ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent Dream" data-source="post: 3660601" data-attributes="member: 43016"><p><strong>هری میسون</strong></p><p><strong>سن: 49 سال</strong></p><p><strong>شغل: نویسنده</strong></p><p>17 سال گذشت. بعضی اوقات احساس میشد که همین دیروز بود, گاهی اوقات هم چندین سال پیش....شاید هم همش کابوس بوده, اما هری میسون میدونست که چنین چیزی حقیقت نداره.</p><p>نوزاد دختری که در دستان او بود مدرک چنین چیزی بود. بچه, زندگی جدید, یک هدیه از آلسا در حال مرگ- اون دختر خودش شریل بود, یا اون روح آلسا بود که در جسم یک نوزاد تناسخ پیدا کرده بود. هری جوابی برای این سوال نداشت و اون به سادگی شهر رو با نوزاد ترک کرد. اما اون انقدر قوی بود که بچه ای رو که اصلا نمیدونست چجوری به وجود اومده رو مثل دختر خودش دوست داشته باشه. برای حفظ این یادگاری کابوس وار اون باید از سایلنت هیل نجات پیدا میکرد. گاهی اوقات اون میخواست که نوزاد رو رها کنه, بکشدش(شاید این بهترین راه حل بود) اما در نهایت نتونست این کار رو انجام بده. حالا که اون شریل رو از دست داده بود این دختر تنها چیزی بود که براش باقی مونده بود و زمانی که اون با خنده به هری نگاه میکرد هری کاری نمیتونست بکنه جز این که با خنده جوابش رو بده. هری اون بچه رو دوست داشت و در نهایت تصمیم سخت رو گرفت – اون انتخاب کرد تا بچه رو بزرگ کنه. در ابتدا هری به اون به عنوان جایگزینی برای شریل نگاه میکرد(یا حتی به عنوان خود شریل), اسم شریل رو روی اون گذاشت و حتی از مدارک شریل برای اون استفاده کرد.(LM: نتیجه تحقیقات انجام شده توسط "داگلاس" کارآگاه مخفی، نشان میدهد که سن ثبت شده "هدر" 24 سال می باشد که می تواند نشان دهنده این مسئله باشد که هری, هدر را به عنوان دختری که 7 سال پیش در کنار جاده پیدا کرد بزرگ کرده است. به معنای دیگر "هری" او را به عنوان "شریل" بزرگ کرده است.)</p><p>اون احتمالا نتونست فقدان شریل رو تحمل کنه و در نتیجه تصمیم میگیره که ناپدید/مرگ اون رو ثبت نکنه.</p><p>بلافاصله پس از وقایع SH1 , هری و دختر "7 ساله اش" به پورتلند در ایالت مِین میرند که از سایلنت هیل هم زیاد دور نیست. به نظر میرسید که در نهایت گذشته رو رها کردند و زندگی جدیدی در انتظارشونه. اما واقعا اینطور بود؟ هری 5 سال رو به همراه دختر ارزشمندش با خوشحالی سپری کرد.("مهم نیست که اون تناسخ چه کسیه, اون دختر دوست داشتنی ترین گنج منه") و در نهایت به جای این که به اون دختر به عنوان جایگزینی برای شریل نگاه کنه, به عنوان دختر دومش میپذیره. اون دیگه دست از تلاش کردن برای زنده نگه داشتن گذشته و گریه کردن برای خاطرات گذشته بر میداره. حالا اون یک زندگی و هدف جدید داره. اون میخواد که دخترش خوشحال باشه. هری متوجه شد که انتخاب نام شریل برای اون یک اشتباه بوده. شاید اون دختر دلش نخواد بدونه که در ابتدا فقط یک جایگزین برای دختر از دست رفته هری بوده باشه. اون نمیخواست که باعث ناراحتی دخترش بشه. افسوس که زندگی شاد هری در پورتلند تا ابد ادامه نیافت. سایه گذشته های دور به دنبال او بود. فرقه شهر سایلنت هیل به دنبال آلسا بود.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent Dream, post: 3660601, member: 43016"] [B]هری میسون سن: 49 سال شغل: نویسنده[/B] 17 سال گذشت. بعضی اوقات احساس میشد که همین دیروز بود, گاهی اوقات هم چندین سال پیش....شاید هم همش کابوس بوده, اما هری میسون میدونست که چنین چیزی حقیقت نداره. نوزاد دختری که در دستان او بود مدرک چنین چیزی بود. بچه, زندگی جدید, یک هدیه از آلسا در حال مرگ- اون دختر خودش شریل بود, یا اون روح آلسا بود که در جسم یک نوزاد تناسخ پیدا کرده بود. هری جوابی برای این سوال نداشت و اون به سادگی شهر رو با نوزاد ترک کرد. اما اون انقدر قوی بود که بچه ای رو که اصلا نمیدونست چجوری به وجود اومده رو مثل دختر خودش دوست داشته باشه. برای حفظ این یادگاری کابوس وار اون باید از سایلنت هیل نجات پیدا میکرد. گاهی اوقات اون میخواست که نوزاد رو رها کنه, بکشدش(شاید این بهترین راه حل بود) اما در نهایت نتونست این کار رو انجام بده. حالا که اون شریل رو از دست داده بود این دختر تنها چیزی بود که براش باقی مونده بود و زمانی که اون با خنده به هری نگاه میکرد هری کاری نمیتونست بکنه جز این که با خنده جوابش رو بده. هری اون بچه رو دوست داشت و در نهایت تصمیم سخت رو گرفت – اون انتخاب کرد تا بچه رو بزرگ کنه. در ابتدا هری به اون به عنوان جایگزینی برای شریل نگاه میکرد(یا حتی به عنوان خود شریل), اسم شریل رو روی اون گذاشت و حتی از مدارک شریل برای اون استفاده کرد.(LM: نتیجه تحقیقات انجام شده توسط "داگلاس" کارآگاه مخفی، نشان میدهد که سن ثبت شده "هدر" 24 سال می باشد که می تواند نشان دهنده این مسئله باشد که هری, هدر را به عنوان دختری که 7 سال پیش در کنار جاده پیدا کرد بزرگ کرده است. به معنای دیگر "هری" او را به عنوان "شریل" بزرگ کرده است.) اون احتمالا نتونست فقدان شریل رو تحمل کنه و در نتیجه تصمیم میگیره که ناپدید/مرگ اون رو ثبت نکنه. بلافاصله پس از وقایع SH1 , هری و دختر "7 ساله اش" به پورتلند در ایالت مِین میرند که از سایلنت هیل هم زیاد دور نیست. به نظر میرسید که در نهایت گذشته رو رها کردند و زندگی جدیدی در انتظارشونه. اما واقعا اینطور بود؟ هری 5 سال رو به همراه دختر ارزشمندش با خوشحالی سپری کرد.("مهم نیست که اون تناسخ چه کسیه, اون دختر دوست داشتنی ترین گنج منه") و در نهایت به جای این که به اون دختر به عنوان جایگزینی برای شریل نگاه کنه, به عنوان دختر دومش میپذیره. اون دیگه دست از تلاش کردن برای زنده نگه داشتن گذشته و گریه کردن برای خاطرات گذشته بر میداره. حالا اون یک زندگی و هدف جدید داره. اون میخواد که دخترش خوشحال باشه. هری متوجه شد که انتخاب نام شریل برای اون یک اشتباه بوده. شاید اون دختر دلش نخواد بدونه که در ابتدا فقط یک جایگزین برای دختر از دست رفته هری بوده باشه. اون نمیخواست که باعث ناراحتی دخترش بشه. افسوس که زندگی شاد هری در پورتلند تا ابد ادامه نیافت. سایه گذشته های دور به دنبال او بود. فرقه شهر سایلنت هیل به دنبال آلسا بود. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft