ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="Celebrimbor" data-source="post: 3452841" data-attributes="member: 50544"><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/efqiok.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"><img src="http://oi59.tinypic.com/970ksn.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>در سال 1999، دنیا برای استقبال از ورق خوردن به صفحهای جدید از دفتر قرن، در حال آماده شدن به منظور برگزاری جشنی بود – بشر با پیشرفتی که کرده بود، توانسته بود نشان قرن را شکسته و در شگفتی و حیرت تمام فرو رود. آنان که قلب و وجودی شیطانی داشتند نیز قرار بود جشن خاص خود را برگزار کنند. جشنی به مناسبت پیشگویی Nostradamus و به جهت جامه عمل پوشاندن به آن. به درستی و همانطور که در بخش اول از این پیشگویی آمده بود، Dracula باری دیگر به این دنیا بازگشته و در مدتی کوتاه نابود میشود. این پیشگویی دارای شرایط قابل قبولی بود. چرا که خاندان Belmont نیز که پس از ماجراهای Richter در سال 1719 هیچ خبری ازشان نبود، باید بازمیگشتند تا دوباره Vampire Killer را بدست بگیرند. اینگونه بود که گروهی از شکارچیان خونآشام، به رهبری Julius Belmont توانستند سد راه Dracula شده و با کمک کشیشهای معبد Hakuba، سرانجام به چرخه احیای وی خاتمه دهند. همچنین توانستند سمبل نیروهای شیطانی وی، یعنی قلعه را درون خورشیدگرفتگی محصور سازند که عمدتا از مطالعه و بررسی فتنه Brauner به فرمول این استراتژی دست یافته بودند. در جریان حدود 30 سال پس از این ماجرا، کلیسای کاتولیک تمام تلاش خود را میکند تا تمامی مدارک و شواهد پیرامون این واقعه و وجود Dracula و خاندان Belmont را از بین ببرد. بدین طریق، تنها آنهایی که در خفا زندگی میکردند، باقی پیشگویی را نزد خود زنده نگه داشته بودند: «در سال 2035، ارباب جدیدی به قلعه خواهد آمد و تمامی قدرتهای Dracula را به ارث خواهد برد».</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi58.tinypic.com/2dtat01.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Soma Cruz</span></span></span><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>ژاپن، سال 2035، تماشاگران بسیاری دور هم جمع شده و منتظر اولین خورشیدگرفتگی قرن بیست و یکم بودند. Soma Cruz (یک دانش آموز مبادلهای دبیرستانی که در ژاپن مشغول به تحصیل است) به همراه دوست دوران بچگیاش، Mina که بهترین دوست او و همینطور تنها دختر صاحب معبد Hakuba بود، در راه معبد بودند تا دید بهتری نسبت به این رویداد آسمانی داشته باشند. آن دو در حال بالا رفتن از معبد بودند که احساس میکنند راه پله، طولانیتر از حد معمول شده است، انگار که نیرویی ناشناس داشت از رسیدن آنها به مقصدشان جلوگیری میکرد. به محض رسیدن به دروازه معبد، Soma و Mina به دلیل تاریکی مشوّشی که مجاور خورشید سیاهفام به وجود آمده بود، بیهوش میشوند. Soma هنگامی که به هوش میآید، خود را در محدوده یک قلعه مییابد؛ در آن هنگام، Mina به هوش آمده بود و متعجب میشود از دیدن Genya Arikado، شخصی آشنا برای او، که بیشتر به عنوان یک مامور سرد و بیاحساس سازمان اطلاعات که اغلب به معبد Hakuba سر میزد، شناخته میشد. Genya توضیح میدهد که آنها در واقع درون کسوف هستند، جایی که قلعه Dracula محصور شده است، نه جایی که قلعه معمولا پدیدار میشود، یعنی اروپا.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/2j65s9f.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Genya Arikado</span></span></span><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>پیش از آنکه Genya بتواند توضیح بیشتری دهد، ناگهان گروهی از دشمنان اسکلتی وارد اتاق میشوند؛ Soma به طور غریزی و غیرارادی حالت تهاجمی به خود گرفته و با نابود کردن سردسته گروه که اسکلتی بالدار بود، حسی عجیب بر وی غلبه میکند. همانطور که Genya پیشبینی کرده بود، Soma روح اسکلت را جذب میکند؛ با انجام این کار، Genya اطمینان حاصل میکند که Soma، نمونه ارزشمندی است که او به دنبالش میگشت – نمونهای با برخورداری از «نیروی اهریمنی». لذا او به Soma دستوری میدهد: «برو به Master's Chamber» پس از مدتی بحث و مشاجره و پی بردن به اینکه مقاومت بیفایده است، Soma با تضمین محافظت از Mina توسط Genya (اما هویت واقعی Genya چیست؟) با به کار بردن دیوارهای جادویی، بالاخره موافقت میکند که Mina را در بخش امنی از قلعه رها کرده و به بخش داخلی قلعه شبحزده وارد شود. با اطلاع از این حقیقت که سپری کردن مدتی طولانی در این قلعه، در اکثر موارد باعث مرگ خواهد شد.</p><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/2lj2jko.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Graham Jones</span></span></span><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>Soma سرتاسر قلعه را جستجو کرده و برای پی بردن به اینکه واقعاً اوضاع از چه قرار است و همین طور رهایی یافتن از قلعه ماجراجویی خود را آغاز میکند. نیروهای او به مرور زمان، قوی و قویتر میشوند: در کنار یادگیری مهارتهای جدید، او در زمینه جذب روح نیز خبره میشود؛ Soma با شجاعت، تمام موجودات شرور و عظیمالجثه سر راهش را به هلاکت رسانده و روحشان را جذب میکند تا در قالب قدرتهای جدید و سلاحهای مخرب از آنها استفاده کند. او با ملاقات سایر ساکنان قلعه، به جواب برخی از سوالاتش میرسد: مبلّغی مذهبی به نام Graham Jones، افسانه شکارچیان خونآشام و تبعید شدن Dracula توسط آنها در سال 1999 را بازگو میکند. Soma سپس با عضوی از کلیسا به نام Yoko Belnades آشنا میشود. Yoko او را مطلع میسازد که «قدرت اهریمنی» و ذاتی وی که امکان فرمانروایی بر موجودات اهریمنی و دستور دادن به آنها را برایش فراهم نموده، لزوما او را به شخصی «اهریمنی» تبدل نمیکند. همچنین با اشاره به اینکه تصمیم استفاده از آن در چه راه و روشی بر عهده دارنده آن است، باعث آسودگی خاطر Soma میشود. او علاوه بر این، به Soma هشدار میدهد، Graham Jones ممکن است همان شخصی باشد که «قدرتهای Dracula را به ارث خواهد برد». Soma سپس با Hammer آشنا میشود، سربازی که از طرف ارتش برای بررسی وضعیت، به معبد فرستاده شده بود و ناگهان خود را گرفتار درون قلعه یافته و با دیدن اشخاصی عجیب، تصمیم به برپایی فروشگاهی گرفته بود؛ پس از نجات یافتن Hammer از چنگال Great Armor به دست Soma، او با ارایه سلاحهای با کیفیتتر، به Soma کمک میکند، البته نه رایگان. سرانجام Soma با مردی به نام J ملاقات میکند که از سال 1999 تاکنون از فراموشی رنج میبرده است؛ J به دلیل کنجکاوی نسبت به پیشگویی و بدین امید که شاید بتواند حافظهاش را دوباره بدست آورد، به قلعه آمده بود. او نیز به محض ملاقات با Soma، به قدرت اهریمنی وی پی میبَرَد.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/wjuzyb.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">J</span></span></span><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>دومین ملاقات با Graham ثابت میکند که حرفهای Yoko صحت داشتند: Soma از وی میپرسد که آیا او همان کسی است که وارث نیروهای Dracula خواهد شد؟ Graham مدعی میشود که کلمه «وارث» درست نیست و اصرار میورزد که او درست مصادف با فنای Dracula و در همان روز متولد شده است و این امر اتفاقی نیست، پس او همان تجسّد ارباب تاریکی است! برای کوچک شمردن تلاشهای Soma هم که شده، Graham دوباره ادعا میکند که در ملاقات قبلیشان به او هیچ آسیبی نزده، چرا که هیچ ترسی نه از او و نه از قدرت اهریمنیاش نداشته است. سپس با اخم و تخم بیان میکند که هرگز نخواهد گذاشت Soma فرمانروایی کند و در حالی که تا اندازهای به او حسادت میورزید، Soma را به مقصد اتاق پادشاهی ترک میکند. Soma خود را به نزد Yoko رسانده تا او را از این ملاقات مطلع سازد. Yoko حال مطمئن بود که Graham، نیرویش به سرعت در حال افزایش بوده و ثبات خود را از دست داده است. بنابراین هماکنون بهترین زمان برای به دام انداختن اوست؛ زمانی که Graham از حضور Yoko در قلعه مطلع میشود، سرانجام در اعماق قلعه و بخش Underground Reservoir، به سراغ او رفته و تلاش میکند تا او را به قتل برساند. اما Soma درست به موقع از راه رسیده و با ترساندن Graham، مانع از رسیدن آسیب بیشتر به Yoko میشود. Genya نیز از سر رسیده و با Yoko موافقت میکند که Graham نیروی جادویی قلعه را جذب کرده و این میتواند یکی از دلایل عدم تعادل روحی وی باشد. Genya رو به سمت Soma کرده و باری دیگر از او میخواهد که فورا خود را به اتاق پادشاهی رسانده و تضمین میکند که از Yoko نیز همانند Mina مراقبت خواهد شد. Soma که طرز رفتار Genya را به هیچ عنوان، مناسب نمیدانست، از او قول میگیرد که اگر توانستند از قلعه بگریزند، Genya همه چیز را برایش توضیح دهد و با پذیرفتن Genya، او پشتکار و اراده خود را بیشتر کرده و از غارهای طویل زیرزمینی به سمت بیرون راهی میشود. </p><p style="text-align: center"><img src="http://oi57.tinypic.com/10fp43n.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Mina Hakuba</span></span></span><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #0000ff"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'"></span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p><p>Soma به سراغ Mina رفته تا از او درباره تاریخچه معابد Hakuba بپرسد. Mina داستان معبد Amanoiwado را پیش میکشد. طبق گفته او، در این داستان آمده که Tensho Daijin خود را در این معبد (که قبلا یک غار به همین نام بوده است) پنهان میکرده تا Susano-wo (در اساطیر ژاپن، خدای دریا و توفان) را آرام کند. Tensho Daijin در واقع همان خورشید است و عمل مخفی شدن، نماد خورشیدگرفتگی است. او با پنهان کردن خود، توانسته بود خشم Susano-wo را مهار کند. بدین دلیل، تصور میشود که خورشید گرفتگیها، خشم و مقاصد شیطانی را درون خود محصور میسازند. قرنهاست که مردم ژاپن برای وقوع خورشیدگرفتگی دعا میکنند و دلیل بنای Hakuba Shrine نیز همین بوده، یعنی دعا کردن برای خورشیدگرفتگی. Mina سپس اذعان میکند که امیدوار است حال Yoko به زودی بهبود یابد، چرا که Yoko برای او در بچگی همانند یک خواهر بزرگتر بوده است.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/zk5yyw.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"><span style="color: #daa520"><span style="font-size: 15px"><span style="font-family: 'Old English Text MT'">Yoko Belnades</span></span></span></p> <p style="text-align: center"></p> <p style="text-align: center"></p><p>آخرین ملاقات او، ملاقاتی دیگر با J بود که هماکنون به اندازهای از حافظهاش بازیابی شده بود که فهمیده بود نامش Julius Belmont است. همان شخصی که Dracula را در سال 1999 سرکوب کرده بود و ظاهرا این سرنوشت Julius است که اگر Dracula باری دیگر احیا شد، با او به مقابله بپردازد. Soma او را از این مسأله مطلع میسازد که Graham مسلما باید تجسّد Count Dracula باشد؛ با این حال، Julius حدس میزد که Graham این شخص نیست. او با بدیمنی میگوید: «دعا کن که حدسم درست نباشد». او سپس یک چیز دیگر را به یاد میآورد: «پیدا کردن شلاق Vampire Killer» که تبدیل به هدف جدیدش میشود. او شلاق را در آن زمان و جایی درون قلعه مخفی کرده بود، تا به عنوان سمبلی برای تضعیف روح Dracula و نیروهای جادوییاش عمل کند.</p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi62.tinypic.com/2cr7bbl.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Soma سرانجام به Master's Chamber که همان اتاق پادشاهی درون قلعه باشد، میرسد. اما ظاهرا دیر رسیده بود: نیروهای Dracula کاملا در چنگال Graham بودند. Soma عاجزانه از Graham درخواست میکند که نیروهایش را به کار گرفته و اجازه دهد او، Mina و دوستانش از قلعه خارج شوند، با اشاره با اینکه اگر میتوانست تمام روحهایی که جذب کرده بود را به او میداد. اما Graham به هیچوجه، چنین قصدی نداشته و در عوض میخواست از قدرتهایش برای نابودی Soma استفاده کند. چرا که او معتقد بود Soma با دزدیدن روح موجودات اهریمنی وی، مرتکب جنایتی نابخشودنی و بزرگ شده است. بنابراین، مبارزهای بینشان در گرفته و در پایان، Graham نمیتواند بر حریف خود غلبه کند. او که شدیدا مایوس شده بود، قبل از سر به نیست شدن بیان میکند: «امکان ندارد! این یعنی من Dracula نیستم؟!» Soma که حال حتی قدرتهای Graham را نیز در اختیار داشت، بالاخره به حقیقت تلخ پی میبرد: Dracula در واقع کسی نبود به جز خود Soma! یا خیر؟ Genya دوباره وارد صحنه میشود تا شفافسازی کند: او اظهار میکند که Soma را به این قلعه آورده، چرا که نیروهای او و Dracula همانند هم هستند. بنابراین، با استفاده از Soma به عنوان میزبان، Genya قادر بود تا به این جوان، نحوه استفاده از قدرتهای ذاتیاش در جذب ارواح را آموزش داده، به این امید که Soma به عنوان یک «ارباب تاریکی» بتواند به مکانی مسدود شده که «تنها Dracula قادر به قدم گذاشتن بود»، وارد شود. در قسمت ورودی، موجی از هرج و مرج و آشوب جریان داشت و همینطور منبعی بود که قدرت Count از آنجا به بیرون درز میکرد (به دلیل نیاز شدید به یک میزبان). Genya از Soma میخواست که به این مکان مسدود شده، نفوذ کرده و با نابودی نیروهای هرج و مرج، ارتباطشان را با قلعه قطع کند. نقشه Genya، اگرچه پرمخاطره، وابسته به Soma بود که با نفوذ به شکاف، نیروهای هرج و مرج را نابود ساخته و پیش از اینکه خود، کاملا قدرت Dracula را جذب کرده و در کام آن فرو رود، سرچشمه شکاف را با تمام قوا دوباره مسدود سازد، که در غیر این صورت او واقعاً تبدیل به تجسّد ارباب تاریکی میشد. Arikado اذعان میکند: «تا زمانی که نیروهای من بر روی این قلعه اثر میکنند، جریان و سرعت هرج و مرج و ارواح شیطانی کندتر خواهد شد، پس عجله کن!» Soma که روحیهاش در حال سست شدن بود، به سرعت عازم قلمرو هرج و مرج (مکان مسدود شده) میشود. </p><p></p><p>راه ورودی طبق برنامه باز میشود. به نظر هیچ مانعی در این مسیر وجود نداشت، تا اینکه Julius Belmont با شلاق Vampire Killer در دست، از راه میرسد؛ به این خاطر که او حال اطمینان داشت، Soma «ارباب تاریکی» است. همان که سرنوشت مقدّر شدهاش، محو شدن از روی کره خاکی بود. او از گوش فرا دادن به حرفهای Soma امتناع ورزیده و با قدرتهای افسانهای خود حملهور میشود؛ با این حال، این قدرتها به اندازهای نبودند که بتوانند Soma مصمم را متوقف سازند. Soma میدانست که Julius در مبارزه به او سخت نگرفته و با قدرت واقعی یک Belmont با او نجنگیده؛ Julius حدس او را تایید کرده و اظهار میکند که این کار را بدین جهت که Soma واقعی را درون او، احساس کرده، انجام داده است. Soma قبل از راهی شدن برای تکمیل مأموریت خود، از Julius درخواست میکند که لطفی در حقش انجام دهد: او از این استاد پیر و ماهر در شکار خونآشام درخواست میکند که اگر او در مبارزه نهایی خود شکست خورده و در نتیجه به تجسّد ارباب تاریکی بدل شد، Julius کار او را تمام کند. Julius با امید به اینکه این اتفاق نیفتد، تقاضای Soma را میپذیرد. </p><p></p><p style="text-align: center"><img src="http://oi61.tinypic.com/288p6wy.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p> <p style="text-align: center"></p><p></p><p>Soma به قلمرو آشوبناک (Chaotic Realm - بنا بر گفته عدهای، بخش بیرونی دنیایی معنوی که Dracula آن را خانه مینامد) سفر کرده و مسیر خود را تا رسیدن به نقطه سرچشمه پاکسازی میکند. Soma در این مورد کمی شک داشت، چرا که با این همه، چندین بار قربانی دروغهای دیگران شده بود و نمیتوانست حقیقت را از خیال و وهم تشخیص دهد. Mina و بقیه با حس کردن تضعیف اعتماد به نفس Soma و به جهت اعلام پشتیبانی خود، نیروهای خود را ترکیب کرده تا به صورت ماورای طبیعی با او ارتباط برقرار کرده و مشوق و ترغیب کننده وی باشند؛ این تشویق و دلگرمی دقیقا چیزی بود که Soma نیاز داشت. او با سرکوب تمامی شک و تردیدهای خود، وارد سرچشمه شکاف شده و برای نجات زندگی خود و دیگر دوستانش وارد نبردی سرنوشتساز میشود: Soma با نابود ساختن Chaos، تمامی ارواح جذبشده را رها کرده و آنها را میفرستد به جایی که از آن آمدهاند تا ارتباطشان با قلعه قطع شود. متعاقبا، قلعه دوباره در تاریکی خورشیدگرفتگی محصور شده، Soma نیز از شرّ این نیروی بی حد و حصر رهایی یافته و او و دوستانش به منطقهای امن در معبد Hakuba منتقل میشوند. در بالای معبد، Soma که بیهوش شده بود، در آغوش Mina به هوش میآید. مسألهای بود که Soma میخواست Mina از آن مطلع شود: اگرچه مبارزه خاتمه یافته بود، Soma میدانست که جایی در اعماق درونش، روح Dracula خفته است و هیچگاه نمیتواند این حقیقت را تغییر دهد. Mina به منظور دلداری Soma، اظهار میکند که او همیشه در کنارش خواهد ماند و اگر دوباره اتفاق ناگواری رخ دهد، پشتیبانی خود را از او دریغ نخواهد کرد.</p><p></p><p>آن دو دوست، سپس نگاه خود را به آسمان دوخته و خاتمه یافتن کسوف را رصد میکنند.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="Celebrimbor, post: 3452841, member: 50544"] [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/efqiok.jpg[/IMG] [IMG]http://oi59.tinypic.com/970ksn.jpg[/IMG] [/CENTER] در سال 1999، دنیا برای استقبال از ورق خوردن به صفحهای جدید از دفتر قرن، در حال آماده شدن به منظور برگزاری جشنی بود – بشر با پیشرفتی که کرده بود، توانسته بود نشان قرن را شکسته و در شگفتی و حیرت تمام فرو رود. آنان که قلب و وجودی شیطانی داشتند نیز قرار بود جشن خاص خود را برگزار کنند. جشنی به مناسبت پیشگویی Nostradamus و به جهت جامه عمل پوشاندن به آن. به درستی و همانطور که در بخش اول از این پیشگویی آمده بود، Dracula باری دیگر به این دنیا بازگشته و در مدتی کوتاه نابود میشود. این پیشگویی دارای شرایط قابل قبولی بود. چرا که خاندان Belmont نیز که پس از ماجراهای Richter در سال 1719 هیچ خبری ازشان نبود، باید بازمیگشتند تا دوباره Vampire Killer را بدست بگیرند. اینگونه بود که گروهی از شکارچیان خونآشام، به رهبری Julius Belmont توانستند سد راه Dracula شده و با کمک کشیشهای معبد Hakuba، سرانجام به چرخه احیای وی خاتمه دهند. همچنین توانستند سمبل نیروهای شیطانی وی، یعنی قلعه را درون خورشیدگرفتگی محصور سازند که عمدتا از مطالعه و بررسی فتنه Brauner به فرمول این استراتژی دست یافته بودند. در جریان حدود 30 سال پس از این ماجرا، کلیسای کاتولیک تمام تلاش خود را میکند تا تمامی مدارک و شواهد پیرامون این واقعه و وجود Dracula و خاندان Belmont را از بین ببرد. بدین طریق، تنها آنهایی که در خفا زندگی میکردند، باقی پیشگویی را نزد خود زنده نگه داشته بودند: «در سال 2035، ارباب جدیدی به قلعه خواهد آمد و تمامی قدرتهای Dracula را به ارث خواهد برد». [CENTER][IMG]http://oi58.tinypic.com/2dtat01.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Soma Cruz[/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000ff][SIZE=4][FONT=Old English Text MT] [/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] ژاپن، سال 2035، تماشاگران بسیاری دور هم جمع شده و منتظر اولین خورشیدگرفتگی قرن بیست و یکم بودند. Soma Cruz (یک دانش آموز مبادلهای دبیرستانی که در ژاپن مشغول به تحصیل است) به همراه دوست دوران بچگیاش، Mina که بهترین دوست او و همینطور تنها دختر صاحب معبد Hakuba بود، در راه معبد بودند تا دید بهتری نسبت به این رویداد آسمانی داشته باشند. آن دو در حال بالا رفتن از معبد بودند که احساس میکنند راه پله، طولانیتر از حد معمول شده است، انگار که نیرویی ناشناس داشت از رسیدن آنها به مقصدشان جلوگیری میکرد. به محض رسیدن به دروازه معبد، Soma و Mina به دلیل تاریکی مشوّشی که مجاور خورشید سیاهفام به وجود آمده بود، بیهوش میشوند. Soma هنگامی که به هوش میآید، خود را در محدوده یک قلعه مییابد؛ در آن هنگام، Mina به هوش آمده بود و متعجب میشود از دیدن Genya Arikado، شخصی آشنا برای او، که بیشتر به عنوان یک مامور سرد و بیاحساس سازمان اطلاعات که اغلب به معبد Hakuba سر میزد، شناخته میشد. Genya توضیح میدهد که آنها در واقع درون کسوف هستند، جایی که قلعه Dracula محصور شده است، نه جایی که قلعه معمولا پدیدار میشود، یعنی اروپا. [CENTER][IMG]http://oi62.tinypic.com/2j65s9f.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Genya Arikado[/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000ff][SIZE=4][FONT=Old English Text MT] [/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] پیش از آنکه Genya بتواند توضیح بیشتری دهد، ناگهان گروهی از دشمنان اسکلتی وارد اتاق میشوند؛ Soma به طور غریزی و غیرارادی حالت تهاجمی به خود گرفته و با نابود کردن سردسته گروه که اسکلتی بالدار بود، حسی عجیب بر وی غلبه میکند. همانطور که Genya پیشبینی کرده بود، Soma روح اسکلت را جذب میکند؛ با انجام این کار، Genya اطمینان حاصل میکند که Soma، نمونه ارزشمندی است که او به دنبالش میگشت – نمونهای با برخورداری از «نیروی اهریمنی». لذا او به Soma دستوری میدهد: «برو به Master's Chamber» پس از مدتی بحث و مشاجره و پی بردن به اینکه مقاومت بیفایده است، Soma با تضمین محافظت از Mina توسط Genya (اما هویت واقعی Genya چیست؟) با به کار بردن دیوارهای جادویی، بالاخره موافقت میکند که Mina را در بخش امنی از قلعه رها کرده و به بخش داخلی قلعه شبحزده وارد شود. با اطلاع از این حقیقت که سپری کردن مدتی طولانی در این قلعه، در اکثر موارد باعث مرگ خواهد شد. [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/2lj2jko.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Graham Jones[/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000ff][SIZE=4][FONT=Old English Text MT] [/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] Soma سرتاسر قلعه را جستجو کرده و برای پی بردن به اینکه واقعاً اوضاع از چه قرار است و همین طور رهایی یافتن از قلعه ماجراجویی خود را آغاز میکند. نیروهای او به مرور زمان، قوی و قویتر میشوند: در کنار یادگیری مهارتهای جدید، او در زمینه جذب روح نیز خبره میشود؛ Soma با شجاعت، تمام موجودات شرور و عظیمالجثه سر راهش را به هلاکت رسانده و روحشان را جذب میکند تا در قالب قدرتهای جدید و سلاحهای مخرب از آنها استفاده کند. او با ملاقات سایر ساکنان قلعه، به جواب برخی از سوالاتش میرسد: مبلّغی مذهبی به نام Graham Jones، افسانه شکارچیان خونآشام و تبعید شدن Dracula توسط آنها در سال 1999 را بازگو میکند. Soma سپس با عضوی از کلیسا به نام Yoko Belnades آشنا میشود. Yoko او را مطلع میسازد که «قدرت اهریمنی» و ذاتی وی که امکان فرمانروایی بر موجودات اهریمنی و دستور دادن به آنها را برایش فراهم نموده، لزوما او را به شخصی «اهریمنی» تبدل نمیکند. همچنین با اشاره به اینکه تصمیم استفاده از آن در چه راه و روشی بر عهده دارنده آن است، باعث آسودگی خاطر Soma میشود. او علاوه بر این، به Soma هشدار میدهد، Graham Jones ممکن است همان شخصی باشد که «قدرتهای Dracula را به ارث خواهد برد». Soma سپس با Hammer آشنا میشود، سربازی که از طرف ارتش برای بررسی وضعیت، به معبد فرستاده شده بود و ناگهان خود را گرفتار درون قلعه یافته و با دیدن اشخاصی عجیب، تصمیم به برپایی فروشگاهی گرفته بود؛ پس از نجات یافتن Hammer از چنگال Great Armor به دست Soma، او با ارایه سلاحهای با کیفیتتر، به Soma کمک میکند، البته نه رایگان. سرانجام Soma با مردی به نام J ملاقات میکند که از سال 1999 تاکنون از فراموشی رنج میبرده است؛ J به دلیل کنجکاوی نسبت به پیشگویی و بدین امید که شاید بتواند حافظهاش را دوباره بدست آورد، به قلعه آمده بود. او نیز به محض ملاقات با Soma، به قدرت اهریمنی وی پی میبَرَد. [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/wjuzyb.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]J[/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000ff][SIZE=4][FONT=Old English Text MT] [/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] دومین ملاقات با Graham ثابت میکند که حرفهای Yoko صحت داشتند: Soma از وی میپرسد که آیا او همان کسی است که وارث نیروهای Dracula خواهد شد؟ Graham مدعی میشود که کلمه «وارث» درست نیست و اصرار میورزد که او درست مصادف با فنای Dracula و در همان روز متولد شده است و این امر اتفاقی نیست، پس او همان تجسّد ارباب تاریکی است! برای کوچک شمردن تلاشهای Soma هم که شده، Graham دوباره ادعا میکند که در ملاقات قبلیشان به او هیچ آسیبی نزده، چرا که هیچ ترسی نه از او و نه از قدرت اهریمنیاش نداشته است. سپس با اخم و تخم بیان میکند که هرگز نخواهد گذاشت Soma فرمانروایی کند و در حالی که تا اندازهای به او حسادت میورزید، Soma را به مقصد اتاق پادشاهی ترک میکند. Soma خود را به نزد Yoko رسانده تا او را از این ملاقات مطلع سازد. Yoko حال مطمئن بود که Graham، نیرویش به سرعت در حال افزایش بوده و ثبات خود را از دست داده است. بنابراین هماکنون بهترین زمان برای به دام انداختن اوست؛ زمانی که Graham از حضور Yoko در قلعه مطلع میشود، سرانجام در اعماق قلعه و بخش Underground Reservoir، به سراغ او رفته و تلاش میکند تا او را به قتل برساند. اما Soma درست به موقع از راه رسیده و با ترساندن Graham، مانع از رسیدن آسیب بیشتر به Yoko میشود. Genya نیز از سر رسیده و با Yoko موافقت میکند که Graham نیروی جادویی قلعه را جذب کرده و این میتواند یکی از دلایل عدم تعادل روحی وی باشد. Genya رو به سمت Soma کرده و باری دیگر از او میخواهد که فورا خود را به اتاق پادشاهی رسانده و تضمین میکند که از Yoko نیز همانند Mina مراقبت خواهد شد. Soma که طرز رفتار Genya را به هیچ عنوان، مناسب نمیدانست، از او قول میگیرد که اگر توانستند از قلعه بگریزند، Genya همه چیز را برایش توضیح دهد و با پذیرفتن Genya، او پشتکار و اراده خود را بیشتر کرده و از غارهای طویل زیرزمینی به سمت بیرون راهی میشود. [CENTER][IMG]http://oi57.tinypic.com/10fp43n.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Mina Hakuba[/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#0000ff][SIZE=4][FONT=Old English Text MT] [/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] Soma به سراغ Mina رفته تا از او درباره تاریخچه معابد Hakuba بپرسد. Mina داستان معبد Amanoiwado را پیش میکشد. طبق گفته او، در این داستان آمده که Tensho Daijin خود را در این معبد (که قبلا یک غار به همین نام بوده است) پنهان میکرده تا Susano-wo (در اساطیر ژاپن، خدای دریا و توفان) را آرام کند. Tensho Daijin در واقع همان خورشید است و عمل مخفی شدن، نماد خورشیدگرفتگی است. او با پنهان کردن خود، توانسته بود خشم Susano-wo را مهار کند. بدین دلیل، تصور میشود که خورشید گرفتگیها، خشم و مقاصد شیطانی را درون خود محصور میسازند. قرنهاست که مردم ژاپن برای وقوع خورشیدگرفتگی دعا میکنند و دلیل بنای Hakuba Shrine نیز همین بوده، یعنی دعا کردن برای خورشیدگرفتگی. Mina سپس اذعان میکند که امیدوار است حال Yoko به زودی بهبود یابد، چرا که Yoko برای او در بچگی همانند یک خواهر بزرگتر بوده است. [CENTER][IMG]http://oi62.tinypic.com/zk5yyw.jpg[/IMG] [COLOR=#daa520][SIZE=4][FONT=Old English Text MT]Yoko Belnades[/FONT][/SIZE][/COLOR] [/CENTER] آخرین ملاقات او، ملاقاتی دیگر با J بود که هماکنون به اندازهای از حافظهاش بازیابی شده بود که فهمیده بود نامش Julius Belmont است. همان شخصی که Dracula را در سال 1999 سرکوب کرده بود و ظاهرا این سرنوشت Julius است که اگر Dracula باری دیگر احیا شد، با او به مقابله بپردازد. Soma او را از این مسأله مطلع میسازد که Graham مسلما باید تجسّد Count Dracula باشد؛ با این حال، Julius حدس میزد که Graham این شخص نیست. او با بدیمنی میگوید: «دعا کن که حدسم درست نباشد». او سپس یک چیز دیگر را به یاد میآورد: «پیدا کردن شلاق Vampire Killer» که تبدیل به هدف جدیدش میشود. او شلاق را در آن زمان و جایی درون قلعه مخفی کرده بود، تا به عنوان سمبلی برای تضعیف روح Dracula و نیروهای جادوییاش عمل کند. [CENTER][IMG]http://oi62.tinypic.com/2cr7bbl.jpg[/IMG] [/CENTER] Soma سرانجام به Master's Chamber که همان اتاق پادشاهی درون قلعه باشد، میرسد. اما ظاهرا دیر رسیده بود: نیروهای Dracula کاملا در چنگال Graham بودند. Soma عاجزانه از Graham درخواست میکند که نیروهایش را به کار گرفته و اجازه دهد او، Mina و دوستانش از قلعه خارج شوند، با اشاره با اینکه اگر میتوانست تمام روحهایی که جذب کرده بود را به او میداد. اما Graham به هیچوجه، چنین قصدی نداشته و در عوض میخواست از قدرتهایش برای نابودی Soma استفاده کند. چرا که او معتقد بود Soma با دزدیدن روح موجودات اهریمنی وی، مرتکب جنایتی نابخشودنی و بزرگ شده است. بنابراین، مبارزهای بینشان در گرفته و در پایان، Graham نمیتواند بر حریف خود غلبه کند. او که شدیدا مایوس شده بود، قبل از سر به نیست شدن بیان میکند: «امکان ندارد! این یعنی من Dracula نیستم؟!» Soma که حال حتی قدرتهای Graham را نیز در اختیار داشت، بالاخره به حقیقت تلخ پی میبرد: Dracula در واقع کسی نبود به جز خود Soma! یا خیر؟ Genya دوباره وارد صحنه میشود تا شفافسازی کند: او اظهار میکند که Soma را به این قلعه آورده، چرا که نیروهای او و Dracula همانند هم هستند. بنابراین، با استفاده از Soma به عنوان میزبان، Genya قادر بود تا به این جوان، نحوه استفاده از قدرتهای ذاتیاش در جذب ارواح را آموزش داده، به این امید که Soma به عنوان یک «ارباب تاریکی» بتواند به مکانی مسدود شده که «تنها Dracula قادر به قدم گذاشتن بود»، وارد شود. در قسمت ورودی، موجی از هرج و مرج و آشوب جریان داشت و همینطور منبعی بود که قدرت Count از آنجا به بیرون درز میکرد (به دلیل نیاز شدید به یک میزبان). Genya از Soma میخواست که به این مکان مسدود شده، نفوذ کرده و با نابودی نیروهای هرج و مرج، ارتباطشان را با قلعه قطع کند. نقشه Genya، اگرچه پرمخاطره، وابسته به Soma بود که با نفوذ به شکاف، نیروهای هرج و مرج را نابود ساخته و پیش از اینکه خود، کاملا قدرت Dracula را جذب کرده و در کام آن فرو رود، سرچشمه شکاف را با تمام قوا دوباره مسدود سازد، که در غیر این صورت او واقعاً تبدیل به تجسّد ارباب تاریکی میشد. Arikado اذعان میکند: «تا زمانی که نیروهای من بر روی این قلعه اثر میکنند، جریان و سرعت هرج و مرج و ارواح شیطانی کندتر خواهد شد، پس عجله کن!» Soma که روحیهاش در حال سست شدن بود، به سرعت عازم قلمرو هرج و مرج (مکان مسدود شده) میشود. راه ورودی طبق برنامه باز میشود. به نظر هیچ مانعی در این مسیر وجود نداشت، تا اینکه Julius Belmont با شلاق Vampire Killer در دست، از راه میرسد؛ به این خاطر که او حال اطمینان داشت، Soma «ارباب تاریکی» است. همان که سرنوشت مقدّر شدهاش، محو شدن از روی کره خاکی بود. او از گوش فرا دادن به حرفهای Soma امتناع ورزیده و با قدرتهای افسانهای خود حملهور میشود؛ با این حال، این قدرتها به اندازهای نبودند که بتوانند Soma مصمم را متوقف سازند. Soma میدانست که Julius در مبارزه به او سخت نگرفته و با قدرت واقعی یک Belmont با او نجنگیده؛ Julius حدس او را تایید کرده و اظهار میکند که این کار را بدین جهت که Soma واقعی را درون او، احساس کرده، انجام داده است. Soma قبل از راهی شدن برای تکمیل مأموریت خود، از Julius درخواست میکند که لطفی در حقش انجام دهد: او از این استاد پیر و ماهر در شکار خونآشام درخواست میکند که اگر او در مبارزه نهایی خود شکست خورده و در نتیجه به تجسّد ارباب تاریکی بدل شد، Julius کار او را تمام کند. Julius با امید به اینکه این اتفاق نیفتد، تقاضای Soma را میپذیرد. [CENTER][IMG]http://oi61.tinypic.com/288p6wy.jpg[/IMG] [/CENTER] Soma به قلمرو آشوبناک (Chaotic Realm - بنا بر گفته عدهای، بخش بیرونی دنیایی معنوی که Dracula آن را خانه مینامد) سفر کرده و مسیر خود را تا رسیدن به نقطه سرچشمه پاکسازی میکند. Soma در این مورد کمی شک داشت، چرا که با این همه، چندین بار قربانی دروغهای دیگران شده بود و نمیتوانست حقیقت را از خیال و وهم تشخیص دهد. Mina و بقیه با حس کردن تضعیف اعتماد به نفس Soma و به جهت اعلام پشتیبانی خود، نیروهای خود را ترکیب کرده تا به صورت ماورای طبیعی با او ارتباط برقرار کرده و مشوق و ترغیب کننده وی باشند؛ این تشویق و دلگرمی دقیقا چیزی بود که Soma نیاز داشت. او با سرکوب تمامی شک و تردیدهای خود، وارد سرچشمه شکاف شده و برای نجات زندگی خود و دیگر دوستانش وارد نبردی سرنوشتساز میشود: Soma با نابود ساختن Chaos، تمامی ارواح جذبشده را رها کرده و آنها را میفرستد به جایی که از آن آمدهاند تا ارتباطشان با قلعه قطع شود. متعاقبا، قلعه دوباره در تاریکی خورشیدگرفتگی محصور شده، Soma نیز از شرّ این نیروی بی حد و حصر رهایی یافته و او و دوستانش به منطقهای امن در معبد Hakuba منتقل میشوند. در بالای معبد، Soma که بیهوش شده بود، در آغوش Mina به هوش میآید. مسألهای بود که Soma میخواست Mina از آن مطلع شود: اگرچه مبارزه خاتمه یافته بود، Soma میدانست که جایی در اعماق درونش، روح Dracula خفته است و هیچگاه نمیتواند این حقیقت را تغییر دهد. Mina به منظور دلداری Soma، اظهار میکند که او همیشه در کنارش خواهد ماند و اگر دوباره اتفاق ناگواری رخ دهد، پشتیبانی خود را از او دریغ نخواهد کرد. آن دو دوست، سپس نگاه خود را به آسمان دوخته و خاتمه یافتن کسوف را رصد میکنند. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
داستان، تاریخچه و معرفی بازیها
Castlevania Realm [پست اول خوانده شود.]
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft