص میشد و تکلیف رابطه ی وسکر با ایدا و سازمان هم معلوم میشد بهتر بود.اونجورینقش وسکر هم ر رنگ تر میشد و خیلی از پتانسیل هاش هدر نمیرفت.ولی این دلیل نمیشه که داستان 5 در حالت فعلی ناقص باشه!

واقعا داستان 5 به نظرت سطحی بود؟حالا خوبه تک تک موارد 4 و 5 رو نام بردم و باهم مقایسه کردم.توی 4 همه چیز فقط در حد اسم بود و هیچ تاریخچه و اطلاعاتی از هیچ چیز وجود نداشت.پایان دادن به خط اصلی داستان،هیچ نیازی به داستان 4 نداشته.داستان 5 پیچیده ترین و ریشه ای ترین داستان کل سری محسوب میشه.در واقع کل سری رو جمع بندی کرد.چرا همچین داستانی رو محتاج داستان فرعی و جدید 4 میکنی؟داستان 5 میخواست ماجرای عمارت و سری رو تموم کنه که به بهترین شکل ممکن کرد.حالا اگه به اون نمونه ی انگل و سازمان و سایر مسائل داستان 4 هم پرداخته میشد بهتر بود.ولی الآن که نیست،دلیل بر سطحی بودن داستان 5 نمیشه.بعد از 1 و کد وونیکا و UC،ما منتظر کریس و وسکر و اسپنسر و ادامه ی ماجرایی که از عمارت شروع کرده بودن بودیم،نه لوس آیلومینادوس یا فلان انگل.اینها همه مسائلی بودن که بعدا به داستان اضافه شدن و اگر هم اضافه نمیشدن،خللی در خط اصلی داستان ایجاد نمیشد.فقط میتونستن داستان رو طولانی تر و جذابتر کنند.داستان 5 به تمام اون مسائلی که باید میپرداخت پرداخت.اونم به زیباترین و کامل ترین شکل ممکن!

در ضمن،خط اصلی داستان سری با تقابل کریس و وسکر و دخالت جیل به عنوان پارتنر همیشگی کریس و همچنین اسپنسر در پشت صحنه ی ماجرا ساخته میشد که شد.یک داستان کاملا به موقع و حساب شده که در واقع یک نمونه ی کوچک شده و فشرده شده ی داستان کل سری بود.اتفاقا اگه غیر از این بود،سطحی و غیر منطقی میشد.به هر حال هر کسی نظری داره.نه من میتونم نظر شما رو عوض کنم و نه شما.خواهشا این بحث رو همینجا تمومش کنید.متشکرم!

- - -ویرایش - - -

@Nima Redfield

اگر نظرسنجی نمیتونه معرف مهمترین شخصیت سری باشه پس چی میتونه؟ اگر اختلاف کم باشه که هیچ ولی وقتی اختلاف خیلی زیاد بشه بی‌شک نظرسنجی خیلی راحت میتونه بگه مهمترین شخصیت سری چه کسی هست از نظر طرفداران سری.

اگر منظورت به لیان هست که من دیگه :|

خب معلومه که این نظزسنجی ها قبل استناد نیستن.توی اکثر این نظرسنجی ها (که اتفاقا تعدادشون هم خیلی زیاده) لیون اول میشه،اونم با اختلاف خیلی زیاد از بقیه.اکثرشون هم کسانی هستن که از نسخه ی 4 شروع کردن و اصلا نمیدونن خط اصلی داستان سری درباره ی چیه و فکر میکنن اصل داستان از ابتدا در گرو این شخصیت بوده یا هنوز فرق اهمیت و محبوبیت رو نمیدونن.خب معلومه که تعداد فن های منطقی و کسانی که درست فکر میکنن همیشه کمتره.چون اونا تخصصی میرن دنبال داستان و مو رو از ماست میکشن بیرون.ولی اکثر مردم فقط محض سرگرمی بازی میکنن و دیگه نمیرن تحقیق کنن که اصل داستان سری سر چی بوده یا داستان کدوم نسخه ها مهمتره.اونوقت به شما واقعا به حرف همچین کسانی استناد میکنید،فقط چون تعدادشون بیشتره؟

آهان.پس شما هم موافقید که لیون مهمترین شخصیت کل داستانه؟کاش زودتر اینو می گفتید تا باهم وارد بحث نمیشدیم.موفق باشید!
 

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957
[MENTION=93665]Nima Redfield[/MENTION]

در 4 هیچ اطلاعاتی از گذشته و پیشینه ی سدلر،لوس آیلومینادوس،لاس پلاگا و سایر مسائل جدید داستان وجود نداشت.همه چیز فقط در حد یک اسم بود.

همونطور که من و دیگر دوستان اشاره کردیم و همونطور که [MENTION=113090]mario...RE..SH[/MENTION] گفت، نسخه 4 قرار بود سرآغاز باشه نه اینکه مسیر قبلی رو ادامه بده و تموم کنه. قرار بود همونطور که [MENTION=113090]mario...RE..SH[/MENTION] گفت بشه Resident Evil 1 نسل مدرن ولی خب متاسفانه نگذاشتن میکامی این کار رو بکنه. به احتمال خیلی خیلی زیاد The Evil Within رو بازی نکردی. توی این بازی هم خیلی نکات مبهم وجود داره که توی DLC ها برطرف میشه و حتی جا رو برای نسخه بعدی باز میکنه. همین کار رو برای RE4 هم میخواست انجام بده. تمام نسخه های کلاسیک که در سال 98 اتفاق افتادن نکات مبهم همدیگه رو برطرف میکردن و همین اتفاق هم قرار بود بعد از نسخه 4 بیفته

برعکس 5 که نه تنها تاریخچه و توضیحات کاملی در مورد همه چیز حتی مسائل جدید وجود داشت،بلکه همه چیز هم مرتبط با ریشه های داستان بود.منظور از سطحی یا غنی بودن یک داستان اینه
اتفاقا برداشتت از سطحی و غنی و عمیق بودن کاملا اشتباه هست. این حرف تو دقیقا مثل این هست که بگی رمانها تولستوی چون مو به مو همه چیز رو توضیح داده غنی و عمیق هست ولی رمانها افرادی مثل مارکز و براتیگان چون نکات مهم و پیچیده داره سطحی. باز هم تاکید میکنم سطحی بودن یه مقوله هست و بی‌ربط بودن مقوله دیگر

در 4 تمرکز اصلی روی داستان نبود
برای همین هم یک داستان فرعی و مستقل براش طراحی شد
برعکس اتفاقا روی داستان خیلی تمرکز داشت. تمرکزش روی داستان جدید بود نه روی داستان قبلی و قرار بود ایده‌های نوینی رو مطرح کنه. کلا میکامی کارگردان داستان محوری هست و خیلی به داستان تاکید داره. به هیچ وجه هم داستان RE4 فرعی نبود.

- - -ویرایش - - -
[MENTION=93665]Nima Redfield[/MENTION]

آهان.پس شما هم موافقید که لیون مهمترین شخصیت کل داستانه؟کاش زودتر اینو می گفتید تا باهم وارد بحث نمیشدیم.موفق باشید!

من اون کامنت رو در جواب اینکه گفتی کاراکتر مخصوص نسخه‌های تجاری نوشتم (چون بعید میدونم نسخه 2 و 4 نسخه تجاری باشند). من همه کاراکترها رو علاقه دارم ولی حضور کریس و وسکر و جیل نسبت به بقیه کاراکترها توی بازی بشتر بوده (البته نمیگم مهمتره هستن تا دعوا نشه :-")
 

NERO TURBO

into the Dark city
کاربر سایت
Jun 3, 2011
641
نام
Armin
من با این نظر تا حدود زیادی موافقم. مشابهش رو هم جناب "دموکراسی" مطرح کردن. به نظر میرسه سازندگان نسخه چهار قصد داشتند مسیر جدیدی رو واسه داستان طراحی کنند که سه گانه دیگری به وجود بیاد و سری از ورطه ی تکرار و زوال خارج بشه. داستانی که بیاد و در قسمت های بعدیش با سری کلاسیک به تدریج پیوند بخوره و از طرفی خط مشی داستان رو جدید کنه. اما این حرکت با جدایی سازندگان منحصر به قسمت چهارم موند و تکمیل نشد. تیم بعدی هم در قسمت پنج به سراغ بخشهای ناتموم سری کلاسیک رفتند و به سبک خودشون اون رو تمام کردند. کاری که شاید امکان ادامه دادن سری و نواوری های بیشتر رو گرفت.
البته همه این ها یه حدسه اما با توجه به جدایی تیم ها دور از ذهن نیست.
خیلی دوست داشتم یکی از طرفداران 4 که اهل بحثه رو ببینم و باهاش راجب این موضوع گپ بزنم:d
هر داستانی و هر bad man و هر قهرمانی باید یه پایانی داشته باشه؛ ادامه دادن بیش از حدش واقعا رو مخه! الان من یه مثال از یه عنوان دیگه میزنم بتمن و جوکر! همواره ما جوکر رو دیدیم که جلو بتمن سبز میشه و یه کار غیر ادمیزاد انجام میده، بتمن هم میگیرتش و میندازتش توی دیونه خونه ارخام و اونم دوباره در میره و... اینقدر این قضیه رو توی کمیک ها و فیلم ها و بازیها دیدم دیگه واقعا ازش بیزار شده بودم... ساختن بتمن ارخام سیتی یه شاهکار بود که به زیبایی تموم کار جوکر رو تموم کرد!
وسکر و کریس هم به اندازه کافی باهم رو به رو شده بودن و ادامه دادنش واقعا آبکی میشد...چند بار شاهد رویارویی وسکر و کریس و کتک خوردن کریس و ناتموم گذاشتن قضیه بدست وسکر بودیم همیشه یکی اون وسط میومده که برای وسکر مهمتر از کشتن کریس بوده یا یه مانعی ایجاد میشد وسکر هم ول میکرده میرفته...این اتفاق رو چند بار دیدم :اویل1،کد ورونیکا،گلد ادیشن و 5
بالاخره یا باید کریس میمرد یا وسکر! قطعا مردن وسکر بهتره رخ بده!

الان دوتا نسخه دیگه هم میزاشتن که قطعا داستان واقعا ابکی میشد, ای کاش میدونستم منظورتون از قطع نوآوری چیه! بارها و باره اوردن وسکر نه تنها نوآوری نیست بلکه تکرار محضه! تو نسخه 5 وسکر به اوج قدرت رسیده بود و هرچی که میخواست رو داشت و به نام ترایسل و اکسلا همه چیز رو جلو برد؛ دقیقا هدف اسپنسر یعنی خالقیت و ساختن انسانهای برتر رو ر نظر گرفت...تک تک حرکاتش زیرکانه بود؛ اخرین لحظه کریس فهمید وسکر پشت همه این ماجراهاست ؛فکرش رو بکن ظاهرا ترایسل، اروین و اکسلا مقصر بودن ولی باطنا وسکر و آمبرلا! تو همین کات سین شوک زیادی به مخاطب وارد میشد که آمبرلا اینجا چیکار میکنه و دیگه کی پشت این ماجراست؟ با توجه به تعریف کریس وسکر و جیل مردن و اینطوری تو ذهن مخاطب قرار میگیره اما بازهم وسکر!!! بعد از اون همه ماجرا جیل در لباس خدمتگذاران وسکر! کی فکرشو میکرد جیل، کسی که همواره با بایوتروریست ها مبارزه میکرد خودش نقش چشمگیری در پیشرفت اوروبوروس داشته باشه و بعدش در پخش کردن اوروبوروس نقش چشمگیری داشته باشه؟! اینها نویسنده ای توانا میخواد که مرتبا مخاطب رو غافلگیر کنه. وسکر تو نسخه پنجم 48 سالش بوده ظاهرش هم متناسب با سنش افزایش پیدا کرده هر انسانی تا یه سنی در اوج قدرته و بعد از اون تنزل داره-وضعیتی که کم کم برای کریس و برری پیش خواهد اومد!-وسکر تا کجا میتونست قوی باشه؟ در بهترین وضعیت چند ثانیه مونده به رسیدن به نتیجش مرد...فقط اگه چند لحظه کریس دیر میرسید همه نقشه های وسکر عملی میشد.. پس اینم دلیل داستان قوی ! البته نمیخوام نظرمو تحمیل کنم ولی دوست دارم دلایل هم باشه;)

شمام متن منو درست نحوندی نیما جان. من شفاف توضیح دادم. 4 داستان و مسیر جدیدی رو با افزودن کلی ابهامات اضافه کرد. دقیقا همین انگل و مذهب و ... یک نمونشه. به نظر میرسه هدف این بوده با ایجاد این ابهامات و مسیرهای جدید، راه رو برای ساخت ادامه های سری و ادامه های قسمت چهار و توضیح همین موارد باز کنند و اون ها رو با سری کلاسیک پپیوند بزنند. اما با جدایی میکامی این ادامه ها ساخته نشد و در قسمت پنج با یک حرکت خیلی سرراست و ساده اومدن نسخه رزیدنت رو واسه همیشه بستن!!! به جای این که بر طبق اون مسیر جدیدی که 4 ایجاد کزده بود حرکت کنند. نسخه 4 دقیقا میتونست و قرار بود حکم نسخه 1 رو داشته باشه. قرار نبود پایان باشه قرار بود آغاز مچدد سری و حیاتش باشه. و چندین نسخه بر مبنای اون و با لینک کردن اون با سری کلاسیک ایجاد بشه. اما تیم شماره 5 اومدو به قول تو بر مبنای اتفاقات قبلی ، یکباره با قرار دادن کریس و جیل و وسکر (کپی تم شماره 1) و کشتن وسکر کار رزیدنت رو یکسره کرد! من خلاقیتی تو این ایده نمیبینم بلکه اون ها به شکلی سطحی و بدون فکر در مورد امکان ادامه دادن در آینده، با استفاده از پیشینه ی درخشان سری کلاسیک سر رزیدنت رو بریدن! جالا 20 تا شماره و 40 تا revelations هم که بسازن فایده نداره چون اون ها به جای ادامه ی مسیر 4 و ایچاد داستان هایی مرموز و غنی که به تدریج به هم لینک بشن به یکباره فاتحه سری رو خوندن.
به همین دلایل هست که من دوس دارم تو تصور خودم رزیدنت رو محدود کنم! محدود کنم به سه شماره اول . چون: 4 رو ادامه ندادن و داستانش ناقص موند و پنچ اومد و به شکلی سطجی یهو کریسو وسکرو انداخت به جون همو خیلی شتاب زده با کشتن وسکر در حقیقت رزیدنت اویل رو کشت!

اون قسمت پررنگه که بالا براش دلیل اوردم همچنین شاید نظر شما این باشه که روبه رو کردن کریس و وسکر تم 1 بوده و همچنین تکراری! اما این کار هم دلیل داشته... وسکر تا قبل از ماجرا های یک کلی نقشه تو ذهنش بود. یکیش این بود که با زیاد شدن قتل ها در حوالی راکون سیتی و جستجو های افراد استارز میخواست از دستشون خلاص بشه ویکی دیگش این بود که میخواست تایرنت هاشو در مقابل افراد استارز قرار بده و ببینده این تایرنت ها در مقابل افراد استارز با مهارت حرفه ی چند مرد حلاجن؟ بعد بخاطر یکی از افراد استارز، کریس تموم نقشه هاش رو بشه و کلان مجبور شه خودش رو به سازمان بفروشه (طبق گفته های وسکر در نسخه کد ورونیکا). از طرف دیگه کریس وسکر رو مسئول قتل استارزی ها و رفیقش قتل های اطراف راکون سیتی میدونست و بعدش الوده شدن جزیره و گروگان گرفتن کلیر هم پیش اومد! مقصر تموم کابوساش وسکر بود ...یه نفرت عمیقی رو بین وسکر و کریس به وجود اورد بطوریکه هر سری کریس به شانس از دست وسکر جون سالم بدر میبرد! و کریس تا سال 2006 هر کاری رو میکرد تا یه سرنخی از وسکر پیدا کنه و از نقشه هاش مطلع بشه برای همین ماموریت عمارت اروپایی اسپنسر رو قبول کرد! کریس دنبال وسکر بود چون میدونست وسکر تو این همه مدت بیکار ننششته و قطعا یه کارایی میکنه از طرف دیگه وسکر هم مقصر همه اتفاقات که باعث نابودی نقشش شد رو کریس میدونه . یکی از دلایل وسکر از استفاده از بدن جیل برای ازمایشاتش علاوه بر توسعه و انتی بادی قوی بدن جیل انتقام از کریس بود...اتفاقا رویارویی کریس و وسکر و پایان وسکر بدست کریس کاملا عقلی و منطقی بنظر میاد نه یه تقلید سرسری!

الان بجای کریس لیان رو تصور میکردیم جای تعجب بود چون لیان تا جایی که میدونم نه نفرت کافی رو داشت و نه انگیزه کافی وسکر هم همینطور این قضیه جوری بود که وسکر به ایدا میگه اگه لیان بطور احتمالی سر راهت بود نابودش کن (یعنی اصلا فکر نمیکنه لیان سر راهش باشه!) دغدغه لیان هم هیچوقت وسکر نبود حتی ماموریتش هم این نبود بنابراین رویارویی غیر از وسکر و کریس و جیل غیر عقلانی بود مخصوصا اونجایی که جیل اول تو جبهه وسکر بود.

قرمز: مشکل اینجاست که فکر میکنیم اویل یعنی وسکر! هنوز کلی سوژه هست بهش پرداختهه بشه...سازمان و ناتالیا که الان الکس وسکره الان ناتالیا داخل تشکیلات ترا سیو و بی.اس.ا.ا به راحتی نفوذ میکنه و میتونه به راحتی نقشه های خودشو پیش ببره! هیچ کسی هم شک نمیکنه! سازمان هم جبه گیریش نامشخصه و میتونن هر جوری بخوان جلو ببرنش پس اویل تموم شده نیست و کلی امید هنوز براش بقی مونده

- - -ویرایش - - -

@Nima Redfield




اگر نظرسنجی نمیتونه معرف مهمترین شخصیت سری باشه پس چی میتونه؟ اگر اختلاف کم باشه که هیچ ولی وقتی اختلاف خیلی زیاد بشه بی‌شک نظرسنجی خیلی راحت میتونه بگه مهمترین شخصیت سری چه کسی هست از نظر طرفداران سری.



اگر منظورت به لیان هست که من دیگه :|

خب یه نکته ظریف دیگه! شما به فن گرل ها توجه نکری! اویل عنوانی که فن گرل های کمی نداره همشون هم طرفدار لیان اند دلیلشون هم تیپ خوب لیانه !!! (البته منظورم به فن گرل های بازی سنتر نیس! جسارت نشه!)نمیگم لیان بین گیمر بوی ها فن نداره اتفاقا زیاد هم فن داره از لحاظ طراحی هم که عالیه در نسخه های اخیر چه انیمیشن چه بازی بوده و پررنگتر جلوه گر شده خب معلومه اینقدر رای میاره
 

esmael

کاربر سایت
May 7, 2013
248
نام
اسماعیل
دوستان عزیز هدف اصلی ساخت نسخه 4 وجود ایده جدید بنام فرقه که سدلر قصد احیای و گسترش اون رو داشت نبود.همون طور که گقتم هدف ادامه دادن داستان لیون و ایدا و سازمان و ایجاد ویورس جدید توی سری بوده نه این فرقه.فرقه لوی آیلامینادوس در واقع یه وسیله بوده که لیون یجوری وارد داستان بشه. و انگل وارد داستان بشه و همه اینا به نحوی بشه که ایدا هم مثل نسخه دوم از طرف وسکر و سازمان مامور به دست اوردن اون بشه.یعین داستان رو تا حدی مشابه نسخه دوم ساختن.بنابراین فرقه فقط و فقط یه وسیله بوده.و قرار نبوده که این فرقه در نسخه های اینده ادامه داده بشه. و نبایدم انتظار داشته باشیم که ادامه داده بشه.از ارکان مهم داستان نسخه 4 هم حساب نمیشه.بلکه چیزی که قرار بوده ادامه داده بشه یکی نقش انگل و یکی هم سازمان بوده و یکی هم نقش لیون در دولت.از بین این سه مورد تنها نقش لیون به عنوان رابطه و مامور دولت در نسخه 6 ادامه داده میشه و سازمان و انگل وارد داستان نشدن.که البته این باید تقصیر خود سازندگان باشهیا شناس بد کپکام در رفتن میکامی و از دست دادن ایده های میکامی
بعدم چرا ما باید انتظار داشته باشیم توی نسخه 5 بحث سازمان ادامه داده بشه.سازمان رو معمولا ما با ایدا میشناسیم که ایدا هم معملا در کنار لیون وارد داستان میشه.در حالیکه توی نسخه 5 قرار بوده فقط به ماجرای کریس و وسکر پرداخته بشه.پس از این لحاظ من هیچ عیبی در داستان نسخه 5 نمیبینم.
مشکل اینجاس که بحث سازمان و ایدا رو بایستی در نسخه دیگر مثل 6 ادامه میدادن که ظاهرا ادامه ندادن. بعد از اینکه در نسخه 4 لیون و ایدا وارد داستان میشن در نسخه 5 نوبتی هم که باشه نوبت کریس و وسکر بوده که کپکا م به این ماجرا پایان بده.چون به اندازه کافی هم بهش پرداخته شده بود.

من دوست داشتم ایده های داستانی نسخه 4 ادامه داشته باشه.که این ایده ها چندان مختص 5 نبودن.و بایستی در نسخه دیگه ادامه داده میشدن.نظر شخصی من اینه.
البته من هنوز از وجود سازمان در نسخه های اینده نا امید نیستم.
میگم به اندازه کافی داستان 4و 5 رو ارزیابی کردیم.چطوره یه نیم نگاهی هم به داستان رولیشنز 2 داشته باشیم;)
 
آخرین ویرایش:

BEHZAD WESKER

کاربر سایت
Jan 13, 2014
2,053
نام
بهزاد
لازم هست من دو تا نکته را بگم

1- من نمیفهمم کسی که اخرین شماره های مجله edge یا game informer را میخونه چطور میتونه از یک سایت داغون به اسم شیطان درون که من دوسال بیشتر نبودم و ان هم به خاطر اصرار دوستان ثبت نام کردم و در نهایت بن شدم مطلب کپی کنه!

کسی که اینجا با مدیر انجمن جناب اقای کسری کریمی طار با نام کاربری 619 سال هاست ارتباط داره( ایشان یکی از نویسندگان مجله بازی رایانه و دبیر روزنامه صبا هست) و همیشه ازش طلب مقاله میکنه حالا بیاد بره به خاطر یک تاپیک و یک مطلب ابرو خودشو ببره!

من کلا یک بار کپی زدم ان هم چند وقت یش سر یک خبر بود. تازه ان هم مال دوستم تو وبسایت زوم جی بود ولی خب یکی از کاربران ان سایت خودشیرینی کرد و امد گفت و من هم بن شدم. البته کار من اشتباه بود ولی خب بالاخره ادم اشتباه میکنه.

ان مطلب هم را هم ما سال 2011 ترجمه کردیم. طبیعی که متن ها شبیه به هم باشه. چون منابع یکی بوده! البته مثل اینکه یک نفر بدون منبع مطلب مینویسه!

2- در رابطه با داستان 4 و 5 این مصاحبه از اقای جان تاکوچی را بخونید. این یک مصاحبه هست قبل از ریلیز رزیدنت اویل 5

DICE 2009: Capcom's Jun Takeuchi Speaks On 'Resident Evil 5,' 'Monster Hunter,' And Making Fun Of Cliffy B - G4tv.com

یک قسمت در مورد داستان رزیدنت 4 و ارتباط ان با 5 سوال میشه که اینطور پاسخ میدهند

Resident Evil 4 itself took a little bit of a step away from the story of the Resident Evil series and went down its own path a little bit. So you obviously see the influence of the events of Resident Evil 4 in Resident Evil 5. You see for example, Leon’s report is mentioned about the events that occurred in that game

میگه رزیدنت 4 از ریشه ی داستان کمی فاصله گرفت. اما به وضوح میتوان تاثیرات داستان 4 را در قسمت 5 دید.
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
من نمیدونم چرا نیما بهم گفت بحثو تموم کنیم? چون نظراتمون یکی نبود? چه اشکالی داره قرار نیس که نظرات همه مثل هم باشه و هی همو تایید کنن! در هرصورت نظرات ا ن برای من محترم و جالبه و لذت بردم و طبق درخواستش ادامه نمیدم.
دو تا توضیح ضروری در مورد خودم:
1. من فن لیان نیستم. من اصلا با تک شخصیت سازی حال نمیکنم. و وجود سوپر قهرمان رو دوس ندارم. شاید اگه بخ ام بگم شخصیت محبوبم کیه جیل رو انتخاب میکنم! اما در اصل هم از کریس، جیل لیان کلیر ایدا کارلوس .. و تمام شخصیت ها خوشم میاد.
2. بنده فن رزیدنت 4 نیستم. اتفاقا انتقاداتی هم بهش دارم. اگه بخوام بگم کدوم قسمتا رو بیشتر دوس دارم میشه 1,2 و 3. همه هم میدونیم شخصیتا یک کیان شخصیتا 2 و شخصیت 3.
...............................
ارمین جان احتمالا دقت کردی که من خیلی کم پست میذارم تو تاپیک . واسه همینم نمیخواح خیلی درگیر بحث بشم. پس سعی میکنم تو همین متن یه توضیحی درمورد جوابت بدم.
اولا که من همیشه گفتم نظرات متفاوته و بازی درصد زیادیش یک تجربه شخصیه. شما با اون روند خاصی که دوس داری بیشتر ارتباط برقرار میکنی ، منطقی واست جلوه میده و اونو درست میدونی. من با روند دیگری. بهزاد و نیما هم همینطور. نمونه واضحش خود منم که دوس دارم تو تجربه شخصی خودم وقایع 1 تا 3 رو اصل قضیه بدونم چون ادامه ی ماجراها اون منطق و انسجام این ها رو واسم ایجاد نمیکنه.
در مورد چهار ، من انتقاداتی دارم اما هدفمندی جالبی رو هم تو پس زمینش دیدم. 4 مشکل اصلیش این بود که یکم زیادی سوپر من کرد کاراکتر رو. و این خاصیت تو پنج تشدید شد. این مورد رو الان باز نمیکنم چون طولانی میشه ولی فقط میگم خیلی خیلی بباعث دو تیکه شدن رزیدنت بین سری کلاسیک و سری های بعدی شد. اما چهار مزایای عالی ای داشت که دقیقا طبق حرف هایی که میکامی زده بود برای جلوگیری از تکراری شدن داستان و لوث شدن قضیه و ایجاد مسیرهای جدید لازم بود. تو چهار یه سری المان های کلیدی یاداوری شد و یه سری المان های نو تعریف شد. چرا? تا بر پایه اون ها سری تا چند قسمت به صورت خودکار و خیلی مرموز امکان ادامه داشته باشه. (به مرموز دقت کنید. نه داستان هایی تکراری و قابل حدس)
این المان ها چیا بودن? 1. بازگشت ایدا. 2. ارتباط ایدا با وسکر???? 3. مطرح شدن مجدد نام سازمان 4. ارتباط ایدا با سازمان 5. معرفی انگل یا ویروسی جدید . ویروس قوی تر و پیشرفته تر 6. درگیر شدن مجدد دولت امریکا با این جریان 7. جدایی ایدا از وسکر
خیلی ساده میبینیم که داره مقدمه چینی میشه تا داستان و داستان های اینده قابل تعریف باشن. چندبرگی شدن جریان تو این قسمت به نحوی که بشه به راحتی همه کاراکترها رو تو قسمت های اتی وارد داستان کرد. از این نظر هست که میگم داستان 4 هدفمند و هوشمندانه بوده چون این امکان رو ایجاد میکرد که قسمت های بعدی بر طبق اون و قسمت های کلاسیک ساخته بشه. شما و سازندگان به راحتی میتونستی از طریق ایدا، لیان رو در قسمت ها اینده دخیل کنی. حتی شاید با وسکر هم روبرو میشد! از طرف دیگه کریس هم که با وسکر دقیقا رودرو هست. یعنی هر دوی این کاراکترها امکان حیات و حضورهای منطقی در قسمت های اینده داشتن. به علاوه با مطرح شدن سازمان و ابهام بزرگش، خیلی خیلی راحت میشد تمامای کاراکترها رو واسشون داستان های جدید تعریف کرد و قسمت های بسیار قوی ساخت. داستان های مرموز، قوی و نه قابل حدس و ابکی.
داستان پنج داستان بدی نبود حتی میشه گفت داستان خوبی بود. اما جریان اینه که تو پنج از پتانسیلی که 4 ایجاد کرد استفاده نکردن. فرض کردن 4 وجود نداره و بر مبنای قسمت های کلاسیک عمل کردن که به قول ارمین راهی جز تقابل کریس و وسکر و پایان این خط نموند. این دقیقا بزرگترین ایراد کاره. اون ها به راه حلی که تو قسمت 4 ایجاد شده بود توجه نکردن. اگه طبق 4 حرکت میشد میشد داستان های جدیدی طراحی بشه. ایا وسکر و ایدا باز به هم برخورد میکردن? نقش سازمان? اون ها الان انگل رو دارن. لیون چه اطلاعتی برای رییس جمهور امریکا میبرد? کریس چطور وارد داستان میشد? جیل چطور? ایا تبادل اطلاعاتی بین اونها و لیون انجام میشد?
سناریوهای زیادی قابل طرح بود خلاصه. با نوع تموم شدن پنج ما خیلی از این پتانسیل ها رو از دست دادیم. ارنباط وسکر و ایدا خودش میتونس داستان ها ایجاد کنه! انگل جدید میتونس داستان ها باشه. اما تو پنج بدون این پتانسیل ها با ساده ترین انتخاب ممکن گفتن بریم سراغ ارتباط قدیمی کریس و وسکر. واسه همینه میگم خلاقیت زیادی نداره پنج. یه بچه هم میدونس که با رودررو کردن کریس و وسکر و کشته شدن وسکر یه قسمت جدید از رزیدنت میسازه و البته کاملا هم در جهت سری های قبلیه. اما به چه ارزشی? به ارزش هدر رفتن پتانسیل های عظیمی که میتونس رزیدنت رو یه بازی AAA نگه داره. اینجوری داستان های ضعیفی مانند رزیدنت 6 و داستان های کاملا متوسطی مانند revelation ها رو شاهد نبودیم. این که نبما میگه 4 مهم نیس چون ارتباطی با بقیه قسمت ها نداره دقیقا اشتباه تین پنج رو میرسونه!!! اون ها به جای ادامه دادن این پتانسیل عظیم و داستان غنی که میشد طبق صحبت های قبلیم به قبل و بعد گره زدش، اونو ول کردنو یهو رفتن سراغ وضعی که قبل از ساخت 4 بود! تنها انتخاب ساده ی ممکن که شد سناریو پنج و امکان ادامه حیات رزیدنت رو گرفت.
.......
در پایان میگم که این ها نظر شخصی بنده هستند و اصلا اصراری ندارم دوستان طبق این نظر حرکت کنند و بگم این تنها نظر و فرمول درسته. با هم میگم گیم یک تجربه شخصیه و اگه کسی پیدا بشه بگه رزیدنت اویل: dead aim بازی مورد علاقشه اصلا تعجب نمیکنم.
برای خود بنده رزیدنت اویل در رزیدنت 123 خیلی دوست داشتنی تر هست و با این مقطع از چیزی که تحت نام رزیدنت یدید اومده خیلی بیشتر حال میکنم. این هم به دلیل همون بحث "سوپرمن" هس که اول بحثم اشاره کردم. بهتره بگم برخلاف تصور، اینکه رزیدنت ضعیف شده فقط به خاطر کم شدن ترس یا اکشن شدن خالص نیس. یه قسمت زیادش به خاطر از دست رفتن ماهیت survive بازی هستش. اما الان اصلا فرصت و حس ورود به این بحثو ندارم چون میدونم در ادامش بحث میشه منم کلا خیلی تنبلم واسه تایپ کردن !
در اخر: با تشکر از دمومراسی ، ارمین، بهزاد، نیما و بقیه دوستان گل.
 
آخرین ویرایش:

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
دوستان عزیز هدف اصلی ساخت نسخه 4 وجود ایده جدید بنام فرقه که سدلر قصد احیای و گسترش اون رو داشت نبود.همون طور که گقتم هدف ادامه دادن داستان لیون و ایدا و سازمان و ایجاد ویورس جدید توی سری بوده نه این فرقه.فرقه لوی آیلامینادوس در واقع یه وسیله بوده که لیون یجوری وارد داستان بشه. و انگل وارد داستان بشه و همه اینا به نحوی بشه که ایدا هم مثل نسخه دوم از طرف وسکر و سازمان مامور به دست اوردن اون بشه.یعین داستان رو تا حدی مشابه نسخه دوم ساختن.بنابراین فرقه فقط و فقط یه وسیله بوده.و قرار نبوده که این فرقه در نسخه های اینده ادامه داده بشه. و نبایدم انتظار داشته باشیم که ادامه داده بشه.از ارکان مهم داستان نسخه 4 هم حساب نمیشه.بلکه چیزی که قرار بوده ادامه داده بشه یکی نقش انگل و یکی هم سازمان بوده و یکی هم نقش لیون در دولت.از بین این سه مورد تنها نقش لیون به عنوان رابطه و مامور دولت در نسخه 6 ادامه داده میشه و سازمان و انگل وارد داستان نشدن.که البته این باید تقصیر خود سازندگان باشهیا شناس بد کپکام در رفتن میکامی و از دست دادن ایده های میکامی
بعدم چرا ما باید انتظار داشته باشیم توی نسخه 5 بحث سازمان ادامه داده بشه.سازمان رو معمولا ما با ایدا میشناسیم که ایدا هم معملا در کنار لیون وارد داستان میشه.در حالیکه توی نسخه 5 قرار بوده فقط به ماجرای کریس و وسکر پرداخته بشه.پس از این لحاظ من هیچ عیبی در داستان نسخه 5 نمیبینم.
مشکل اینجاس که بحث سازمان و ایدا رو بایستی در نسخه دیگر مثل 6 ادامه میدادن که ظاهرا ادامه ندادن. بعد از اینکه در نسخه 4 لیون و ایدا وارد داستان میشن در نسخه 5 نوبتی هم که باشه نوبت کریس و وسکر بوده که کپکا م به این ماجرا پایان بده.چون به اندازه کافی هم بهش پرداخته شده بود.

من دوست داشتم ایده های داستانی نسخه 4 ادامه داشته باشه.که این ایده ها چندان مختص 5 نبودن.و بایستی در نسخه دیگه ادامه داده میشدن.نظر شخصی من اینه.
البته من هنوز از وجود سازمان در نسخه های اینده نا امید نیستم.
میگم به اندازه کافی داستان 4و 5 رو ارزیابی کردیم.چطوره یه نیم نگاهی هم به داستان رولیشنز 2 داشته باشیم;)

دقیقا درست گفتی اسماعیل. فرقه و ماجراهای مذهبی وسیله ای برای معرفی انگل جدید، مطرح شدن سازمان و ورودش در قسمت های اینده، ورود ایدا ارتباطش با وسکر و حتی ارتباط لیان با اون و ادامه ی خط داستانی کریس و جیل با وسکر ...
ایرادی که به پنج هس اینه که ارتباطاتی که تو چهار بین ایدا و وسکر و حتی لیان و همچنین تشدید درگیری وسکر و سازمان داشت طراحی میشد رو ندید گرفت و با تعجیل در کشتن وسکر این ایده ها و پتانسیل ها رو عقیم گذاشت.
شیش رو حرفشو نزن که دیگه تیمش خیلی شوت بوده.
 
آخرین ویرایش:

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957
داستان پنج داستان بدی نبود حتی میشه گفت داستان خوبی بود. اما جریان اینه که تو پنج از پتانسیلی که 4 ایجاد کرد استفاده نکردن. فرض کردن 4 وجود نداره و بر مبنای قسمت های کلاسیک عمل کردن که به قول ارمین راهی جز تقابل کریس و وسکر و پایان این خط نموند. این دقیقا بزرگترین ایراد کاره. اون ها به راه حلی که تو قسمت 4 ایجاد شده بود توجه نکردن. اگه طبق 4 حرکت میشد میشد داستان های جدیدی طراحی بشه. ایا وسکر و ایدا باز به هم برخورد میکردن? نقش سازمان? اون ها الان انگل رو دارن. لیون چه اطلاعتی برای رییس جمهور امریکا میبرد? کریس چطور وارد داستان میشد? جیل چطور? ایا تبادل اطلاعاتی بین اونها و لیون انجام میشد?
سناریوهای زیادی قابل طرح بود خلاصه. با نوع تموم شدن پنج ما خیلی از این پتانسیل ها رو از دست دادیم. ارنباط وسکر و ایدا خودش میتونس داستان ها ایجاد کنه! انگل جدید میتونس داستان ها باشه. اما تو پنج بدون این پتانسیل ها با ساده ترین انتخاب ممکن گفتن بریم سراغ ارتباط قدیمی کریس و وسکر. واسه همینه میگم خلاقیت زیادی نداره پنج. یه بچه هم میدونس که با رودررو کردن کریس و وسکر و کشته شدن وسکر یه قسمت جدید از رزیدنت میسازه و البته کاملا هم در جهت سری های قبلیه. اما به چه ارزشی? به ارزش هدر رفتن پتانسیل های عظیمی که میتونس رزیدنت رو یه بازی AAA نگه داره. اینجوری داستان های ضعیفی مانند رزیدنت 6 و داستان های کاملا متوسطی مانند revelation ها رو شاهد نبودیم. این که نبما میگه 4 مهم نیس چون ارتباطی با بقیه قسمت ها نداره دقیقا اشتباه تین پنج رو میرسونه!!! اون ها به جای ادامه دادن این پتانسیل عظیم و داستان غنی که میشد طبق صحبت های قبلیم به قبل و بعد گره زدش، اونو ول کردنو یهو رفتن سراغ وضعی که قبل از ساخت 4 بود! تنها انتخاب ساده ی ممکن که شد سناریو پنج و امکان ادامه حیات رزیدنت رو گرفت.

من با همه بخشهای حرفت موافقم غیر این بخش. اتفاقا به نظرم نسخه‌های 4 و 5 همزمان با هم ایده پردازی شدن. یعنی 4 رو Haruo Murata و میکامی روش کار کردن و 5 رو Murata و تیمش (و در حقیقت قرار بوده با میکامی کار کنند) و صد البته تمام ایده‌های میکامی هم توش دخیل بوده و به نحوی داستان 5 رو هم میکامی و Murata نوشتن و خیلی وضاح هست که تصمیم بر این گرفته شده بود که سری وارد عصر جدیدی بشه. اونها 4 رو ساختن و تصمیم داشتن با داستان 5 دوره کلاسیک و داستانهاش رو تموم کنند که همین کار رو هم کردند. اتفاقا در 5 اصلا قرار نبود آنچنان دنبال وقایع 4 بروند و ادامه 4 قرار بود در نسخه‌های بعد از 5 جریان پیدا کنه.

======================

پ.ن : نسخه‌های 4 و 5 هر دو نسخه‌های غنی بودن و قرار بود فصل جدیدی بر سری باشند. داستان زیبا و غنی نسخه 5 خاتمه‌ای بر بخش بزرگی از وقایع سال 1998 و در نتیجه تاثیرات وقایع سال 2004 بود و کمک بسیار بزرگی برای آغاز فصل جدید. داستان غنی نسخه 4 سرآغاز فصل جدید سری بود که متاسفانه کپکام همه چیز رو خراب کرد و نگذاشت این سرانجامی داشته باشه.

پ.ن 2 : واقعیت این هست که داستان 4 سرآغاز فصل جدیدی از سری بازی Resident Evil بود که با کم کاری و حماقتهای کپکام به سرانجام نرسید. اشتباه بزرگی که خیلی ها مرتکب می‌شوند این است که به دلیل وابستگی نه چندان زیاد این نسخه به وقایع سال 98، داستان این نسخه را ضعیف دانسته و حماقتهای کپکام را پای سازندگان گذاشته و با کینه و عناد بیش از حد به آن نگاه می‌کنند. امیدوارم که کپکام دست از حماقت برداشته و بتواند نسخه جدیدی در خور نام سری که ادامه دهنده واقایع سال 2004 باشد بسازد

پ.ن 3 : این دوتا پ.ن چقدر کتابی شد :-"
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
من با همه بخشهای حرفت موافقم غیر این بخش. اتفاقا به نظرم نسخه‌های 4 و 5 همزمان با هم ایده پردازی شدن. یعنی 4 رو Haruo Murata و میکامی روش کار کردن و 5 رو Murata و تیمش (و در حقیقت قرار بوده با میکامی کار کنند) و صد البته تمام ایده‌های میکامی هم توش دخیل بوده و به نحوی داستان 5 رو هم میکامی و Murata نوشتن و خیلی وضاح هست که تصمیم بر این گرفته شده بود که سری وارد عصر جدیدی بشه. اونها 4 رو ساختن و تصمیم داشتن با داستان 5 دوره کلاسیک و داستانهاش رو تموم کنند که همین کار رو هم کردند. اتفاقا در 5 اصلا قرار نبود آنچنان دنبال وقایع 4 بروند و ادامه 4 قرار بود در نسخه‌های بعد از 5 جریان پیدا کنه.

======================

پ.ن : نسخه‌های 4 و 5 هر دو نسخه‌های غنی بودن و قرار بود فصل جدیدی بر سری باشند. داستان زیبا و غنی نسخه 5 خاتمه‌ای بر بخش بزرگی از وقایع سال 1998 و در نتیجه تاثیرات وقایع سال 2004 بود و کمک بسیار بزرگی برای آغاز فصل جدید. داستان غنی نسخه 4 سرآغاز فصل جدید سری بود که متاسفانه کپکام همه چیز رو خراب کرد و نگذاشت این سرانجامی داشته باشه.

پ.ن 2 : واقعیت این هست که داستان 4 سرآغاز فصل جدیدی از سری بازی Resident Evil بود که با کم کاری و حماقتهای کپکام به سرانجام نرسید. اشتباه بزرگی که خیلی ها مرتکب می‌شوند این است که به دلیل وابستگی نه چندان زیاد این نسخه به وقایع سال 98، داستان این نسخه را ضعیف دانسته و حماقتهای کپکام را پای سازندگان گذاشته و با کینه و عناد بیش از حد به آن نگاه می‌کنند. امیدوارم که کپکام دست از حماقت برداشته و بتواند نسخه جدیدی در خور نام سری که ادامه دهنده واقایع سال 2004 باشد بسازد

پ.ن 3 : این دوتا پ.ن چقدر کتابی شد :-"

من قبول دارم پنج داستان مناسبی داره اما پتانسیلی که چهار داشت ایجاد میکرد رو تا حد زیادی از بین برد. نریمان جان مشکل اینجاس که به نظر میرسه تیم سازنده ی چهار قصد نداشته وسکر رو به این سرعت (و حداقل در نسخه پنج) از دور خارج کنه. به چه دلیل? چون میبینم که تو چهار وسکر در ارتباط کامل با ایدا هست. اون داره تلاش میکنه انگلی رو به دست بیاره که خالا لیان باهاش درگیر شده. تو خلال این داستان میبینیم که وسکر با شخصیت لیان بیشتر اشنا میشه. این اتفاقیه? به نظر دوستان چه دلیلی داشته که توی داستانی که مربوط به لیان، ایدا سازمان و یه فرقه مذهبی هست هی راه به راه وسکر رو نشون بدن؟

بله میدونیم اشاره شده که ایدا توسط وسکر زنده مونده اما حضور وسکر در قالب کات سین ها و گزارشاتی که به ایدا میده و اینکه دنبال انگل بوده و نهایتا ایدا دورش میزنه و میرسونه به سازمان خیلی قابل توجهه. اون ها به وضوح دارن مخاطب رو اماده ی تقابل وسکر با ایدا، وسکر با سازمان، وسکر با لیان میکنن و همه ی داستان های قبلی هم قابل لینک شدن با این قضیه هستند (شامل ماجراهای جیل و کلیر و کریس و ...) ایدا و لیان در قسمت دوم خط جداگانه ای داشتند و با سازمان مرتبط بودن. وسکر هم در قسمت های دیگه با جیل و کریس و کلیر... خیلی مشخصه که به صورت اگاهانه داشته بین این دو تا خط ارتباط ایجاد میشده. همه ی این ها حول انگل بسیار قوی تری نسبت به ویروس های معمولی که حالا توسط ایدا به دست سازمان رسیده.

من فکر میکنم اون ها میخواستن وسکر فعلا زنده بمونه و ما شاهد داستان های جدیدی باشیم مثلا تقابل لیان و وسکر یا حتی در قسمت های خیلی دورتر همکاری مشترک کریس و جیل و کلیر و لیان بزای مبارزه با وسکر یا سازمان. این وسط ایدا شخصیت منفی میشد یا مثبت? این ها نشون میده تیم سازنده نمیخواسته وسکر رو بکشه و برعکس داشته مسیرهای داستانی جدیدی تعریف میکرده.

اما با تغییر تیم یا حداقل با رفتن میکامی که ایده ی اصلی 4 مال اون بوده, این مسیرها و ایده ها با خط داستانی که پنج ایجاد کرد و با کشته شدن وسکر عقیم موند. یعنی ارتباطی که بین ایدا، سازمان ، لیان وسکر حول ایک نگل تو چهار با اون همه زحمت ایجاد شده بود و میشد با تلفیق اون با داستان های کریس و جیل و کلیر یک ترکیب غنی برای ساخت رزیدنت های اینده ایجاد بشه دود شد. اینه که فجایعی مثل رزیدنت 6 و بازی های نه چندان جذابی مانند رولیشنزها رو الان باید بهشون دلخوش کرد.
 
آخرین ویرایش:

BEHZAD WESKER

کاربر سایت
Jan 13, 2014
2,053
نام
بهزاد
نریمان جان مشکل اینجاس که به نظر میرسه تیم سازنده ی چهار قصد نداشته وسکر رو به این سرعت (و حداقل در نسخه پنج) از دور خارج کنه. به چه دلیل? چون میبینم که تو چهار وسکر در ارتباط کامل با ایدا هست. اون داره تلاش میکنه انگلی رو به دست بیاره که خالا لیان باهاش درگیر شده. تو خلال این داستان میبینیم که وسکر با شخصیت لیان بیشتر اشنا میشه. این اتفاقیه? به نظر دوستان چه دلیلی داشته که توی داستانی که مربوط به لیان، ایدا سازمان و یه فرقه مذهبی هست هی راه به راه وسکر رو نشون بدن. بله میدونیم اشاره شده که ایدا توسط وسکر زنده مونده اما حضور وسکر در قالب کات سین ها و گزارشاتی که به ایدا میده و اینکه دنبال انگل بوده و نهایتا ایدا دورش میزنه و میرسونه به سازمان خیلی قابل توجهه. اون ها به وضوح دارن مخاطب رو ماماده ی تقابل وسکر با ایدا، وسکر با سازمان، وسکر با لیان میکنن. ایدا و لیان در قسمت دوم خط جداگانه ای داشتند و با سازمان مرتبط بودن. وسکر هم در قسمت های دیگه با جیل و کریس و کلیر... خیلی مشخصه که به صورت اگاهانه داشته بین این دو تا خط ارتباط ایجاد میشده. همه ی این ها حول انگل بسیار قوی تری نسبت به ویروس های معمولی که حالا توسط ایدا به دست سازمان رسیده. من فکر میکنم اون ها میخواستن وسکر فعلا زنده بمونه و ما شاهد داستان های جدیدی باشیم مثلا تقابل لیان و وسکر یا حتی در قسمت های خیلی دورتر همکاری مشترک کریس و جیل و کلیر و لیان بزای مبارزه با وسکر یا سازمان. این وسط ایدا شخصیت منفی میشد یا مثبت? این ها نشون میده تیم سازنده نمیخواسته وسکر رو بکشه و برعکس داشته مسیرهای داستانی جدیدی تعریف میکرده. اما با تغییر تیم یا حداقل با رفتن میکامی که ایده ی اصلی 4 مال اون بوده, این مسیرها و ایده ها با خط داستانی که پنج ایجاد کرد و با کشته شدن وسکر عقیم موند. یعنی ارتباطی که بین ایدا، سازمان ، لیان و انگل تو چهار با اون همه زحمت ایجاد شده بود و میشد با تلفیق اون با داستان های کریس و جیل و کلیر یک ترکیب غنی برای ساخت رزیدنت های اینده ایجاد بشه دود شد. اینه که فجایعی مثل رزیدنت 6 و بازی های نه چندان جذابی مانند رولیشنزها رو الان باید بهشون دلخوش کرد.

موافقم احسان. میکامی به طرز ماهرانه ای البرت وسکر را در داستان قسمت 4 قرار داد. کلا داستان 4 یک قسمت مهم تو سری به حساب میاد. چون هم زمینه ساز داستان های مرموز و گیرا میتونست در اینده سری بشه و هم اینکه باعث بزرگتر شدن داستان بازی شد.
 

NERO TURBO

into the Dark city
کاربر سایت
Jun 3, 2011
641
نام
Armin
من قبول دارم پنج داستان مناسبی داره اما پتانسیلی که چهار داشت ایجاد میکرد رو تا حد زیادی از بین برد. نریمان جان مشکل اینجاس که به نظر میرسه تیم سازنده ی چهار قصد نداشته وسکر رو به این سرعت (و حداقل در نسخه پنج) از دور خارج کنه. به چه دلیل? چون میبینم که تو چهار وسکر در ارتباط کامل با ایدا هست. اون داره تلاش میکنه انگلی رو به دست بیاره که خالا لیان باهاش درگیر شده. تو خلال این داستان میبینیم که وسکر با شخصیت لیان بیشتر اشنا میشه. این اتفاقیه? به نظر دوستان چه دلیلی داشته که توی داستانی که مربوط به لیان، ایدا سازمان و یه فرقه مذهبی هست هی راه به راه وسکر رو نشون بدن؟

بله میدونیم اشاره شده که ایدا توسط وسکر زنده مونده اما حضور وسکر در قالب کات سین ها و گزارشاتی که به ایدا میده و اینکه دنبال انگل بوده و نهایتا ایدا دورش میزنه و میرسونه به سازمان خیلی قابل توجهه. اون ها به وضوح دارن مخاطب رو اماده ی تقابل وسکر با ایدا، وسکر با سازمان، وسکر با لیان میکنن و همه ی داستان های قبلی هم قابل لینک شدن با این قضیه هستند (شامل ماجراهای جیل و کلیر و کریس و ...) ایدا و لیان در قسمت دوم خط جداگانه ای داشتند و با سازمان مرتبط بودن. وسکر هم در قسمت های دیگه با جیل و کریس و کلیر... خیلی مشخصه که به صورت اگاهانه داشته بین این دو تا خط ارتباط ایجاد میشده. همه ی این ها حول انگل بسیار قوی تری نسبت به ویروس های معمولی که حالا توسط ایدا به دست سازمان رسیده.

من فکر میکنم اون ها میخواستن وسکر فعلا زنده بمونه و ما شاهد داستان های جدیدی باشیم مثلا تقابل لیان و وسکر یا حتی در قسمت های خیلی دورتر همکاری مشترک کریس و جیل و کلیر و لیان بزای مبارزه با وسکر یا سازمان. این وسط ایدا شخصیت منفی میشد یا مثبت? این ها نشون میده تیم سازنده نمیخواسته وسکر رو بکشه و برعکس داشته مسیرهای داستانی جدیدی تعریف میکرده.

اما با تغییر تیم یا حداقل با رفتن میکامی که ایده ی اصلی 4 مال اون بوده, این مسیرها و ایده ها با خط داستانی که پنج ایجاد کرد و با کشته شدن وسکر عقیم موند. یعنی ارتباطی که بین ایدا، سازمان ، لیان وسکر حول ایک نگل تو چهار با اون همه زحمت ایجاد شده بود و میشد با تلفیق اون با داستان های کریس و جیل و کلیر یک ترکیب غنی برای ساخت رزیدنت های اینده ایجاد بشه دود شد. اینه که فجایعی مثل رزیدنت 6 و بازی های نه چندان جذابی مانند رولیشنزها رو الان باید بهشون دلخوش کرد.

من نمیدونم چرا نیما بهم گفت بحثو تموم کنیم? چون نظراتمون یکی نبود? چه اشکالی داره قرار نیس که نظرات همه مثل هم باشه و هی همو تایید کنن! در هرصورت نظرات ا ن برای من محترم و جالبه و لذت بردم و طبق درخواستش ادامه نمیدم.
دو تا توضیح ضروری در مورد خودم:
1. من فن لیان نیستم. من اصلا با تک شخصیت سازی حال نمیکنم. و وجود سوپر قهرمان رو دوس ندارم. شاید اگه بخ ام بگم شخصیت محبوبم کیه جیل رو انتخاب میکنم! اما در اصل هم از کریس، جیل لیان کلیر ایدا کارلوس .. و تمام شخصیت ها خوشم میاد.
2. بنده فن رزیدنت 4 نیستم. اتفاقا انتقاداتی هم بهش دارم. اگه بخوام بگم کدوم قسمتا رو بیشتر دوس دارم میشه 1,2 و 3. همه هم میدونیم شخصیتا یک کیان شخصیتا 2 و شخصیت 3.
...............................
ارمین جان احتمالا دقت کردی که من خیلی کم پست میذارم تو تاپیک . واسه همینم نمیخواح خیلی درگیر بحث بشم. پس سعی میکنم تو همین متن یه توضیحی درمورد جوابت بدم.
اولا که من همیشه گفتم نظرات متفاوته و بازی درصد زیادیش یک تجربه شخصیه. شما با اون روند خاصی که دوس داری بیشتر ارتباط برقرار میکنی ، منطقی واست جلوه میده و اونو درست میدونی. من با روند دیگری. بهزاد و نیما هم همینطور. نمونه واضحش خود منم که دوس دارم تو تجربه شخصی خودم وقایع 1 تا 3 رو اصل قضیه بدونم چون ادامه ی ماجراها اون منطق و انسجام این ها رو واسم ایجاد نمیکنه.
در مورد چهار ، من انتقاداتی دارم اما هدفمندی جالبی رو هم تو پس زمینش دیدم. 4 مشکل اصلیش این بود که یکم زیادی سوپر من کرد کاراکتر رو. و این خاصیت تو پنج تشدید شد. این مورد رو الان باز نمیکنم چون طولانی میشه ولی فقط میگم خیلی خیلی بباعث دو تیکه شدن رزیدنت بین سری کلاسیک و سری های بعدی شد. اما چهار مزایای عالی ای داشت که دقیقا طبق حرف هایی که میکامی زده بود برای جلوگیری از تکراری شدن داستان و لوث شدن قضیه و ایجاد مسیرهای جدید لازم بود. تو چهار یه سری المان های کلیدی یاداوری شد و یه سری المان های نو تعریف شد. چرا? تا بر پایه اون ها سری تا چند قسمت به صورت خودکار و خیلی مرموز امکان ادامه داشته باشه. (به مرموز دقت کنید. نه داستان هایی تکراری و قابل حدس)
این المان ها چیا بودن? 1. بازگشت ایدا. 2. ارتباط ایدا با وسکر???? 3. مطرح شدن مجدد نام سازمان 4. ارتباط ایدا با سازمان 5. معرفی انگل یا ویروسی جدید . ویروس قوی تر و پیشرفته تر 6. درگیر شدن مجدد دولت امریکا با این جریان 7. جدایی ایدا از وسکر
خیلی ساده میبینیم که داره مقدمه چینی میشه تا داستان و داستان های اینده قابل تعریف باشن. چندبرگی شدن جریان تو این قسمت به نحوی که بشه به راحتی همه کاراکترها رو تو قسمت های اتی وارد داستان کرد. از این نظر هست که میگم داستان 4 هدفمند و هوشمندانه بوده چون این امکان رو ایجاد میکرد که قسمت های بعدی بر طبق اون و قسمت های کلاسیک ساخته بشه. شما و سازندگان به راحتی میتونستی از طریق ایدا، لیان رو در قسمت ها اینده دخیل کنی. حتی شاید با وسکر هم روبرو میشد! از طرف دیگه کریس هم که با وسکر دقیقا رودرو هست. یعنی هر دوی این کاراکترها امکان حیات و حضورهای منطقی در قسمت های اینده داشتن. به علاوه با مطرح شدن سازمان و ابهام بزرگش، خیلی خیلی راحت میشد تمامای کاراکترها رو واسشون داستان های جدید تعریف کرد و قسمت های بسیار قوی ساخت. داستان های مرموز، قوی و نه قابل حدس و ابکی.
داستان پنج داستان بدی نبود حتی میشه گفت داستان خوبی بود. اما جریان اینه که تو پنج از پتانسیلی که 4 ایجاد کرد استفاده نکردن. فرض کردن 4 وجود نداره و بر مبنای قسمت های کلاسیک عمل کردن که به قول ارمین راهی جز تقابل کریس و وسکر و پایان این خط نموند. این دقیقا بزرگترین ایراد کاره. اون ها به راه حلی که تو قسمت 4 ایجاد شده بود توجه نکردن. اگه طبق 4 حرکت میشد میشد داستان های جدیدی طراحی بشه. ایا وسکر و ایدا باز به هم برخورد میکردن? نقش سازمان? اون ها الان انگل رو دارن. لیون چه اطلاعتی برای رییس جمهور امریکا میبرد? کریس چطور وارد داستان میشد? جیل چطور? ایا تبادل اطلاعاتی بین اونها و لیون انجام میشد?
سناریوهای زیادی قابل طرح بود خلاصه. با نوع تموم شدن پنج ما خیلی از این پتانسیل ها رو از دست دادیم. ارنباط وسکر و ایدا خودش میتونس داستان ها ایجاد کنه! انگل جدید میتونس داستان ها باشه. اما تو پنج بدون این پتانسیل ها با ساده ترین انتخاب ممکن گفتن بریم سراغ ارتباط قدیمی کریس و وسکر. واسه همینه میگم خلاقیت زیادی نداره پنج. یه بچه هم میدونس که با رودررو کردن کریس و وسکر و کشته شدن وسکر یه قسمت جدید از رزیدنت میسازه و البته کاملا هم در جهت سری های قبلیه. اما به چه ارزشی? به ارزش هدر رفتن پتانسیل های عظیمی که میتونس رزیدنت رو یه بازی AAA نگه داره. اینجوری داستان های ضعیفی مانند رزیدنت 6 و داستان های کاملا متوسطی مانند revelation ها رو شاهد نبودیم. این که نبما میگه 4 مهم نیس چون ارتباطی با بقیه قسمت ها نداره دقیقا اشتباه تین پنج رو میرسونه!!! اون ها به جای ادامه دادن این پتانسیل عظیم و داستان غنی که میشد طبق صحبت های قبلیم به قبل و بعد گره زدش، اونو ول کردنو یهو رفتن سراغ وضعی که قبل از ساخت 4 بود! تنها انتخاب ساده ی ممکن که شد سناریو پنج و امکان ادامه حیات رزیدنت رو گرفت.
.......
در پایان میگم که این ها نظر شخصی بنده هستند و اصلا اصراری ندارم دوستان طبق این نظر حرکت کنند و بگم این تنها نظر و فرمول درسته. با هم میگم گیم یک تجربه شخصیه و اگه کسی پیدا بشه بگه رزیدنت اویل: dead aim بازی مورد علاقشه اصلا تعجب نمیکنم.
برای خود بنده رزیدنت اویل در رزیدنت 123 خیلی دوست داشتنی تر هست و با این مقطع از چیزی که تحت نام رزیدنت یدید اومده خیلی بیشتر حال میکنم. این هم به دلیل همون بحث "سوپرمن" هس که اول بحثم اشاره کردم. بهتره بگم برخلاف تصور، اینکه رزیدنت ضعیف شده فقط به خاطر کم شدن ترس یا اکشن شدن خالص نیس. یه قسمت زیادش به خاطر از دست رفتن ماهیت survive بازی هستش. اما الان اصلا فرصت و حس ورود به این بحثو ندارم چون میدونم در ادامش بحث میشه منم کلا خیلی تنبلم واسه تایپ کردن !
در اخر: با تشکر از دمومراسی ، ارمین، بهزاد، نیما و بقیه دوستان گل.

متاسفانه هرچی خواستم جواب بدم کلا همه چی هنگید! فقط نقل قولها رو مخفی کردم چون پست شلوغ میشد
ماریو جان هیچکس قصد نداره ذهنیتش رو به دیگری تحمیل کنه اما باید نظرات شخصی مطرح بشه همونطور که شما نسخه 4 رو اغازگر میدونید منم 5 رو بهترین پایان میدونم! البته تا هرجا که هست امادگی بحث رو دارم! بالاخره کی قانع میشه دیگه
بله! رسیدیم به اونچه من تو پست قبلیم میگفتم : مبارزه وسکر و لیان! واقعا لیان باید به چه قصدی با وسکر بجنگه! هزار بار هم که مقدمه چینی کنن باز هم نمیشه وسکر رو با لیان رو به رو کرد! نه پتانسیلش هست و نه جالبه! به چه انگیزه ای؟ درسته میتونستن یه کمکش عمیقی بین سازمان و وسکر ایجاد میکردند اما مبارزه وسکر و لیان به نوبه خود حماقت محضه!در سال 2004 ماموریت لیان مبارزه با بایوتروریست ها نبود بلکه به عنوان یکی از ماموران بلند پایه دولتی، نجات جان اشلی بود و بعد از ماجرای 4 ما شاهد این موضوع نبودیم که لیان عضو سازماهایی مثل بی.اس.آ.آ یا تراسیو باشه فقط اطلاعات بدست اورده رو به کریس داد و دیگه خودش وارد قضیه نشدحتی برای 6 درسته اکثر جاها داستان غیر معقول بود اما یه جا درست بود ... برای اوردن لیان مجبور شدن پای رئیس جمهور و کشته شدنشو بکشن وسط تا لیان دوباره وارد جریان شه...بعد هم دلیل نمیشه چون وسکر رده نباید به سازمان پرداخته بشه میدونیم ر نسخه 6 ایدا حضور داشت و فقط ما در اون کاتسینها ارتباط سیمونز و ایدا رو دیدیم و دیگه هیچ خبری نشد! فی الواقع ایراد اصلی به نسخه 6 وارد میشه که چرا ایدا بود اما سازمان نبود؟ ایا ایدا از سازمان جدا شده یا سازمان متلاشی شده !! شما باید ایراد اصلی رو به 6 بگیرید نه 5 چون 6 کل هویت ایدا رو زیر سوال برد. هنوزم میشه به سازمان پرداخت حتما نباید وسکر باشه! به جرائت میتونم بگم وسکر جز بهترین بدمن های کل سری بود حتی الکس وسکر نتونست به گرد پاش برسه! من نمیدونم چرا اما متوجه این سرعت نمیشم اگه بگیم الکس وسکر به سرعت خودشو نابود کرد بهتون حق میدم اما انصافا اینو درک نمیکنم:d 1996-2009 کم چیزی نیس انصافا! ارتباط وسکر و ایدا هم مشخصه اگه وسکر کوچکترین بویی میبرد که ایدا بهش خیانت کرده مطمئنا ایدایی دیگه وجود نداشت!!بطور حتم وسکر متوجه این خیانت ایدا نشده که کاری باهاش نداشته و ازمایشاتشو ادامه داده..اوکی اصلا فرض رو بر ان میگریم که وسکر تو نسخه 5 نمرده و زندست و باهاش مثلا تا سال 2020 هم رفتند! اونوقت نه کریسی هست برای مقابله و نه لیان چون با بالا رفتن سن از 40 سال قدرت محدود میشه و هیچکس توانایی ها و سرعت اولش رو نداره (البته انسانهای معمولی!) و اونوقت کی باید جلوی وسکر وایمیستاد؟ یه شخصیت جدید مثل جیک یا مثلا از قدیم ها شری؟!! تا کی میخواستیم شاهد ورود مخفی وسکر یا مقابلش با شخصیتها و کتک خوردن شخصیتهای اصلی میشدیم؟ یعنی این ادامه چقدر میتونست طرفدار ها رو راضی کنه؟! یکنواخت و کسالت اور نبود که وسکر رو هر سری مخفی در ارتباط با ایدا یا بطور باس اصلی میدیدی؟ همش اخر داستان وسکر قصر ر میرفت مسخره نمیشد؟ تو نسخه 1 و کد ورونیکا و UC هم شاهد همین بودیم! چند بار با صحنه های تکراری میخواستن مخاطب رو به دنبال خودشون بکشونن؟!

انها مطرح بود که نسخه 5 طراحی شد...اسپنسر با اون همه کارهای شیطانیش به درک واصل شد اونم توسط کسی که ازش انتظار کمک داشت یعنی البرت! این خط یاسی پررنگ رو خوندم جا خوردم! دقیقا کجای داستان 5 آبکی یا قابل پیش بینی بود؟ کریس این ماموریت رو بدون هیچ تمایلی و فقط به قصد یه سری شایعات درباره جیل پیدا شده بود ماموریت رو قبول کرد...بعد بطور ناگهانی شاهد عنوانی به نام اوروبوروس و زامبی هایی با سرعت بالا شد و بعد اروین و اطلاعات دیگه ای درباره جیل در حین یافتن این اطلاعات با گلهای نردبانی و افکار اولیه اسپنسر مواجه شدیم و بعدش اکسلا و تاریخچه جالب اون، یه زن مرموز با نقاب و قدرت خارق العادش، دوباره وسکر با قدرتی بیشتر از همیشه و جیل با ظاهر و خلق و خوی کاملا متفاوت و... نه تنها بازی ساده و قابل پیش بینی نیست بلکه با کلی موضوع تکان دهنده رو به رو میشدیم تمام جزئیات و تاریخچه ها پرداخته شده بودند مثه 4 فقط یه اسمی اورده نشده بود که همه چی جمع شه. اگه بگید این قسمتها باید در نسخه های بعدی بهش پرداخته میشد باید تعجب میکردم چون چیزی که فاتش خوندس نیازی به ادامه و بررسی بیشتر نداره و در اصل با همین تم رزیدنت بطور مخفی عوض میشد
نه تنها من بلکه سایتهای فارسی معتبر و هم چنین نویسندگان معتبر این داستان رو تایید کردند نظر من نه اما نظراتشون کاملا قابل توجیه و اختصاصی یکی از افراد زبر دست توی همین سایت بود متاسفانه به علتی سایت رو ترک کرد ؛ ایشون هم بطور کاملا تخصصی بحث میکرد و بچه ها میشناسنششون این نویسنده ها رو هم ذکر میکنم در پست بعدی چون اینجا نا مربوطه با بحث



شما میگین به علت خطای 5 ادامه دودمان ب باد رفت اما نه تنها 5 خطا نکرد بلکه خدمت هم کرد اسم وسکر رو مثه کریس و.. داغون نکرد! مطمئن باشید اقای میکامی تا یه جایی بود در اصل همه بازیها کلاسیک تا اخرر یه کارگردان نداشتن الان بین نویسنده های پرت کپکام واقعا این داستان شاهکار بود (این نظر شخصی نبود) . منم عاشق کلاسیک هام منم نسخه های کلاسیک بخصوص کد ورونیکا و یک و سه رو بیشتر از همه دوست داشتم و میخواستم بالاخره یه پایانی برای این گره های در هم پیچیده ببینم ه دیدم و این منو راضی کرد البته نه من که در مقابل بقیه بچه ها کمتر سابقه دارم کلا طرفدارای پایبند به داستان موافق بودن منظورم اینه مطمئن باشید نظر شخصی قابل تغییره اما اصل موضوع قابل تغییر نیست

====================
بعد یه نکته که باید تو اصلاحیه اضافه کنم شما میگین اویل 4 اغازگر بود درست... کلا سبک و شیوه اویل های قدیم رو هم از بین برد برای اینکه شاهد سبک جدید باشیم... اما قبل از اون باید شاهد پایان کلاسیک برای اغاز مدرن باشیم و این دقیقا چیزیه که خیلیا میگن ای کاش 5 قبل 4 بود هم انسجام کلاسیک حفظ میشد و هم 4 معلق نمیموند...اون موقع هست که اغازگر بودن تیپ جدید واقعا عالیه..نه وسط کلی گره و ابهام ! دقیقا مشکل اکثریت هم همین بود
 
آخرین ویرایش:

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957


نریمان جان هیچکس قصد نداره ذهنیتش رو به دیگری تحمیل کنه اما باید نظرات شخصی مطرح بشه همونطور که شما نسخه 4 رو اغازگر میدونید منم 5 رو بهترین پایان میدونم

====================
بعد یه نکته که باید تو اصلاحیه اضافه کنم شما میگین اویل 4 اغازگر بود درست... کلا سبک و شیوه اویل های قدیم رو هم از بین برد برای اینکه شاهد سبک جدید باشیم... اما قبل از اون باید شاهد پایان کلاسیک برای اغاز مدرن باشیم و این دقیقا چیزیه که خیلیا میگن ای کاش 5 قبل 4 بود هم انسجام کلاسیک حفظ میشد و هم 4 معلق نمیموند...اون موقع هست که اغازگر بودن تیپ جدید واقعا عالیه..نه وسط کلی گره و ابهام ! دقیقا مشکل اکثریت هم همین بود

آرمین فکر کنم اشتباه گرفتی :d نریمان من هستم :-"! و نه تنها هیچ مشکلی با داستان 5 ندارم بلکه اون رو خیلی عمیق و کاملا به جا میدونم

اتفاقا به نظرم همین ترتیب 4 و بعد 5 و بعد ادامه خوب بود چون از نظر توالی زمانی هم درست هست و نتیجه تحقیقات جدید و پلاگا و ... داره خودش رو توی 5 نشون میده. به نظرم اگر نویسنده‌ها و سازنده اصلی بازی به همین سری ادامه میدادن دیگه اینقدر شاهد بحث و جدل و مشکلات نبودیم :d
 

fosil

کاربر سایت
Oct 7, 2011
2,040
نام
آرین
دوستان به نظرتون اویل 2 ریمیکی که دارن میسازن امکانش هست که طوری طراحیش کنن که بشه نوع دوربینو انتخاب کرد؟منظورم اینه بین دوربین کلاسیک و دوربینی که از پشت شانه نشون میدن یکیو انتخاب کرد؟!یا اصلا محاله چنین چیزی؟!
 

Democracy

Stay hungry. Stay foolish.
کاربر سایت
Feb 15, 2010
4,957
دوستان به نظرتون اویل 2 ریمیکی که دارن میسازن امکانش هست که طوری طراحیش کنن که بشه نوع دوربینو انتخاب کرد؟منظورم اینه بین دوربین کلاسیک و دوربینی که از پشت شانه نشون میدن یکیو انتخاب کرد؟!یا اصلا محاله چنین چیزی؟!

انگار شایعه شده بود قرار هست همچین کاری بکنند. حتی فکر کنم اون چیزی که طرفدارها ساخته بودن همین قابلیت رو داشت (البته مطمئن نیستم شایدم اشتباه میکنم)
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر