ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Red Dead Redemption 2
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote=".Amirone" data-source="post: 4509394" data-attributes="member: 40193"><p>مری داشت لب آب خودشو توی آینه نگاه میکرد و سرخ آب سفیداب میزد ، یکم باهاش حرف زدم دیدم فایده نداره !! ، رفتم رو حالت اول شخص خخخخخخ که یه دل سیر نگاش کنم اونم سرش توی آینه آرایشیش بود ! ، ریلکس گفت آرتور اینطور که تو اینجایی من نمیتونم کارمو بکنم ! ، جواب دادم اوکی اوکی میرم ! ، همینطور که یواش یواش میرفتم نگام میکرد منم نگاش میکردم ، گفت آرتور تو آدم عجیبی هستی <img src="data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7" class="smilie smilie--sprite smilie--sprite151" alt=":D" title="4 :D" loading="lazy" data-shortname=":D" /> </p><p></p><p>جریان کسایی که به قصد جون دنبالتون میکننو دوستان گفتن آوردنشون توی شهر کسی کاری نکرد براشون ، اتفاقی بهش برخوردمو اومد توی کمپ ، مرتیکه روانی ! پشت اسبش نشسته بود ! نمیدونم چه غلطی میکرد ! نزدیک کمپم بود اسب ، کار خیر فکر کردم دارم انجام میدم ! دایره زدم گفتم برو ای اسب <img src="/styles/default/xenforo/smilies/meep/21.gif" class="smilie" loading="lazy" alt=":))" title="21 :))" data-shortname=":))" /> خورد به مرده !! ، یدفعه اسلحه کشید ، پامو گذاشتم روی گاز الفرار ! . فکرشم نمیکردم تا ناکجاآباد دنبالم کنه ! ، اومدم توی کمپ یه حالی از جان پرسیدم نگهبان بود ، یدفعه صفحه قرمز شد گفتم چی شده !! ، دیدم چنان مثل برق از پشتم جلو زد گفتم چقدر خره این ! ، جان معطل نکرد هم خواست شلیک کنه بهم ، کلکشو با دو شلیک کند ! . محبت به npcها نیومده !</p></blockquote><p></p>
[QUOTE=".Amirone, post: 4509394, member: 40193"] مری داشت لب آب خودشو توی آینه نگاه میکرد و سرخ آب سفیداب میزد ، یکم باهاش حرف زدم دیدم فایده نداره !! ، رفتم رو حالت اول شخص خخخخخخ که یه دل سیر نگاش کنم اونم سرش توی آینه آرایشیش بود ! ، ریلکس گفت آرتور اینطور که تو اینجایی من نمیتونم کارمو بکنم ! ، جواب دادم اوکی اوکی میرم ! ، همینطور که یواش یواش میرفتم نگام میکرد منم نگاش میکردم ، گفت آرتور تو آدم عجیبی هستی :D جریان کسایی که به قصد جون دنبالتون میکننو دوستان گفتن آوردنشون توی شهر کسی کاری نکرد براشون ، اتفاقی بهش برخوردمو اومد توی کمپ ، مرتیکه روانی ! پشت اسبش نشسته بود ! نمیدونم چه غلطی میکرد ! نزدیک کمپم بود اسب ، کار خیر فکر کردم دارم انجام میدم ! دایره زدم گفتم برو ای اسب :)) خورد به مرده !! ، یدفعه اسلحه کشید ، پامو گذاشتم روی گاز الفرار ! . فکرشم نمیکردم تا ناکجاآباد دنبالم کنه ! ، اومدم توی کمپ یه حالی از جان پرسیدم نگهبان بود ، یدفعه صفحه قرمز شد گفتم چی شده !! ، دیدم چنان مثل برق از پشتم جلو زد گفتم چقدر خره این ! ، جان معطل نکرد هم خواست شلیک کنه بهم ، کلکشو با دو شلیک کند ! . محبت به npcها نیومده ! [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
گفتگو درباره بازیها و صنعت بازیهای ویدیویی
بازیهای کنسول و کامپیوتر
Red Dead Redemption 2
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft