با سلام خدمت تمامی دوستان این مطلب در بلاگ من نوشته شده بود که به توصیه دوست عزیز HosseinBrusli و بدلیل اینکه خیلی از دوستان سمت بلاگ های این سایت نمی روند این تاپیک را ایجاد کردم که امید وارم همه دوستان استفاده کنند.
قبل از مطالعه مطلب زیر بازی را تمام کنید
BioShock Infinite یکی از زیباترین بازی ها در سبک FPS که در این چند وقت بازی کردم محسوب میشه چون دارای خط داستانی بسیار کامل و زیبا ودر عین حال جذاب می باشد و برخلاف خیلی از عناوین دارای پایان بسیار کاملی بود.مطمئنا بعد از اتمام این بازی ذهن خیلی از Gamer ها درگیر داستان پیچیده آن خواهد شد که درمتن زیر قسمتی از آن را من توضیح داده ام.افراد زیادی هستند که از کلیت و اساس داستان چیزی متوجه نشدند و به همین دلیل پایان بازی را غم انگیز یا مایوس کننده به حساب آوردند در حالی که این بازی دارای پایان بسیار خوشی بوده است.
هدف این نوشته تنها روشن کردن بعضی از حقایق مبهم پیرامون خط داستان بازی و صحنه بعد از Credit می باشد.
نظریه چند جهانی
"infinite" اولین کلمه ای است که ذهن شما را در نگاه اول به این بازی به خود درگیر می کند.نظریه ای وجود دارد بر این اساس که دنیایی به موازات دنیایی که ما در آن قرار داریم وجود دارد با یک مکان و یک زمان اما به شکل دیگری که به ان نظریه چند جهانی گفته می شود. کلمه infitie به معنای" بی نهایت " است که اشاره دارد به وجود بی نهایت دنیا ی موازی.این دنیا ها دارای ثابت ها و متغیرها می باشند که براساس انتخاب های ما در زندگی تعیین می شوند.
پاره ای از انتخاب ها کوچک ، مانند سفارش غذا دادند از جاهای مختلف و سری دیگری از انتخاب ها بزرگتر، مانند کشتن افراد مهم در جهان است که هر کدام از انها چه کوچک ،چه بزرگ تاثیراتی در زندگی افراد می گذارند،پوشش فضای داستان بر اساس همین انتخاب ها صورت گرفته است.
داستان BSI رفتارهای شخصیتی به نام Booker Dewitt را دنبال می کند.شخصی که برای تصویه بدهی خود باید دختری را که در یک برج زندانی است نجات دهد.اما پایه و اساس داستان اصلی بازی همچون ماری به دور ذهن شما حلقه می زند و با جلو رفتن داستان ،پیچیدگی آن بیشتر و بیشتر می کند و ابهامات زیادی را به وجود میاورد.
تصمیم گیری و حق انتخاب
یکی از بهترین مکان های که می توانست شروع فوق العاده ای باشد برای داستان "تصمیمی است که در Wounded Knee" گرفته شد".Wounded Knee برطبق تاریخ آمریکا به جنگی که بین کارگران سفید پوست و سرخ پوست صورت گرفت و شامل کشتار بیشماری از سرخ پوستان بوده است گفته می شود.
Booker Dewitt از نیروهایی بود که در این درگیری زنده ماند و بعد از کشتار سرخ پوستان دچار احساس گناه و پیشمانی شد. Dewitt دو راه بیشتر در جلوی خود نمی دید:
1.غسل تعمید که تمام گناهانش را پاک کند و تبدیل به یک انسان جدید شود.
2.با همان احساس گناه و پشمانی تا آخر عمر زندگی کند
اولین بار که Dewitt در مقابل این دو راه قرار گرفت گزینه دوم را انتخاب کرد و پیشنهاد غسل تعمید را رد کرد و بدون آگاهی از اتفاقاتی که از گرفتن چنین تصمیم رخ خواهد داد به سوی دخترش که در New york بود بازگشت.
طرف دیگر سکه حالتی را نشان می ده که Dewitt گزینه اول را انتخاب می کند و زمانی که از غسل تعمید بیرون میاد هویت خود را به شخصی به اسم Zachary Comstock تغییر می دهد وشهری را در آسمان بنا می کند به اسم Columbia. Comstock و Dewitt تنها دو ورژن از یک انسان هستند که در دو دنیا(بعد) متفاوت زندگی می کنند.
زمان می گذرد، Comstock درColumbia نقشه پلیدی را برای پاک کردن جهان از گناه طراحی می کند.او Columbia را همچون کشتی در اقیانوس آشفته می بیند و این اقیانوس را جهان در نظر گرفته است.Comstock هنوز تصمیم به اجرای نقشه نگرفته و زمان آن را مناسب نمی داند برای اجرای چنین نقشه ای احتیاج به وارثی دارد که راه اورا ادامه دهد.
متاسفانه،با قرارگرفتن درمیان آزمایشات Lutece ها، Comstock اغیم میشود و امکان بچه دار شدن را ازدست می دهد (با توجه به صدای های ضبط شده که توضیح می دهند بخاطر گذر از دروازه های مختلف در بعد های متفاوت این اتفاق برای Comstock افتاده است که همین روند باعث پیرشدن زود تر از موعد Comstock گردیده است درحالی که Dewitte وComstock باید هم سن باشند)
جذابیت داستان از اینجا آغاز می شود که Comstock برای برآوردن چنین خواسته ای(داشتن وارث) از ماشینی که ساخته Lutece ها می باشد استفاده می کند و وارد دنیا Booker Dewitte می شود برای گرفتن فرزند Booker .ازنظر بایولوژیکی Anna با تمام وجود متعلغ به هر دو نفر Dewitte و Comstock می باشد.(این شخص در دنیایی(بعد) دارای فرزند است و در بعد دیگر(دنیا دیگر) بعلت اغیم بودن فاقد فرزند است)
این اولین لحظه ای است که بعلت اتفاقات ذکر شده هر دو بعد تحت تاثیر قرار می گیرند. Dewitte همچنان با احساس گناه خود زندگی می کند (این امکان وجود دارد که یکی از دلایل احساس گناه ،ناشی از مرگ همسرش باشد که متاسفانه مهر تاییدی براین امر در خط داستانی بازی زده نمی شود) .در یک لحظه تاریک، Dewitte دختر خودش بخاطر تصویه بدهی به Comstock می دهد اما درآخرین لحظات نظرش عوض می شود و تلاش در برگرداندن او می کند که متاسفانه Comstock فرار می کند .در آخرین لحظه Booker با کشیدن دستComstock از بردن بچه به دنیا دیگر خودداری می کند که در هنگام عبور از دروازه بین دو جهان(بعد) انگشت کوچک Anna (دختر Booker Dewitte ) با بسته شدن درگاه قطع می شود که به همین دلیل Anna به قدرتی ماورطبیعی دست پیدا می کند.
ورود Lutece ها
سال ها از تمام اتفاقات می گذرد و Dewitte غرق در افکار خود دچار افسردگی و تنفر شدیدی می شود و در این هنگام است که Lucete ها مجددا وارد داستان می شود.Lutece ها از شخصیت های محبوب و کلیدی این داستان می باشند که می توان تمام اتفاقات رخ داده را به گردن این دوقلو ها انداخت.یا آنان را بعنوان قهرمانان کلیدی BSI بشمار آورد.
اجازه بدهید مقداری بیشتر درباره این دوقلو ها صحبت کنیم. Lutece ها درواقع دوقلو نیستند و یک شخص هستند در دو دنیا(بعد) به شکل های زن و مرد که موفق می شوند ماشینی را اختراع کنند که امکان باز کردن شکاف های بین بعد (دنیا) های مختلف را می دهد. Comstock برای حفظ حقیقت مجبور می شود هر آنکسی که از این راز (گرفتن بچه) باخبر است را نابود کند. Lutece ها هم جزو همین افراد بودند اما به جای اینکه بمیرند،از مرز متافیزیک عبور کردند و درجای خارج از جهان هستی به وجود آمدند که آن را "حلقه بسته" نامیدند.
3 انگیزه Lutece ها برای ارتباط دوباره با Dewitte :
1.فرار از حلقه بسته(درحالی که Rosalin چندان براش اهمیتی نداشت اما Robert اسرار به فرار از این حلقه داشت – دو طرف یک سکه)
2.آشفتگی عظیم وهرج و مرج بی نهایتی که به وجود خواهد آمد در بعد های مختلف را متوقف کنند.با برگرداند Elizabeth (Anna ) به چوپان ( منظور همان Dewitte )
3. دلایل تمام واقیع Lutece ها بودن.ربودن Elizabeth / Anna و رساندنش به Comstock . برای جبران چنین کار قصد داشتند تا دختر و پدر را بهم برسانند.
پایان حلقه
Lutece ها برای رسیدن به اهداف خو لوازم و وسایل مورد نیاز را طبق نقشه قبلی در مسیر قرار دادند.زمانی که Dewitte درشرایط روحی نامناسبی بود به دنیا او وارد شدن و با شستشوی مغزی (فراموش کردن بخشی از خاطراتش- طبق نوشته اول بازی همیشه افراد سعی می کنند با تلقین بخشی از خاطرات را طوری که دوست دارند به یاد بیاورند و یا به کل از یاد ببرند) به او ماموریتی می دهند جهت نجات Elizabeth و برگرداندنش به New York .
با توجه به مکالمه اول بازی در قایق ،بیانگر این حقیقت است که این این اولین باری نیست که Lutece ها چنین کاری را انجام می دهند.درواقع با بالا انداختن سکه همیشه دوحالت بیشتر وجود نخواهد داشت(که بعد ها در بازی با آن مواجه می شوید که نشان دهنده موفقیت و یا شکست Dewitte در انجام این ماموریت است)
Dewitte در یک چرخه پایان ناپذیر قرار گرفته است که تلاش در نجات دختر دارد.بارها در کلمبیا و در زمان های مختلف حضور داشته است. تلاش کرده و شکست خورده .یکی از این زمان ها در مورد قهرمان بودنش در فرقه ای بنام Vox است که از مخالفان Comstock است.Dewitte از ایتم های ثابت در یک حلقه پایان ناپذیر به حساب می آید.در این حلقه همیشه به نقطه ای می رسد که باید بین غسل کردن و نکردن یکی را انتخاب کند که در هر کدام از موارد، ذکر شد چه اتفاقی برای این شخص می افتد.
از آنجایی که همیشه استثنا وجود دارد این بار Dewitte گزینه سوم را انتخاب می کند.الهامی به او می رسد که باید این حلقه بسته شود.چگونه وچرا همچین الهامی را دریافت کرده است مبهم.شاید بعلت سفرهای که داشته است به این نتیجه رسیده باشد که چگونه می تواند یک پدر واقعی باشد و بعنوان یک پدر برای حفاظت از فرزند خود هرچیزی/کسی را قربانی کند حتی جان خودش.گزینه سوم به این معنی است که به جای اینکه از آب غسل بیرون بیاید بعنوان گناهگار یا بی گناه در همان آب بماند و جلوی خیلی از اتفاقات را بگیرد.
به نقطه اول این حلقه باز می گردیم زمانی که باید Dewitte یکی از دو راه را انتخاب کند با کشتن خود در آب گزینه سوم را انتخاب می کند و هرگونه احتمال بوجود آمدن دنیا(بعد) Comstock را ازبین می برد.مرگ Dewitte این اطمینان را بوجود میاورد که دیگر Comstock وجود نخواهد داشت.Comstock هرگز به دنیا Dewitte وارد نخواهد شد.هرگز Anna را با خود نخواهد برد. به طور خلاصه تمام وقایع که در BSI (حلقه پایان ناپذیر) رخ داده است پاک شده است.
حالا باز می گردیم به این مسئله که چرا پایان بازی خوشحال کننده بوده است. به عقیده خیلی از افراد مرگ به این معنی است که شخص از هستی پاک شده است.اما طبق داستان ذکر شده و تئوری چند جهانی ،مرگ در یک نقطه مشخص تنها باعث پاک شدن تعدادی از بعد ها می گردد.زمانی که Dewitte خود را می کشد در درگاه غسل تعمید (نقطه و زمان مشخص) درواقع او خود را از هستی پاک نکرده و تنها موفق شده است که تمام ورژن های موجود و مرتبط با Comstock که در بعد(دنیا) دیگری وجود دارد از بین ببرد.
در اخرین صحنه بعد از اتمام Credit . نشان می دهد که Dewitte در آپارتمان خود بیدار می شود و به سمت اتاقی که صدای گرینه نوزادی به گوش می رسد حرکت می کند.این صحنه بیانگر این مطلب است که تغییرات عظیم در خط زمانی زندگی Dewitte به وجود آمده است که ناشی از تصمیم است که گرفته و گزینه سومی که انتخاب کرده است.با توجه به تقویم که در صحنه نشان داده می شود.روزی است که Comstock برای گرفتن بچه میاید اما دیگر Comstock وجود ندارد درنتیجه معامله ای وجود نخواهد داشت. درنتیجه Apocalypse در جهان نخواهد بود.بنابراین در این بعد Dewitte و Anna در کنار هم هستند.
این صحنه این را نشان می دهد که Dewitte تبدیل به یک انسان بهتر شده است نه یک شخص افسرده و گمشده که دخترش را به بالاترین قیمت معامله کرده بود.
این همان بخش پایانی لذت بخش بازی است که می درخشد .پشت سر تمام پیچیدگی ها و فرضیات علمی و... داستان مردی را نشان می دهد که ارزش فرصت دوم خود را می داند و تصمیم می گیرد پدر بهتری برای دخترش باشد.Elizabeth هم که ما در جریان بازی باهاش آشنا شدیم دیگر وجود ندارد که در برجی زندانی شود ویا شکنجه شود و در انتها فرماندهی حمله به جهان را برعهده بگیرد.این فرصت را دارد که همچون یک دختر معمول در کنار پدرش بزرگ شود و برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد.
پایان خوش بطور خلاصه – دنیایی که Comstock وجود ندارد Columbia ساخته نمی شود .Dewitte و Anna در کنار هم زندگی معمولی خواهند داشت.
BioShock Infinite یکی از زیباترین بازی ها در سبک FPS که در این چند وقت بازی کردم محسوب میشه چون دارای خط داستانی بسیار کامل و زیبا ودر عین حال جذاب می باشد و برخلاف خیلی از عناوین دارای پایان بسیار کاملی بود.مطمئنا بعد از اتمام این بازی ذهن خیلی از Gamer ها درگیر داستان پیچیده آن خواهد شد که درمتن زیر قسمتی از آن را من توضیح داده ام.افراد زیادی هستند که از کلیت و اساس داستان چیزی متوجه نشدند و به همین دلیل پایان بازی را غم انگیز یا مایوس کننده به حساب آوردند در حالی که این بازی دارای پایان بسیار خوشی بوده است.
هدف این نوشته تنها روشن کردن بعضی از حقایق مبهم پیرامون خط داستان بازی و صحنه بعد از Credit می باشد.
"infinite" اولین کلمه ای است که ذهن شما را در نگاه اول به این بازی به خود درگیر می کند.نظریه ای وجود دارد بر این اساس که دنیایی به موازات دنیایی که ما در آن قرار داریم وجود دارد با یک مکان و یک زمان اما به شکل دیگری که به ان نظریه چند جهانی گفته می شود. کلمه infitie به معنای" بی نهایت " است که اشاره دارد به وجود بی نهایت دنیا ی موازی.این دنیا ها دارای ثابت ها و متغیرها می باشند که براساس انتخاب های ما در زندگی تعیین می شوند.
پاره ای از انتخاب ها کوچک ، مانند سفارش غذا دادند از جاهای مختلف و سری دیگری از انتخاب ها بزرگتر، مانند کشتن افراد مهم در جهان است که هر کدام از انها چه کوچک ،چه بزرگ تاثیراتی در زندگی افراد می گذارند،پوشش فضای داستان بر اساس همین انتخاب ها صورت گرفته است.
داستان BSI رفتارهای شخصیتی به نام Booker Dewitt را دنبال می کند.شخصی که برای تصویه بدهی خود باید دختری را که در یک برج زندانی است نجات دهد.اما پایه و اساس داستان اصلی بازی همچون ماری به دور ذهن شما حلقه می زند و با جلو رفتن داستان ،پیچیدگی آن بیشتر و بیشتر می کند و ابهامات زیادی را به وجود میاورد.
تصمیم گیری و حق انتخاب
یکی از بهترین مکان های که می توانست شروع فوق العاده ای باشد برای داستان "تصمیمی است که در Wounded Knee" گرفته شد".Wounded Knee برطبق تاریخ آمریکا به جنگی که بین کارگران سفید پوست و سرخ پوست صورت گرفت و شامل کشتار بیشماری از سرخ پوستان بوده است گفته می شود.
Booker Dewitt از نیروهایی بود که در این درگیری زنده ماند و بعد از کشتار سرخ پوستان دچار احساس گناه و پیشمانی شد. Dewitt دو راه بیشتر در جلوی خود نمی دید:
1.غسل تعمید که تمام گناهانش را پاک کند و تبدیل به یک انسان جدید شود.
2.با همان احساس گناه و پشمانی تا آخر عمر زندگی کند
اولین بار که Dewitt در مقابل این دو راه قرار گرفت گزینه دوم را انتخاب کرد و پیشنهاد غسل تعمید را رد کرد و بدون آگاهی از اتفاقاتی که از گرفتن چنین تصمیم رخ خواهد داد به سوی دخترش که در New york بود بازگشت.
طرف دیگر سکه حالتی را نشان می ده که Dewitt گزینه اول را انتخاب می کند و زمانی که از غسل تعمید بیرون میاد هویت خود را به شخصی به اسم Zachary Comstock تغییر می دهد وشهری را در آسمان بنا می کند به اسم Columbia. Comstock و Dewitt تنها دو ورژن از یک انسان هستند که در دو دنیا(بعد) متفاوت زندگی می کنند.
زمان می گذرد، Comstock درColumbia نقشه پلیدی را برای پاک کردن جهان از گناه طراحی می کند.او Columbia را همچون کشتی در اقیانوس آشفته می بیند و این اقیانوس را جهان در نظر گرفته است.Comstock هنوز تصمیم به اجرای نقشه نگرفته و زمان آن را مناسب نمی داند برای اجرای چنین نقشه ای احتیاج به وارثی دارد که راه اورا ادامه دهد.
متاسفانه،با قرارگرفتن درمیان آزمایشات Lutece ها، Comstock اغیم میشود و امکان بچه دار شدن را ازدست می دهد (با توجه به صدای های ضبط شده که توضیح می دهند بخاطر گذر از دروازه های مختلف در بعد های متفاوت این اتفاق برای Comstock افتاده است که همین روند باعث پیرشدن زود تر از موعد Comstock گردیده است درحالی که Dewitte وComstock باید هم سن باشند)
این اولین لحظه ای است که بعلت اتفاقات ذکر شده هر دو بعد تحت تاثیر قرار می گیرند. Dewitte همچنان با احساس گناه خود زندگی می کند (این امکان وجود دارد که یکی از دلایل احساس گناه ،ناشی از مرگ همسرش باشد که متاسفانه مهر تاییدی براین امر در خط داستانی بازی زده نمی شود) .در یک لحظه تاریک، Dewitte دختر خودش بخاطر تصویه بدهی به Comstock می دهد اما درآخرین لحظات نظرش عوض می شود و تلاش در برگرداندن او می کند که متاسفانه Comstock فرار می کند .در آخرین لحظه Booker با کشیدن دستComstock از بردن بچه به دنیا دیگر خودداری می کند که در هنگام عبور از دروازه بین دو جهان(بعد) انگشت کوچک Anna (دختر Booker Dewitte ) با بسته شدن درگاه قطع می شود که به همین دلیل Anna به قدرتی ماورطبیعی دست پیدا می کند.
ورود Lutece ها
سال ها از تمام اتفاقات می گذرد و Dewitte غرق در افکار خود دچار افسردگی و تنفر شدیدی می شود و در این هنگام است که Lucete ها مجددا وارد داستان می شود.Lutece ها از شخصیت های محبوب و کلیدی این داستان می باشند که می توان تمام اتفاقات رخ داده را به گردن این دوقلو ها انداخت.یا آنان را بعنوان قهرمانان کلیدی BSI بشمار آورد.
اجازه بدهید مقداری بیشتر درباره این دوقلو ها صحبت کنیم. Lutece ها درواقع دوقلو نیستند و یک شخص هستند در دو دنیا(بعد) به شکل های زن و مرد که موفق می شوند ماشینی را اختراع کنند که امکان باز کردن شکاف های بین بعد (دنیا) های مختلف را می دهد. Comstock برای حفظ حقیقت مجبور می شود هر آنکسی که از این راز (گرفتن بچه) باخبر است را نابود کند. Lutece ها هم جزو همین افراد بودند اما به جای اینکه بمیرند،از مرز متافیزیک عبور کردند و درجای خارج از جهان هستی به وجود آمدند که آن را "حلقه بسته" نامیدند.
3 انگیزه Lutece ها برای ارتباط دوباره با Dewitte :
1.فرار از حلقه بسته(درحالی که Rosalin چندان براش اهمیتی نداشت اما Robert اسرار به فرار از این حلقه داشت – دو طرف یک سکه)
2.آشفتگی عظیم وهرج و مرج بی نهایتی که به وجود خواهد آمد در بعد های مختلف را متوقف کنند.با برگرداند Elizabeth (Anna ) به چوپان ( منظور همان Dewitte )
3. دلایل تمام واقیع Lutece ها بودن.ربودن Elizabeth / Anna و رساندنش به Comstock . برای جبران چنین کار قصد داشتند تا دختر و پدر را بهم برسانند.
پایان حلقه
Lutece ها برای رسیدن به اهداف خو لوازم و وسایل مورد نیاز را طبق نقشه قبلی در مسیر قرار دادند.زمانی که Dewitte درشرایط روحی نامناسبی بود به دنیا او وارد شدن و با شستشوی مغزی (فراموش کردن بخشی از خاطراتش- طبق نوشته اول بازی همیشه افراد سعی می کنند با تلقین بخشی از خاطرات را طوری که دوست دارند به یاد بیاورند و یا به کل از یاد ببرند) به او ماموریتی می دهند جهت نجات Elizabeth و برگرداندنش به New York .
با توجه به مکالمه اول بازی در قایق ،بیانگر این حقیقت است که این این اولین باری نیست که Lutece ها چنین کاری را انجام می دهند.درواقع با بالا انداختن سکه همیشه دوحالت بیشتر وجود نخواهد داشت(که بعد ها در بازی با آن مواجه می شوید که نشان دهنده موفقیت و یا شکست Dewitte در انجام این ماموریت است)
Dewitte در یک چرخه پایان ناپذیر قرار گرفته است که تلاش در نجات دختر دارد.بارها در کلمبیا و در زمان های مختلف حضور داشته است. تلاش کرده و شکست خورده .یکی از این زمان ها در مورد قهرمان بودنش در فرقه ای بنام Vox است که از مخالفان Comstock است.Dewitte از ایتم های ثابت در یک حلقه پایان ناپذیر به حساب می آید.در این حلقه همیشه به نقطه ای می رسد که باید بین غسل کردن و نکردن یکی را انتخاب کند که در هر کدام از موارد، ذکر شد چه اتفاقی برای این شخص می افتد.
به نقطه اول این حلقه باز می گردیم زمانی که باید Dewitte یکی از دو راه را انتخاب کند با کشتن خود در آب گزینه سوم را انتخاب می کند و هرگونه احتمال بوجود آمدن دنیا(بعد) Comstock را ازبین می برد.مرگ Dewitte این اطمینان را بوجود میاورد که دیگر Comstock وجود نخواهد داشت.Comstock هرگز به دنیا Dewitte وارد نخواهد شد.هرگز Anna را با خود نخواهد برد. به طور خلاصه تمام وقایع که در BSI (حلقه پایان ناپذیر) رخ داده است پاک شده است.
حالا باز می گردیم به این مسئله که چرا پایان بازی خوشحال کننده بوده است. به عقیده خیلی از افراد مرگ به این معنی است که شخص از هستی پاک شده است.اما طبق داستان ذکر شده و تئوری چند جهانی ،مرگ در یک نقطه مشخص تنها باعث پاک شدن تعدادی از بعد ها می گردد.زمانی که Dewitte خود را می کشد در درگاه غسل تعمید (نقطه و زمان مشخص) درواقع او خود را از هستی پاک نکرده و تنها موفق شده است که تمام ورژن های موجود و مرتبط با Comstock که در بعد(دنیا) دیگری وجود دارد از بین ببرد.
در اخرین صحنه بعد از اتمام Credit . نشان می دهد که Dewitte در آپارتمان خود بیدار می شود و به سمت اتاقی که صدای گرینه نوزادی به گوش می رسد حرکت می کند.این صحنه بیانگر این مطلب است که تغییرات عظیم در خط زمانی زندگی Dewitte به وجود آمده است که ناشی از تصمیم است که گرفته و گزینه سومی که انتخاب کرده است.با توجه به تقویم که در صحنه نشان داده می شود.روزی است که Comstock برای گرفتن بچه میاید اما دیگر Comstock وجود ندارد درنتیجه معامله ای وجود نخواهد داشت. درنتیجه Apocalypse در جهان نخواهد بود.بنابراین در این بعد Dewitte و Anna در کنار هم هستند.
این صحنه این را نشان می دهد که Dewitte تبدیل به یک انسان بهتر شده است نه یک شخص افسرده و گمشده که دخترش را به بالاترین قیمت معامله کرده بود.
این همان بخش پایانی لذت بخش بازی است که می درخشد .پشت سر تمام پیچیدگی ها و فرضیات علمی و... داستان مردی را نشان می دهد که ارزش فرصت دوم خود را می داند و تصمیم می گیرد پدر بهتری برای دخترش باشد.Elizabeth هم که ما در جریان بازی باهاش آشنا شدیم دیگر وجود ندارد که در برجی زندانی شود ویا شکنجه شود و در انتها فرماندهی حمله به جهان را برعهده بگیرد.این فرصت را دارد که همچون یک دختر معمول در کنار پدرش بزرگ شود و برای سرنوشت خود تصمیم بگیرد.
پایان خوش بطور خلاصه – دنیایی که Comstock وجود ندارد Columbia ساخته نمی شود .Dewitte و Anna در کنار هم زندگی معمولی خواهند داشت.
برای استفاده از مطالب بالا در سایت های دیگر ذکر نام نویسنده و منبع الزامی است
با تشکرBazicenter FarbodKain
با تشکرBazicenter FarbodKain