ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Silent Dream" data-source="post: 3021582" data-attributes="member: 43016"><p>b) صحنه دستشویی:</p><p>ما جیمز رو در دستشویی در حومه شرقی شهر سایلنت هیل میبینیم. اون به آینه نگاه میکنه - شاید داره تلاش میکنه تا اعماق روحش رو تماشا کنه. تلاش میکنه تا تشخیص بده چه چیزی واقعی هست و چه چیزی واقعی نیست. اما در حال حاضر اون فقط داره انعکاس خودش رو در آینه نگاه میکنه - اما به زودی اون خودش رو در اون سمت آینه پیدا میکنه - دنیای ناخودآگاه خودش. جایی که ذاتش بهش نشون داده میشه. جیمز 29 سالشه اما پیرتر از سنش به نظر میاد, اون از زندگی خسته شده. بیماری مری شیره زندگی رو از هر جفت اونها کشیده بود. اما مرگ مری زندگی رو به جیمز برنگردوند...جیمز به سایلنت هیل اومد که به این معناست که حداقل میخواد باور کنه که مری هنوز زندست...ما هم میدونیم جیمز چی کار میکنه اگر براش امید باقی نمونه اما این که میگه مری سه سال پیش به خاطر بیماری فوت کرد تنها یک توهمه.(مری به خاطر اون بیماری لعنتی سه سال پیش فوت کرد). شایان ذکرـه که جیمز از جاده ای وارد سایلنت هیل شد که در کنارش قبرستان وجود داره (فقط بهم نگید که جیمز به خاطر دستشویی که در بین راه وجود داره از اینجا رد میشده!) که به این معناست جیمز باور داره مری در این قبرستان دفن شده و اون به سمت قبرستان حرکت میکنه. اون از جنگلی مه گرفته عبور میکنه. راه خیلی طولانیه, و برگشتن غیر ممکنه.(همونطور که سازنده ها در ویدیوی ساخت سایلنت هیل 2 گفتند: راه انقدر طولانی هست که شما احساس نمیکنید که باید برگردید.) ترس در تمام روحش ریشه کرده و حتی صدای قدم زدنش هم ترسناکه. اما اون توی قبرستان چی پیدا میکنه؟ هیچ قبری در اونجا وجود نداره که بر روی اون نوشته شده باشه مری ساندرلند. اما با دختری غریبه ملاقات میکنه که به دنبال مادرشـه. اون به جیمز هشدار میده که شهر یه مشکلی داره. اما جیمز نمیتونه تسلیم بشه. هیچ راه برگشتی نیست. تمام کاری که اون میتونه انجام بده این هست که در روح تیره و تارش به دنبال مری بگرده. این راه اون رو به کجا میرسونه؟ آیا اون قادر هست که حقیقت را پیدا کنه و قبولش کنه؟ جیمز بعد از رسیدن به شهر سایلنت هیل خودش رو در یک دنیا مه گرفته پیدا میکنه, مه یی که دنیای ضمیر ناخواگاه افراد بسیاری رو پوشونده - اون میتونه افکار بقیه مردم رو هم مشاهده کنه اما خب البته که بیشترین چیزی که مشاهده میکنه دنیای خودش هست - دنیای امیدهاش, آرزوهاش...و ترسهاش. دنیایی از تاریکی, که درونش حقیقت توسط توهمات به دقت پنهان شده.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Silent Dream, post: 3021582, member: 43016"] b) صحنه دستشویی: ما جیمز رو در دستشویی در حومه شرقی شهر سایلنت هیل میبینیم. اون به آینه نگاه میکنه - شاید داره تلاش میکنه تا اعماق روحش رو تماشا کنه. تلاش میکنه تا تشخیص بده چه چیزی واقعی هست و چه چیزی واقعی نیست. اما در حال حاضر اون فقط داره انعکاس خودش رو در آینه نگاه میکنه - اما به زودی اون خودش رو در اون سمت آینه پیدا میکنه - دنیای ناخودآگاه خودش. جایی که ذاتش بهش نشون داده میشه. جیمز 29 سالشه اما پیرتر از سنش به نظر میاد, اون از زندگی خسته شده. بیماری مری شیره زندگی رو از هر جفت اونها کشیده بود. اما مرگ مری زندگی رو به جیمز برنگردوند...جیمز به سایلنت هیل اومد که به این معناست که حداقل میخواد باور کنه که مری هنوز زندست...ما هم میدونیم جیمز چی کار میکنه اگر براش امید باقی نمونه اما این که میگه مری سه سال پیش به خاطر بیماری فوت کرد تنها یک توهمه.(مری به خاطر اون بیماری لعنتی سه سال پیش فوت کرد). شایان ذکرـه که جیمز از جاده ای وارد سایلنت هیل شد که در کنارش قبرستان وجود داره (فقط بهم نگید که جیمز به خاطر دستشویی که در بین راه وجود داره از اینجا رد میشده!) که به این معناست جیمز باور داره مری در این قبرستان دفن شده و اون به سمت قبرستان حرکت میکنه. اون از جنگلی مه گرفته عبور میکنه. راه خیلی طولانیه, و برگشتن غیر ممکنه.(همونطور که سازنده ها در ویدیوی ساخت سایلنت هیل 2 گفتند: راه انقدر طولانی هست که شما احساس نمیکنید که باید برگردید.) ترس در تمام روحش ریشه کرده و حتی صدای قدم زدنش هم ترسناکه. اما اون توی قبرستان چی پیدا میکنه؟ هیچ قبری در اونجا وجود نداره که بر روی اون نوشته شده باشه مری ساندرلند. اما با دختری غریبه ملاقات میکنه که به دنبال مادرشـه. اون به جیمز هشدار میده که شهر یه مشکلی داره. اما جیمز نمیتونه تسلیم بشه. هیچ راه برگشتی نیست. تمام کاری که اون میتونه انجام بده این هست که در روح تیره و تارش به دنبال مری بگرده. این راه اون رو به کجا میرسونه؟ آیا اون قادر هست که حقیقت را پیدا کنه و قبولش کنه؟ جیمز بعد از رسیدن به شهر سایلنت هیل خودش رو در یک دنیا مه گرفته پیدا میکنه, مه یی که دنیای ضمیر ناخواگاه افراد بسیاری رو پوشونده - اون میتونه افکار بقیه مردم رو هم مشاهده کنه اما خب البته که بیشترین چیزی که مشاهده میکنه دنیای خودش هست - دنیای امیدهاش, آرزوهاش...و ترسهاش. دنیایی از تاریکی, که درونش حقیقت توسط توهمات به دقت پنهان شده. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft