خب من توی بخش پیام خصوصی،با تونی بحثی مینی بر تفاوت شخصیتهای اصلی و مهم کردم که به پیشنهاد تونی،اون رو اینجا هم میذارم تا همه ازش بهره ببرند:[FONT=&]
[/FONT]
[FONT=&]از نظر من اصلی بودن با مهم بودن فرق داره.نمونه ی بارزش درباره ی ربکا و شریه.شری 100 درصد از ربکا مهمتره.چون به واسطه ی اینکه دختر بیرکن بوده،از ابتدا توی دل داستان بوده.نه اینکه اتفاقی پاش به داستان کشیده بشه.تازه باقیمونده ی ویروس [/FONT]G[FONT=&] هم توی بدنشه و توی ساخت ویروس [/FONT]C[FONT=&] هم دخیل بوده.در حالی که ربکا توی داستان هیچکاره است و فقط پاش به داستان کشیده شد.ولی اگه بحث اصلی بودن وسط باشه،من ربکا رو نسبت به شری اصلی تر میدونم.چرا؟چون توی زیرو و بخشی از [/FONT]UC[FONT=&] شخصیت مستقل و نقش اول بوده و تازه خودش هم پارتنر داشته (بیلی و ریچارد).در حالی که شری همیشه پارتنر یکی دیگه بوده و هیچوقت شصیت اصلی و نقش اول یک بازی نبوده.پس اصلی بودن با مهم بودن فرق داره.[/FONT]
[FONT=&]الآن لیون و ایدا هم دقیقا همینطور هستن.یعنی درسته که ایدا از لیون مهمتره و در دل داستان قرار داره،ولی در نسخه هایی که ایدا هست،این لیونه که همیشه شخصیت اصلی و نقش اول بازیه و از ابتدا بازی رو شروع میکنه.ایدا برخلاف کریس،جیل،کلیر و لیون هیچوقت توی خط اصلی داستان نبوده و همیشه یک سناریوی مکمل و کوتاه برای خودش داره.حتی اگه از لحاظ داستان ساز بودن هم حساب کنیم،این وسکر،اسپنسر،بیرکن،مارکوس و آشفورد هستن که اصل داستان رو شکل میدن.یعنی ایدا فقط توی داستانی تاثیر میذاره که افراد دیگه ای ساختن.ایدا یا نمونه ی ویروس رو میدزده یا به داستان سازهای اصلی کمک میکنه یا....در واقع همیشه نقش واسطه رو داره،نه داستان ساز اصلی رو.پس به نظر من لیون میشه شخصیت اصلی (که مهم نیست) و ایدا میشه شخصیت مهم (که اصلی نیست).چون ایدا نه تنها توی اولین حضورش ([/FONT]RE2[FONT=&]) اصلی نبود،بلکه توی هیچکدوم از حضورهای بعدیش ([/FONT]RE4[FONT=&]،دمنیشن و [/FONT]RE6[FONT=&]) هم ایفاگر نقش اصلی نشد.
[/FONT]
[FONT=&]البته اگه از لحاظ ثابت بودن در داستان حساب کنیم ایدا قطعا اصلیه.چون از ابتدا تا انتهای داستان حضور داره و یکی از موضوعات اصلی و محوریداستان محسوب میشه.[/FONT]RE6[FONT=&] هم این قضیه رو ثابت کرد.چون کپکام اومد توی [/FONT]RE6[FONT=&] ایدا رو مثبت کرد و از حالت خاکستری بودن درآورد.یعنی حالا حالاها با ایدا کار داره و تازه داره شخصیتش رو کامل میکنه.ولی خب با تمام اینا،هیچوقت به ایدا نقش اصلی نمیدن و 100 درصد در آینده هم نخواهند داد.
[/FONT]
[FONT=&]اگه قرار باشه که براساس اهمیت حساب کنیم و به این دیل ایدا رو اصلی فرض کنیم،پس اسپنسر هم باید اصلی فرض بشه.چون 100 درصد از ایدا مهمتر بوده.در واقع من اسپنسر رو از جهاتی،حتی از وسکر هم مهمتر میدونم!درسته که به قول تو،اسپنسر فقط فکر میکرد و بقیه کارهاش رو انجام میدادن،ولی باید این رو هم در نظر گرفت که اسپنسر خودش آغازگر داستان بود و کسانی مثل ادوارد و مارکوس رو با خودش همراه کرد.اون کسی بود که با خوندن کتابهای هنری تراویس،به فکر ایجاد نژاد برتر انسانها و خدا شدن افتاد.برای همین هم به آفریقا سفر کرد،ویروس پروجنیتور رو کشف کرد،عمارت رو ساخت،از خانواده ی تروور به عنوان طعمه استفاده کرد،آمبرلا رو تاسیس کرد و شروع به تولید [/FONT]B.O.W[FONT=&] ها کرد تا در نهایت بتونه این ایده رو بر روی انسان پیاده کنه و در همین راستا هم پروژه ی بچه های وسکر رو راه انداخت و پای آلبرت و الکس وسکر رو به داستان باز کرد.
[/FONT]
[FONT=&]در واقع کسانی مثل ادوارد،مارکوس و بیرکن فقط ایده های اسپنسر رو عملی میکردن و بازیچه ی اون برای رسیدن به اهدافش بودن.علاوه بر اینکه هدف اصلی یعنی خدا شدن،فقط متعلق به اسپنسر بود که بعدا وسکر اون رو تصاحب کرد.حتی کسانی مثل ادوارد،بیرکن و مارکوس خیلی زود مردند و نقششون فقط محدود به یک نسخه ی خاص بود.ولی اسپنسر تنها کسی بود که مثل وسکر،تمام داستان رو پوشش میداد و باز هم مثل وسکر،تا زمان [/FONT]RE5[FONT=&] زنده بود و با وسکر در یک نسخه مرد.حتی همین مسئله که وسکر در آخرین نسخه ی حضورش با اسپنسر روبرو شد و اون رو کشت و گفت که حالا حق خدا شدن مال منه،نشون دهنده ی اینه که اسپنسر یک شخصیتی در حد خود وسکر و حتی بالاتر بوده و حتی خالق وسکر هم خودش بوده و وسکر با کشتن اون دیگه بی رقیب شد.
[/FONT]
[FONT=&]در کل به نظر من،اصل داستان و ایده ی ساخت ویروس ها و موجودات جهش یافته و....به اسپنسر برمی گرده و سرمنشاء تمام اتفاقات،خود اسپنسر بوده.شخصیت های دیگه هم یا مستقیما توسط خود وسکر وارد ماجرا شدن یا اینکه فقط وارد داستانی شدن که مبنا و ریشه ی اون اسپنسر بوده.اگه اسینسر نبود،کسی به اهمیت کتابهای هنری تراویس پی نمی برد،کسی به آفریقا سفر نمیکرد و ویروس پروجنیتور کشف نمی شد و و اگه این اتفاق می افتاد،هیچ ویروس دیگه ای هم ساخته نمیشد،آمبرلا تاسیس نمی شد،ادوارد و مارکوس و در ادامه بیرکن،ولادیمیر و مهمتر از همه،آلبرت و الکس وسکر وارد داستان نمیشدن،تیم استارز تشکیل نمیشد،کریس،جیل و کلیر وارد داستان نمیشدن و لیون هم فقط یک پلیس ساده در راکون سیتی باقی می موند،واقعه ی عمارت و واقعه ی راکون سیتی رخ نمی دادند و کلا داستان شکل نمی گرفت!بنابراین من وسکر و اسپنسر رو باهم،شخصیت های داستان ساز خط اصلی داستان می دونم.
[/FONT]
[FONT=&]در کل به نظر من،چهار شخصیت اصلی کل سری کریس،جیل،کلیر و لیون هستند.ولی از لحاظ داستانی،سه شخصیت مهمی که در کل سری تاثیر دارن میشن وسکر،اسپنسر و ایدا.شخصیت های داستان سازی مثل بیرکن،مارکوس،آشفوردها و....در حد اینا نیستن.چون هر کدوم فقط توی بخشی از داستان تاثیر دارن،نه در کل اون.در واقع سری رزیدنت اویل،در کل دو تا خط داستانی اصلی داره:اولی رو وسکر و اسپنسر می سازن و کریس و جیل هم روایت می کنند.دومی رو هم ایدا به تنهایی می سازه و لیون روایت می کنه.کلیر هم میشه رابط و نقطه ی اتصال این دو داستان.چون هم به کریس ربط داره و هم به لیون.در کل این 7 نفر کسانی هستند که در کل سری نقش دارند و اصل داستان روی اونا می چرخه.در واقع وسکر،ایدا و اسپنسر مهم هستن ولی اصلی نیستن.چون ما همیشه توسط شخصیتهای اصلی باهشون روبرو میشیم.[/FONT]در واقع شخصیت های اصلی راهی هستند که ما به وسیله ی اونا،با شخصیت های مهم آشنا میشیم!