ورود
ثبت نام
صفحه اصلی
اخبار بازی
بررسی بازی
حقایق بازیها
داستان بازی
بررسی سخت افزار
برنامههای ویدیویی
انجمنها
نوشتههای جدید
پرمخاطبها
جستجوی انجمنها
جدیدترینها
ارسالهای جدید
آخرین فعالیتها
کاربران
کاربران آنلاین
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
ورود
ثبت نام
جستجو
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
جستجو فقط عنوان ها
توسط:
Menu
Install the app
Install
فراخوان عضویت در تحریریه بازیسنتر | برای ثبت درخواست کلیک کنید
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
عظيم ترين تاريخچه در مورد تيكن به همراه نقد تمامي كاركترها
ارسال پاسخ
JavaScript is disabled. For a better experience, please enable JavaScript in your browser before proceeding.
You are using an out of date browser. It may not display this or other websites correctly.
You should upgrade or use an
alternative browser
.
متن گفتگو
<blockquote data-quote="LORD5" data-source="post: 673522" data-attributes="member: 33522"><p>ضربدر!</p><p>نام : Hwoarang</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_22.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :كره.</p><p>سبك مبارزه : تكواندو.</p><p>قد : 188</p><p>وزن : 68</p><p>گروه خوني : O</p><p>شغل : ولگردي و يك سرباز در تيكن 4.</p><p>سرگرمي : قايقراني.</p><p>علاقه مندي : مبارزات خياباني.</p><p>متنفر از كاراته سبك مي شيما و جين كازاما.</p><p></p><p>Hwoarang هنرجوي بيك و با هنر رزمي تكواندو آشنايي كامل دارد(عبدا... چاگي!)او ابتدا در خيابان ها سر مبارزه شرط بندي مي كرد او در ابتدا خود را ضعيف نشان مي داد تا همكاران او سر بردن او شرط بندي بكنند و سايرين كه مي ديدند او ضعيف است سريعاً شرط را قبول مي كردند و پس از شرط بندي هورانگ چهره ي واقعي خود را نشان مي داد و يك حال حسابي به حريفش مي داد!</p><p>او در طي اين مبارزات با Jin Kazama روبرو شد و در برابر او واقعاً شكست خورد و اين اولين بار بود كه شكست مي خورد او پس از اين شكست تصميم گرفت كه سخت تر تمرين كند و ديگر شكست نخورد (قضيه ي هر شكست شروع يك پيروزي ست!)او به يك باشگاه مي رود تا پيش استاد برجسته آن زمان يعني بيك دو سان تعليم ببيند ولي از شانس بد او اوگر به آنجا حمله مي كند و باشگاه را نابود مي كند.</p><p>او ناكام و خشمگين به تورنمنت سوم كه تازه شروع شده بود مي رود تا هم انتقام بگيرد و هم جين را شكست بدهد.</p><p>در تيكن 4 او در استخدام ارتش كره ي جنوبي در مي آيد و به طور چشمگيري ارتقا مي يابد ولي هنگامي كه شروع چهارمين مسابقات را مي شنود ارتش را ترك مي كند و به تورنمنت مي رود او اين بار قاطعانه مي رود كه جين را شكست بدهد.</p><p>او قبل از تورنمنت پنجم در دادگاه نظامي كره ي جنوبي محاكمه مي شود .</p><p>فردي به او مداركي مي دهد كه يك چيز باور نكردني را ثابت مي كند هورانگ پس از خواندن مدارك تعجب مي كند و نمي تواند باور كند رو به آن فرد مي گويد شما مطمئنيد كه اين مدارك درست هستند؟!او در مدارك به اين مورد بر مي خورد كه بيك از حمله ي اوگر جان سالم به در برده و زنده است!او دو ماه خدمت باقي مانده اش را به اتمام مي رساند و سريعاً نزد بيك مي رود و با او مشتاقانه وارد تورنمنت پنجم مي شود تا اينبار جين را شكست بدهد(سيم شده ها!)او در تورنمنت با بيك هم گروه مي شود ولي بيك به نفع او در طي يك مبارزه ي ساختگي كنار مي كشد.</p><p>هنگام رويارويي او با جين به طرز عجيبي فرياد مي كشد و جين تبديل به دويل جين مي شود ولي هورانگ در برابر فرم شيطاني جين نمي تواند مقاومت بكند و باز هم از او شكست مي خورند(برزگتر از تو هم شكست داده!)و بي هوش بر زمين مي افتد.</p><p>هنگامي كه او به هوش مي آيد خود را در بيمارستان مي بيند و بيك را در كنارش مشاهده مي كند هورانگ جزئيات را از بيك مي شنود و با شنيدن حرف هاي او دردش را فراموش مي كند و به بيك مي گويد كه من را قوي تر بكن و به من آموزش بده تا بتوانم جين را شكست بدهم آنها پس از ترك بيمارستان شروع مي كنند به تمرين كردن و بيك هم وقتي كه اراده ي هورانگ را مشاهده مي كند خودش هم بيشتر تمرين مي كند تا در تورنمنت ششم جين را شكست بدهد.</p><p>اينگونه مي شود كه آنها وارد تورنمنت ششم مي شوند.</p><p></p><p></p><p>نام : Julia Chang</p><p></p><p><img src="http://www.jun-shrine.com/characters/portraits/julia.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :آمريكا.</p><p>سبك مبارزه : كنگ فو.</p><p>گروه خوني : B</p><p>شغل : باستان شناس.</p><p>سرگرمي : شكار.</p><p>علاقه مندي : بوفالو</p><p>متنفر از زي باتسو.</p><p></p><p>جوليا يك فرد باستان شناس مي باشد كه بيشتر درباره ي قبيل خودش تحقيق مي كند او دختر خوانده ميشل چنگ هست.</p><p>چنگ او را در مخروبه اي پيدا مي كند و او را از گرسنگي نجات مي دهد و او را با مهر مادري بزرگ مي كند(آخي!)جوليا با ميشل وظيفه ي حفاظت از قبيله را به عهده دارند هنگامي كه جوليا به سن 18 سالگي مي رسد اتفاق عجيبي در جهان مي افتد پس از پيگيري اين موضوع آنها متوجه مي شوند كه God of Fighters بيدار شده.مردم قبيله از اين هراس دارند كه مبادا او به خاطر گردنبند مقدس را كه در دست ميشل بود به آنها حمله كند .ميشل بسيار كنجكاو بود كه بداند منشأ پيداش God of Fighters از كجاست و به دنبال اين خواسته به تحقيق درباره ي God of Fighters مي پردازد و از قبيله خارج مي شود مدتي كه مي گذرد از او خبري نمي شود و جوليا احتمال مي دهد كه هي هاچي او را گرفته باشد بنابراين او به دنبال ميشل به تورنمنت مي رود.</p><p>يك روز استاد T به جوليا مي گويد كه آنها طرحي براي بازسازي جنگل ها ساخته بودند كه افراد زي باتسو به شركت پژوهشي G حمله مي كنند و طرح آنها را به سرقت مي برند جوليا هم چندان به ساير طرح هاي شركت جي نپرسيد و به آنها علاقه نشان نداد و تنها توجهش به طرف طرح سرقت رفته بازسازي جنگل ها معطوف شده بود.</p><p>بنابراين او تصميم مي گيرد كه به زي باتسو برود و آن طرح را پيدا كند و به همين منظور وارد تورنمنت چهارم شد.</p><p>جوليا به دنبال پروژه مي گردد ولي پس از جستجوي فراوان نااميد مي شود و كارش به بن بست مي خورد و نا اميد و بدون گرفتن نتيجه اي از تورنمنت چهارم به كشورش باز مي گردد.</p><p>پس از مدتي نامه اي به زبان خارجي دريافت مي كند نامه خبر از شروع شدند تورنمنت پنجم مي داد و او براي ياتن پروژه به آنجا مي رود و تصميم مي گرد كه اين بار با دست پر باز گردد.</p><p>او در راه با دوستش KING رو برو مي شود و مي فهمد كه او براي انتقام گرفتن از Craig Marduk به تورنمنت مي رود به او مي گيد كه از اين كار صرف نظر كن و به من كمك كن(بچه گول مي زنه!)ولي كينگ به حرف او گوش نمي دهد.</p><p>او بايد پروژه را پيدا مي كرد تا زمين را به فرم اصلي اش برگرداند ولي هر چه جستجو مي كرد پروژه را پيدا نمي كند تا اينكه يك نفر پروژه را مي دزدد و به او مي دهد(كشف كردن اين فرد و به خود شما واگذار مي كنم البته در متن گفته شده كه اين فرد چه كسي بود)</p><p>او با خوشحالي به آريزونا باز مي گردد و پيش بزرگ قبيله مي رود برزگ قبيله زني بود كه مي توانست صداي روح ها را بشنود آن زن به جوليا از يك اتفاق ناگوار خبر مي دهد و مي گويد كه اگر جين و كازويا با هم متحد شوند ابليسي را بيدار مي كنند كه اين ابليس موجب نابودي جهان مي شود و او بايد از اتحاد اتحاد آنان جلوگيري كند جوليا به حرف زن پير توجه نمي كند ولي وقتي خبر شروع تورنمنت ششم را مي شوند به واقعي بودن حرف بزرگ قبيله يقين پيدا مي كند جوليا تصميم مي گيرد كه وارد تورنمنت شود و از اتحاد آنان جلوگيري نمايد.</p><p></p><p></p><p>نام : Feng Wei</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_16.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :چين.</p><p>سبك مبارزه : Kenpo</p><p>گروه خوني :AB </p><p></p><p>Feng Wei به عنوان يكي از بهترين مريدان Kenpo بود استاد او Shinken (صاحب مشت خدايان)بود.</p><p>فنگ يكي از بهترين هنرجوياني بود كه در 20 سال اخير در مدرسه اش بود او مي كوشيد تا يكي از بهترين ها در سطح جهان شود او به همين منظور قوانين كمپو را زير پا گذاشت و مي خواست كه ساير سبك ها را هم ياد بگيرد بنابراين به باشگاهي مي رود و اكثر هنرجويان را زخمي مي كند و استاد باشگاه را هم به شدت مصدوم مي كند.</p><p>او در جستجوي راز مشت خدايان بود كه اين راز در نزد خانواده ي مي شيما نگه داري مي شد و درصدد بدست آوردن آن وارد تورنمنت پنجم شد.البته اين طورما متعلق به شينكن بود كه توسط افراد مي شيما به سرقت رفته بود.</p><p>Asuka Kazama و Lei Wulong مي خواهند اين فرد ظالم و بي رحم را بگيرند و به سزاي اعمالش برسانند و شديدا! او را دنبال مي كنند .</p><p>فنگ پدر آسوكا را به شدت مجروح كرده و در چين خلاف هاي متعددي را مرتكب شد و Lei براي دستگير كردن او به تورنمنت آمده.</p><p>او به آنجا آمده بود تا راز "God Fist" را پيدا كند او به اين طورمار كه در در زي باتسو بود احتياج داشت.</p><p>او طومار را پيدا مي كند درون طومار نوشته شده كه : "نابود كننده ي تمام سبك هاي ديگر, آن سبكي است كه در اخر باقي مي ماند و بالاتر از قدرت Dragon God قرار ميگيرد كه از تمام تواناييهاي انسانها تجاوز ميكند"!</p><p>او كه كله پوك تر از اين حرف ها بود كه معني اين جمله را بفهمد حيران مي شود!و براي جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين باره وارد تورنمنت ششم مي شود.</p><p></p><p></p><p>نام : Asuka Kazama</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk5/thumb/5_03.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :ژاپن.</p><p>سبك مبارزه : كاراته مي شيما.</p><p>قد : 160</p><p>وزن : 49</p><p>گروه خوني : AB</p><p>شغل : در حال تحصيل .</p><p>سرگرمي : نامعلوم.</p><p>علاقه مندي : مبارزه.</p><p></p><p>Asuka هنر رزمي و جنگي Kazama-style را توسط پدر خود كه در نزديكي اُساكا باشگاه دارد آموخته.</p><p>او به طور طبيعي داراي قدرت زيادي بود حسی عجيبی از عدالت در او موج ميزد بنابراين هنگامي كه تنها 17 سال داشت و در دبيرستان مشغول تحصيل بود وادر مسابقات مي شود!</p><p>آسوكا كه يكروز از مدرسه به خانه بر مي گشت (خانه ي آنها همان باشگاه بود!)مي بيند كه هنرجويان به شدت آسيب ديده اند و پدرش هم دچار جراحات شديدي شده و به باشگاه خسارتي زيادي وارد شده.چندي بعد يكي كاراگاه از هنگ كنگ (Lei Wulong)پيش او مي آيد و مي گويد كه فردي كه به پدرت آسب زده وارد تورنمنت پنجم شده و آسوكا بدون معطلي به تورنمنت مي رود تا آن فرد را پيدا كند و او را به زمين داغ بنشاند!</p><p>او در تورنمنت پنجم توانست كسي را كه به پدرش آسيب زده بود پيدا كند او Feng Wei بود.او در تورنمنت به دنبال او گشت ولي او را پيدا نكرد و در اين امر ناتوان ماند بنابراين پس از پايان تورنمنت برگشت تا زندگي آرامي را شروع كند.</p><p>به هر حال به زندگي رزمي كار جماعت آرامش نيامده!او متوجه شد كه حين كازاما مسئول جنگي عظيم و هولناك كه در شرف وقوع است مي باشد بنابراين او كه نمي توانست ظلم و بي عدالتي را تحمل كند به تورنمنت ششم رفت تا جلوي كارهاي عمو زاده اش را بگيرد!</p><p></p><p></p><p>نام : Lili</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_11.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :فرانسه.</p><p></p><p>لي لي فرزند يك دختر پولدار در Monaco است پدر او صاحب يك شركت نفت مي باشد.</p><p>او در يك خانه مجلل در نزد پدرش زندگي مي كند و اسم واقعي او Emily Rochefort مي باشد.</p><p>او در سن 12 سالگي بود كه توسط افرادي دزدي ديه مي شود و او بسيار خشمگين مي شود و با يك ضربه يك از بچه دزد ها را نقش بر زمين مي كند و او با بقيه افراد نيز همين كار را انجام مي دهد و خيلي از اين كار لذت مي برد و مي خواهد به به مبارزه با ديگران بپردازد اما يك مانع بر سر راهش وجود دارد و آن هم پدرش است بنابراين به پدرش چيزي نمي گويد و او خودش هم نمي خواهد كه او را به عنوان يك بانوي شرور بشناسند!</p><p>او از اينكه نمي تواند مبارزه بكند ناراحت مي شود و با خود مي گويد :چرا پدرم با من مخالفت مي كند من مي خواهم كه مبارزه بكنم!</p><p>تمايل او به جنگ كردن پايان ناپذير است بنابراين او مخفيانه با جت خصوصي خودشان به كشور هاي مختلف مي رود و در آنجا در مبارزات خياباني شركت مي كند و از اين كار بسيار لذت مي برد.</p><p>او به بهانه ي اينكه به تعطيلات مي رود تا يكم آب و هوايش عوض بشود به اين مسابقت مي رفت!</p><p>روزي او پس از شكست دادن فردي در سان فران سيسكو دعوتنامه اي دريافت مي كند بله او را به پنجمين تورنمنت دعوت كرده بودند.</p><p>لي لي وقتي به اسم اسپانسر برگزار كننده اين مسابقات مي افتد شركت زي باتسو را مي بند كه اين شركت براي شركت پدر او مشكلات زيادي به وجود آورده بود و او به همين خاطر از پدرش مي خواهد كه به او اجازه بدهد كه به اين تورنمنت برود و پدرش هم كه بر سر دو راهي قرار گرفته بود ولي باز هم به او اجازه نداد كه به اين مسابقات برود.</p><p>پس از مدتي پدرش به مسافرت مي رود و او به تورنمنت پنجم مي رود و در آنجا با Asuka مبارزه مي كند ولي از او شكست مي خورد و پدرش از اين ماجرا خبر دار مي شود و از اين قضيه و نا فرماني دخترش بسيار ناراحت مي كند و به همين خاطر بيرون رفتن را قدعن مي كند.</p><p>ولي باز هم او به كارش ادامه مي دهد و دوباره با Asuka مبارزه مي كند!</p><p>پس از مدتي گروه مالي مي شيما زمين هاي نفتي پدرش را تصرف مي كنند و پدرش نمي تواند كاري انجام بدهد و به همين خاطر ورشكست مي شود.</p><p>لي لي كه ناراحتي پدرش را مي بيند تلاش مي كند كه زمين ها را از مي شيما پس بگيرد تا پدرش را از ناراحتي بيرون بياورد او به فكر اين است كه چگونه مي تواند مي شيما را شكست بدهد و در همين حين شروع ششمين تورنمنت آغاز مي شود و او براي گرفتن زمين هاي پدرش وارد تورنمنت شد.</p><p></p><p></p><p></p><p></p><p>نام : Sergei Dragunov</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk5dr/thumb/5dr_02.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :روسيه.</p><p></p><p>او عضو SPETSNAZ مي باشد. Dragunov نماد ترس در ميدان هاي جنگ تصور شده .به او لقب فرشته سفيد را داه اند.در پي يافتن يك جسد ناشناخته در روسيه احتمال مي دهند كه اين كار دويل جين مي تواند باشد و به همين خاطر سازمان روسيه او را براي تحيقيات به تورنمنت پنجم مي فرستد.</p><p>ولي انگيزه ي او دقيقاً براي ورود به مسابقه معلوم نشده.</p><p>او در بازي با يك از sub-boss يعني Raven كه او هم يكي از افراد روسيه است مبارزه مي كند و از او شكست مي خورد.</p><p>او در تيكن5 نمي تواند جين را پيدا كند و اين بار خبر مي دهند كه جين در حال ايجاد يك اغتشاش بزرگ است و جنگي عظيم در راه خواهد بود بنابراين او به تورنمنت ششم فرستاده مي شود تا اينبار جين را دستگير كند و جلوي كارهايي كه زي باتسو مي خواهد انجام بدهد را بگيرد.</p><p></p><p></p><p>نام : Leo</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_01_02.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :آلمان.</p><p></p><p>ليو براي شركت تجاري G كار مي كند.</p><p>ليو هنگامي كه بچه بود پدرش در طي اكتشافاتي كه انجام مي دهد ناپديد مي شود و ليو او را فراموش نمي كند و سعي مي كند كه مانند پدرش فرد بزرگي بشود و هنوز هم مهر پدرش را فراموش نكرده.</p><p>ليو فردي متواضع و بي غم بود ولي اين روز هاي خوش چندان طول نمي كشد و مادرش توسط افرادي كشته مي شود و او غمزده منتظر مي ماند تا پليس تحقيقات خود را آغاز كند و قاتل يا قاتلين مادرش را دستگير كند ولي آنها هم چيزي در اين مورد پيدا نمي كنند و خود ليو دست به كار مي شود و تحقيق را شروع مي كند.</p><p>طولي نمي كشد كه ليو فردي را پيدا مي كند كه يكي از افراد بلند پايه ي شركت جي و نام او كازويا مي شيما (دِ هه!)است.</p><p>او گمان مي كند كه او قاتل مادرش باشد ولي دسترسي به او غير ممكن است بنابراين او سعي مي كند كه در آن شركت كاري را بدست بگيرد تا به كازويا نزديك تر شود و هم اطلاعات بيشتري را در ضمينه قاتل واقعي مادرش بدست بياورد.</p><p>او پس از مدتي در جريان يك مسابقه (King of Iron Fist Tournament 6)قرار مي گيرد كه توسط شركت مي شيما آغاز شده و متوجه مي شود كه كازويا هم براي شركت در مسابقه خود را آماده مي گيرد او احتمال مي دهد كه در اين مسابقات چيزي دستگيرش شود بنابراين خود را براي مسابقه آماده مي كند .</p><p>سازنده تيكن 6 Katsuhiro Harada مي گويد كه او شباهت زيادي به پزشك آلماني Bajiquan دارد .</p><p></p><p></p><p></p><p>نام : Zafina</p><p>محل سكونت :ايران!</p><p>سبك مبارزه : رقص باله به همراه ژيمناستيك.</p><p></p><p>زفينا نگهبان يك قبر سلطنتي كه در يك روستا قرار دارد مي باشد او و اجداد او نيز همگي از اين قبر محافظت مي كردند.افراد آن قبيله هم به خوبي از اين قبر محافظت مي كردند و بر اين باور بودند كه آن يك قبر معمولي نيست بلكه يك قبر طلسم شده است كه نيروي زيادي دارد.</p><p>اين شايعات در همه جا گسترش پيدا مي كند و افراد قدرت طلب زيادي سعي مي كنند تا از واقعيت امر آگاه شوند ولي زفينا محافظ قدرتمندي مي باشد و همگي آنها را شكست مي دهد .</p><p>روزي برزگان دهكده ادعا مي كنند كه زمانی دوتا ستاره های شیطانی بهم برخورد طلسمی که بر روی وجود دارد از بین میرفت و قبر شكسته مي شود و اتفاقاتي كه پس از اين واقعه خواهد افتاد منجر به نابودي جهان خواهد شد .</p><p>زفينا اين طالع بيني را باور مي كند و روستا را ترك مي كند تا ببيند كه اين حقيقت دارد .</p><p>Katsuhiro Harada او را يك زن خاور ميانه اي (ترجيحاً ايران!)توصيف مي كند كه هنر ترور قديمي را به كار مي برد(حالا اين هنر ترور قديمي چيه در عجبم!)</p><p></p><p></p><p></p><p>نام : Bob</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_04_01.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :آمريكا.</p><p></p><p>باب يك مبارز آمريكايي مي باشد كه از او به عنوان فردي افسانه اي ياد مي شود.</p><p>او با افراد زيادي در سطح جهان مبارزه مي كند و از مبارزه كردن خسته شده بنابراين تصميم مي گيرد كه يك مدت از ورزش كناره گيري كند و كمي بيشتر در مورد كارهايي كه بايد انجام بدهد فكر كند.</p><p>او پس از سالها كه دوبار به ورزش باز مي گردد به ميزان زيادي به ورزنش اضافه شده ولي اين اضافه وزن را با استفاده از نيروي دروني اش كنترل مي كند .</p><p>او براي اينكه قدرت خود را امتحان كند وارد تورنمنت ششم مي شود او با هر كسي كه مبارزه مي كند او را شكست مي دهد او با استفاده از هوش و قدرتي كه دارد ضربه اي كه مي خواهد حريفش بزند را حدس زده و سريع از خود عكس العمل مناسب نشان مي دهد.</p><p>Katsuhiro Harada باب را به پزشك كاراته آمريكا نسبت مي دهد.</p><p></p><p></p><p>نام : Miguel Caballero Rojo</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_03_02.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :فرانسه.</p><p>سبك مبارزه : Garyuno Kenka Kakutou-waza</p><p>متنفر از دخالت ديگرا در كارهاي او.</p><p></p><p>ميگوئل به رغم ظاهر منفي اش فردي است كه به زيبايي عشق مي ورزد(چه شاعرانه!)به ويژه به خواهرش بيش از حد توجه نشان مي دهد و بيش از همه چيز به او علاقه نشان مي دهد.</p><p>پس از مدتي خواهرش به او مي گويد كه مي خواهد با فردي ازدواج كند ولي او از اين حرف خواهرش ناراحت مي شود و تصميم مي گيرد كه برادر زن آينده اش را به قتل برساند ولي براي اينكه مي خواهد خواهرش ناراحت نشود سعي مي كند كه او را طوري از بين ببرد كه خواهرش اين امر را اتفاقي قلمداد كند اما او موفق نمي شود كه او را بكشد و پس از مدتي آنها ازدواج مي كند و او از بيرون كليسا با تأسف به مراسم نگاه مي كند هنگامي كه او دارد به اين قضيه نگاه مي كند شاهد هواپيماهاي جنگنده اي است كه به طور غير منتظره كليسا را بمباران مي كنند و كليسا را با خاك يكسان مي كند.</p><p>ميگل اوضاع كه آرام مي شود سريعا به طرف كليسا كه اكنون به مخروبه تبديل شده مي رود تا خاهرش را پيدا كند او خواهر غرق به خونش را از مخروبه بيرون مي آورد ولي او ديگر نفس نمي كشيد.</p><p>او به دنبال باعث و باني اين حمله مي گردد و متوجه مي شود كه اين حمله از طرف مي شيما ري باتسو صورت گرفته و براي گرفتن انتقام از صاحب اين شركت يعني جين كازاما وارد تورنمنت ششم مي شود .</p><p></p><p>نام : Azazel</p><p></p><p><img src="http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tkseries/thumb/sr_05.jpg" alt="" class="fr-fic fr-dii fr-draggable " style="" /></p><p></p><p>محل سكونت :نامعلوم.</p><p>سبك مبارزه : نامعلوم.</p><p>قد : نامعلوم.</p><p>وزن : نامعلوم.</p><p>گروه خوني : نامعلوم.</p><p>شغل : نامعلوم.</p><p>سرگرمي : نامعلوم.</p><p>علاقه مندي : نامعلوم.</p><p>متنفر از نامعلوم.</p><p></p><p>او يكي از قويترين دشمن ها در تيكن 6 مي باشد و يكي از ابلسيان در اسطوره ها مي باشد.</p><p>در مورد گذشته ي عزازل اطلاعات كمي در دست است و تنها چيزي كه از او منتشر شده اين است كه او مظهر و نماد شرارت مي باشد و از يك آرامگاه حفاظت شده بيرون آمده تا شاهد شكل گيري دو نيروي عظيم شيطاني باشد.</p><p>او شباهت زيادي به يكي از خدايان مصر باستان دارد و داراي پوست كلفت و دمي ميخ مانند مي باشد كه در حملات از آن استفاده مي كند همچنين از ساعد او رشته هاي كريستالي و يخي بيرون مي آيد و از آن در برابر سايرين استفاده مي كند او همچون مصريان يك روسري بر سر دارد (آمون بزرگ!)و لباس رسمي مصريان را مي پوشد(بگيرينش !)او همانند موجودات فرا بشري قدرت هاي ماورائي دارد و مي تواند بر حريفانش تسلط پيدا كند (كيموني كاهن!)او با استفاده از قدرتش حريفان خود را بي هوش مي كند مثل Jinpachi Mishima و چشمان او شبيه دويل جين ،دويل و Angel است.</p><p>او مي تواند سنگها را از زمين بلند كرده و به سمت حريفانش پرتاب كند و مي تواند آنها را منجمد كند.</p><p>او يك ابليس است!</p><p>فكر كنم با توصيفاتي كه از اين موجود نوشتم پي برده باشيد كه او كيست؟</p><p>اگر نه بشنويد :او غول آخر بازي مي باشد و با آمدن او موكوجين هم بيدار مي شود همان گونه كه به جين گفته بود مدتي ديگر با ورود شيطان باز خواهم گشت.</p></blockquote><p></p>
[QUOTE="LORD5, post: 673522, member: 33522"] ضربدر! نام : Hwoarang [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_22.jpg[/IMG] محل سكونت :كره. سبك مبارزه : تكواندو. قد : 188 وزن : 68 گروه خوني : O شغل : ولگردي و يك سرباز در تيكن 4. سرگرمي : قايقراني. علاقه مندي : مبارزات خياباني. متنفر از كاراته سبك مي شيما و جين كازاما. Hwoarang هنرجوي بيك و با هنر رزمي تكواندو آشنايي كامل دارد(عبدا... چاگي!)او ابتدا در خيابان ها سر مبارزه شرط بندي مي كرد او در ابتدا خود را ضعيف نشان مي داد تا همكاران او سر بردن او شرط بندي بكنند و سايرين كه مي ديدند او ضعيف است سريعاً شرط را قبول مي كردند و پس از شرط بندي هورانگ چهره ي واقعي خود را نشان مي داد و يك حال حسابي به حريفش مي داد! او در طي اين مبارزات با Jin Kazama روبرو شد و در برابر او واقعاً شكست خورد و اين اولين بار بود كه شكست مي خورد او پس از اين شكست تصميم گرفت كه سخت تر تمرين كند و ديگر شكست نخورد (قضيه ي هر شكست شروع يك پيروزي ست!)او به يك باشگاه مي رود تا پيش استاد برجسته آن زمان يعني بيك دو سان تعليم ببيند ولي از شانس بد او اوگر به آنجا حمله مي كند و باشگاه را نابود مي كند. او ناكام و خشمگين به تورنمنت سوم كه تازه شروع شده بود مي رود تا هم انتقام بگيرد و هم جين را شكست بدهد. در تيكن 4 او در استخدام ارتش كره ي جنوبي در مي آيد و به طور چشمگيري ارتقا مي يابد ولي هنگامي كه شروع چهارمين مسابقات را مي شنود ارتش را ترك مي كند و به تورنمنت مي رود او اين بار قاطعانه مي رود كه جين را شكست بدهد. او قبل از تورنمنت پنجم در دادگاه نظامي كره ي جنوبي محاكمه مي شود . فردي به او مداركي مي دهد كه يك چيز باور نكردني را ثابت مي كند هورانگ پس از خواندن مدارك تعجب مي كند و نمي تواند باور كند رو به آن فرد مي گويد شما مطمئنيد كه اين مدارك درست هستند؟!او در مدارك به اين مورد بر مي خورد كه بيك از حمله ي اوگر جان سالم به در برده و زنده است!او دو ماه خدمت باقي مانده اش را به اتمام مي رساند و سريعاً نزد بيك مي رود و با او مشتاقانه وارد تورنمنت پنجم مي شود تا اينبار جين را شكست بدهد(سيم شده ها!)او در تورنمنت با بيك هم گروه مي شود ولي بيك به نفع او در طي يك مبارزه ي ساختگي كنار مي كشد. هنگام رويارويي او با جين به طرز عجيبي فرياد مي كشد و جين تبديل به دويل جين مي شود ولي هورانگ در برابر فرم شيطاني جين نمي تواند مقاومت بكند و باز هم از او شكست مي خورند(برزگتر از تو هم شكست داده!)و بي هوش بر زمين مي افتد. هنگامي كه او به هوش مي آيد خود را در بيمارستان مي بيند و بيك را در كنارش مشاهده مي كند هورانگ جزئيات را از بيك مي شنود و با شنيدن حرف هاي او دردش را فراموش مي كند و به بيك مي گويد كه من را قوي تر بكن و به من آموزش بده تا بتوانم جين را شكست بدهم آنها پس از ترك بيمارستان شروع مي كنند به تمرين كردن و بيك هم وقتي كه اراده ي هورانگ را مشاهده مي كند خودش هم بيشتر تمرين مي كند تا در تورنمنت ششم جين را شكست بدهد. اينگونه مي شود كه آنها وارد تورنمنت ششم مي شوند. نام : Julia Chang [IMG]http://www.jun-shrine.com/characters/portraits/julia.jpg[/IMG] محل سكونت :آمريكا. سبك مبارزه : كنگ فو. گروه خوني : B شغل : باستان شناس. سرگرمي : شكار. علاقه مندي : بوفالو متنفر از زي باتسو. جوليا يك فرد باستان شناس مي باشد كه بيشتر درباره ي قبيل خودش تحقيق مي كند او دختر خوانده ميشل چنگ هست. چنگ او را در مخروبه اي پيدا مي كند و او را از گرسنگي نجات مي دهد و او را با مهر مادري بزرگ مي كند(آخي!)جوليا با ميشل وظيفه ي حفاظت از قبيله را به عهده دارند هنگامي كه جوليا به سن 18 سالگي مي رسد اتفاق عجيبي در جهان مي افتد پس از پيگيري اين موضوع آنها متوجه مي شوند كه God of Fighters بيدار شده.مردم قبيله از اين هراس دارند كه مبادا او به خاطر گردنبند مقدس را كه در دست ميشل بود به آنها حمله كند .ميشل بسيار كنجكاو بود كه بداند منشأ پيداش God of Fighters از كجاست و به دنبال اين خواسته به تحقيق درباره ي God of Fighters مي پردازد و از قبيله خارج مي شود مدتي كه مي گذرد از او خبري نمي شود و جوليا احتمال مي دهد كه هي هاچي او را گرفته باشد بنابراين او به دنبال ميشل به تورنمنت مي رود. يك روز استاد T به جوليا مي گويد كه آنها طرحي براي بازسازي جنگل ها ساخته بودند كه افراد زي باتسو به شركت پژوهشي G حمله مي كنند و طرح آنها را به سرقت مي برند جوليا هم چندان به ساير طرح هاي شركت جي نپرسيد و به آنها علاقه نشان نداد و تنها توجهش به طرف طرح سرقت رفته بازسازي جنگل ها معطوف شده بود. بنابراين او تصميم مي گيرد كه به زي باتسو برود و آن طرح را پيدا كند و به همين منظور وارد تورنمنت چهارم شد. جوليا به دنبال پروژه مي گردد ولي پس از جستجوي فراوان نااميد مي شود و كارش به بن بست مي خورد و نا اميد و بدون گرفتن نتيجه اي از تورنمنت چهارم به كشورش باز مي گردد. پس از مدتي نامه اي به زبان خارجي دريافت مي كند نامه خبر از شروع شدند تورنمنت پنجم مي داد و او براي ياتن پروژه به آنجا مي رود و تصميم مي گرد كه اين بار با دست پر باز گردد. او در راه با دوستش KING رو برو مي شود و مي فهمد كه او براي انتقام گرفتن از Craig Marduk به تورنمنت مي رود به او مي گيد كه از اين كار صرف نظر كن و به من كمك كن(بچه گول مي زنه!)ولي كينگ به حرف او گوش نمي دهد. او بايد پروژه را پيدا مي كرد تا زمين را به فرم اصلي اش برگرداند ولي هر چه جستجو مي كرد پروژه را پيدا نمي كند تا اينكه يك نفر پروژه را مي دزدد و به او مي دهد(كشف كردن اين فرد و به خود شما واگذار مي كنم البته در متن گفته شده كه اين فرد چه كسي بود) او با خوشحالي به آريزونا باز مي گردد و پيش بزرگ قبيله مي رود برزگ قبيله زني بود كه مي توانست صداي روح ها را بشنود آن زن به جوليا از يك اتفاق ناگوار خبر مي دهد و مي گويد كه اگر جين و كازويا با هم متحد شوند ابليسي را بيدار مي كنند كه اين ابليس موجب نابودي جهان مي شود و او بايد از اتحاد اتحاد آنان جلوگيري كند جوليا به حرف زن پير توجه نمي كند ولي وقتي خبر شروع تورنمنت ششم را مي شوند به واقعي بودن حرف بزرگ قبيله يقين پيدا مي كند جوليا تصميم مي گيرد كه وارد تورنمنت شود و از اتحاد آنان جلوگيري نمايد. نام : Feng Wei [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_16.jpg[/IMG] محل سكونت :چين. سبك مبارزه : Kenpo گروه خوني :AB Feng Wei به عنوان يكي از بهترين مريدان Kenpo بود استاد او Shinken (صاحب مشت خدايان)بود. فنگ يكي از بهترين هنرجوياني بود كه در 20 سال اخير در مدرسه اش بود او مي كوشيد تا يكي از بهترين ها در سطح جهان شود او به همين منظور قوانين كمپو را زير پا گذاشت و مي خواست كه ساير سبك ها را هم ياد بگيرد بنابراين به باشگاهي مي رود و اكثر هنرجويان را زخمي مي كند و استاد باشگاه را هم به شدت مصدوم مي كند. او در جستجوي راز مشت خدايان بود كه اين راز در نزد خانواده ي مي شيما نگه داري مي شد و درصدد بدست آوردن آن وارد تورنمنت پنجم شد.البته اين طورما متعلق به شينكن بود كه توسط افراد مي شيما به سرقت رفته بود. Asuka Kazama و Lei Wulong مي خواهند اين فرد ظالم و بي رحم را بگيرند و به سزاي اعمالش برسانند و شديدا! او را دنبال مي كنند . فنگ پدر آسوكا را به شدت مجروح كرده و در چين خلاف هاي متعددي را مرتكب شد و Lei براي دستگير كردن او به تورنمنت آمده. او به آنجا آمده بود تا راز "God Fist" را پيدا كند او به اين طورمار كه در در زي باتسو بود احتياج داشت. او طومار را پيدا مي كند درون طومار نوشته شده كه : "نابود كننده ي تمام سبك هاي ديگر, آن سبكي است كه در اخر باقي مي ماند و بالاتر از قدرت Dragon God قرار ميگيرد كه از تمام تواناييهاي انسانها تجاوز ميكند"! او كه كله پوك تر از اين حرف ها بود كه معني اين جمله را بفهمد حيران مي شود!و براي جمع آوري اطلاعات بيشتر در اين باره وارد تورنمنت ششم مي شود. نام : Asuka Kazama [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk5/thumb/5_03.jpg[/IMG] محل سكونت :ژاپن. سبك مبارزه : كاراته مي شيما. قد : 160 وزن : 49 گروه خوني : AB شغل : در حال تحصيل . سرگرمي : نامعلوم. علاقه مندي : مبارزه. Asuka هنر رزمي و جنگي Kazama-style را توسط پدر خود كه در نزديكي اُساكا باشگاه دارد آموخته. او به طور طبيعي داراي قدرت زيادي بود حسی عجيبی از عدالت در او موج ميزد بنابراين هنگامي كه تنها 17 سال داشت و در دبيرستان مشغول تحصيل بود وادر مسابقات مي شود! آسوكا كه يكروز از مدرسه به خانه بر مي گشت (خانه ي آنها همان باشگاه بود!)مي بيند كه هنرجويان به شدت آسيب ديده اند و پدرش هم دچار جراحات شديدي شده و به باشگاه خسارتي زيادي وارد شده.چندي بعد يكي كاراگاه از هنگ كنگ (Lei Wulong)پيش او مي آيد و مي گويد كه فردي كه به پدرت آسب زده وارد تورنمنت پنجم شده و آسوكا بدون معطلي به تورنمنت مي رود تا آن فرد را پيدا كند و او را به زمين داغ بنشاند! او در تورنمنت پنجم توانست كسي را كه به پدرش آسيب زده بود پيدا كند او Feng Wei بود.او در تورنمنت به دنبال او گشت ولي او را پيدا نكرد و در اين امر ناتوان ماند بنابراين پس از پايان تورنمنت برگشت تا زندگي آرامي را شروع كند. به هر حال به زندگي رزمي كار جماعت آرامش نيامده!او متوجه شد كه حين كازاما مسئول جنگي عظيم و هولناك كه در شرف وقوع است مي باشد بنابراين او كه نمي توانست ظلم و بي عدالتي را تحمل كند به تورنمنت ششم رفت تا جلوي كارهاي عمو زاده اش را بگيرد! نام : Lili [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_11.jpg[/IMG] محل سكونت :فرانسه. لي لي فرزند يك دختر پولدار در Monaco است پدر او صاحب يك شركت نفت مي باشد. او در يك خانه مجلل در نزد پدرش زندگي مي كند و اسم واقعي او Emily Rochefort مي باشد. او در سن 12 سالگي بود كه توسط افرادي دزدي ديه مي شود و او بسيار خشمگين مي شود و با يك ضربه يك از بچه دزد ها را نقش بر زمين مي كند و او با بقيه افراد نيز همين كار را انجام مي دهد و خيلي از اين كار لذت مي برد و مي خواهد به به مبارزه با ديگران بپردازد اما يك مانع بر سر راهش وجود دارد و آن هم پدرش است بنابراين به پدرش چيزي نمي گويد و او خودش هم نمي خواهد كه او را به عنوان يك بانوي شرور بشناسند! او از اينكه نمي تواند مبارزه بكند ناراحت مي شود و با خود مي گويد :چرا پدرم با من مخالفت مي كند من مي خواهم كه مبارزه بكنم! تمايل او به جنگ كردن پايان ناپذير است بنابراين او مخفيانه با جت خصوصي خودشان به كشور هاي مختلف مي رود و در آنجا در مبارزات خياباني شركت مي كند و از اين كار بسيار لذت مي برد. او به بهانه ي اينكه به تعطيلات مي رود تا يكم آب و هوايش عوض بشود به اين مسابقت مي رفت! روزي او پس از شكست دادن فردي در سان فران سيسكو دعوتنامه اي دريافت مي كند بله او را به پنجمين تورنمنت دعوت كرده بودند. لي لي وقتي به اسم اسپانسر برگزار كننده اين مسابقات مي افتد شركت زي باتسو را مي بند كه اين شركت براي شركت پدر او مشكلات زيادي به وجود آورده بود و او به همين خاطر از پدرش مي خواهد كه به او اجازه بدهد كه به اين تورنمنت برود و پدرش هم كه بر سر دو راهي قرار گرفته بود ولي باز هم به او اجازه نداد كه به اين مسابقات برود. پس از مدتي پدرش به مسافرت مي رود و او به تورنمنت پنجم مي رود و در آنجا با Asuka مبارزه مي كند ولي از او شكست مي خورد و پدرش از اين ماجرا خبر دار مي شود و از اين قضيه و نا فرماني دخترش بسيار ناراحت مي كند و به همين خاطر بيرون رفتن را قدعن مي كند. ولي باز هم او به كارش ادامه مي دهد و دوباره با Asuka مبارزه مي كند! پس از مدتي گروه مالي مي شيما زمين هاي نفتي پدرش را تصرف مي كنند و پدرش نمي تواند كاري انجام بدهد و به همين خاطر ورشكست مي شود. لي لي كه ناراحتي پدرش را مي بيند تلاش مي كند كه زمين ها را از مي شيما پس بگيرد تا پدرش را از ناراحتي بيرون بياورد او به فكر اين است كه چگونه مي تواند مي شيما را شكست بدهد و در همين حين شروع ششمين تورنمنت آغاز مي شود و او براي گرفتن زمين هاي پدرش وارد تورنمنت شد. نام : Sergei Dragunov [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk5dr/thumb/5dr_02.jpg[/IMG] محل سكونت :روسيه. او عضو SPETSNAZ مي باشد. Dragunov نماد ترس در ميدان هاي جنگ تصور شده .به او لقب فرشته سفيد را داه اند.در پي يافتن يك جسد ناشناخته در روسيه احتمال مي دهند كه اين كار دويل جين مي تواند باشد و به همين خاطر سازمان روسيه او را براي تحيقيات به تورنمنت پنجم مي فرستد. ولي انگيزه ي او دقيقاً براي ورود به مسابقه معلوم نشده. او در بازي با يك از sub-boss يعني Raven كه او هم يكي از افراد روسيه است مبارزه مي كند و از او شكست مي خورد. او در تيكن5 نمي تواند جين را پيدا كند و اين بار خبر مي دهند كه جين در حال ايجاد يك اغتشاش بزرگ است و جنگي عظيم در راه خواهد بود بنابراين او به تورنمنت ششم فرستاده مي شود تا اينبار جين را دستگير كند و جلوي كارهايي كه زي باتسو مي خواهد انجام بدهد را بگيرد. نام : Leo [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_01_02.jpg[/IMG] محل سكونت :آلمان. ليو براي شركت تجاري G كار مي كند. ليو هنگامي كه بچه بود پدرش در طي اكتشافاتي كه انجام مي دهد ناپديد مي شود و ليو او را فراموش نمي كند و سعي مي كند كه مانند پدرش فرد بزرگي بشود و هنوز هم مهر پدرش را فراموش نكرده. ليو فردي متواضع و بي غم بود ولي اين روز هاي خوش چندان طول نمي كشد و مادرش توسط افرادي كشته مي شود و او غمزده منتظر مي ماند تا پليس تحقيقات خود را آغاز كند و قاتل يا قاتلين مادرش را دستگير كند ولي آنها هم چيزي در اين مورد پيدا نمي كنند و خود ليو دست به كار مي شود و تحقيق را شروع مي كند. طولي نمي كشد كه ليو فردي را پيدا مي كند كه يكي از افراد بلند پايه ي شركت جي و نام او كازويا مي شيما (دِ هه!)است. او گمان مي كند كه او قاتل مادرش باشد ولي دسترسي به او غير ممكن است بنابراين او سعي مي كند كه در آن شركت كاري را بدست بگيرد تا به كازويا نزديك تر شود و هم اطلاعات بيشتري را در ضمينه قاتل واقعي مادرش بدست بياورد. او پس از مدتي در جريان يك مسابقه (King of Iron Fist Tournament 6)قرار مي گيرد كه توسط شركت مي شيما آغاز شده و متوجه مي شود كه كازويا هم براي شركت در مسابقه خود را آماده مي گيرد او احتمال مي دهد كه در اين مسابقات چيزي دستگيرش شود بنابراين خود را براي مسابقه آماده مي كند . سازنده تيكن 6 Katsuhiro Harada مي گويد كه او شباهت زيادي به پزشك آلماني Bajiquan دارد . نام : Zafina محل سكونت :ايران! سبك مبارزه : رقص باله به همراه ژيمناستيك. زفينا نگهبان يك قبر سلطنتي كه در يك روستا قرار دارد مي باشد او و اجداد او نيز همگي از اين قبر محافظت مي كردند.افراد آن قبيله هم به خوبي از اين قبر محافظت مي كردند و بر اين باور بودند كه آن يك قبر معمولي نيست بلكه يك قبر طلسم شده است كه نيروي زيادي دارد. اين شايعات در همه جا گسترش پيدا مي كند و افراد قدرت طلب زيادي سعي مي كنند تا از واقعيت امر آگاه شوند ولي زفينا محافظ قدرتمندي مي باشد و همگي آنها را شكست مي دهد . روزي برزگان دهكده ادعا مي كنند كه زمانی دوتا ستاره های شیطانی بهم برخورد طلسمی که بر روی وجود دارد از بین میرفت و قبر شكسته مي شود و اتفاقاتي كه پس از اين واقعه خواهد افتاد منجر به نابودي جهان خواهد شد . زفينا اين طالع بيني را باور مي كند و روستا را ترك مي كند تا ببيند كه اين حقيقت دارد . Katsuhiro Harada او را يك زن خاور ميانه اي (ترجيحاً ايران!)توصيف مي كند كه هنر ترور قديمي را به كار مي برد(حالا اين هنر ترور قديمي چيه در عجبم!) نام : Bob [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_04_01.jpg[/IMG] محل سكونت :آمريكا. باب يك مبارز آمريكايي مي باشد كه از او به عنوان فردي افسانه اي ياد مي شود. او با افراد زيادي در سطح جهان مبارزه مي كند و از مبارزه كردن خسته شده بنابراين تصميم مي گيرد كه يك مدت از ورزش كناره گيري كند و كمي بيشتر در مورد كارهايي كه بايد انجام بدهد فكر كند. او پس از سالها كه دوبار به ورزش باز مي گردد به ميزان زيادي به ورزنش اضافه شده ولي اين اضافه وزن را با استفاده از نيروي دروني اش كنترل مي كند . او براي اينكه قدرت خود را امتحان كند وارد تورنمنت ششم مي شود او با هر كسي كه مبارزه مي كند او را شكست مي دهد او با استفاده از هوش و قدرتي كه دارد ضربه اي كه مي خواهد حريفش بزند را حدس زده و سريع از خود عكس العمل مناسب نشان مي دهد. Katsuhiro Harada باب را به پزشك كاراته آمريكا نسبت مي دهد. نام : Miguel Caballero Rojo [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tk6ac/thumb/6ac_03_02.jpg[/IMG] محل سكونت :فرانسه. سبك مبارزه : Garyuno Kenka Kakutou-waza متنفر از دخالت ديگرا در كارهاي او. ميگوئل به رغم ظاهر منفي اش فردي است كه به زيبايي عشق مي ورزد(چه شاعرانه!)به ويژه به خواهرش بيش از حد توجه نشان مي دهد و بيش از همه چيز به او علاقه نشان مي دهد. پس از مدتي خواهرش به او مي گويد كه مي خواهد با فردي ازدواج كند ولي او از اين حرف خواهرش ناراحت مي شود و تصميم مي گيرد كه برادر زن آينده اش را به قتل برساند ولي براي اينكه مي خواهد خواهرش ناراحت نشود سعي مي كند كه او را طوري از بين ببرد كه خواهرش اين امر را اتفاقي قلمداد كند اما او موفق نمي شود كه او را بكشد و پس از مدتي آنها ازدواج مي كند و او از بيرون كليسا با تأسف به مراسم نگاه مي كند هنگامي كه او دارد به اين قضيه نگاه مي كند شاهد هواپيماهاي جنگنده اي است كه به طور غير منتظره كليسا را بمباران مي كنند و كليسا را با خاك يكسان مي كند. ميگل اوضاع كه آرام مي شود سريعا به طرف كليسا كه اكنون به مخروبه تبديل شده مي رود تا خاهرش را پيدا كند او خواهر غرق به خونش را از مخروبه بيرون مي آورد ولي او ديگر نفس نمي كشيد. او به دنبال باعث و باني اين حمله مي گردد و متوجه مي شود كه اين حمله از طرف مي شيما ري باتسو صورت گرفته و براي گرفتن انتقام از صاحب اين شركت يعني جين كازاما وارد تورنمنت ششم مي شود . نام : Azazel [IMG]http://www.tekken-official.jp/downloads/img/tkseries/thumb/sr_05.jpg[/IMG] محل سكونت :نامعلوم. سبك مبارزه : نامعلوم. قد : نامعلوم. وزن : نامعلوم. گروه خوني : نامعلوم. شغل : نامعلوم. سرگرمي : نامعلوم. علاقه مندي : نامعلوم. متنفر از نامعلوم. او يكي از قويترين دشمن ها در تيكن 6 مي باشد و يكي از ابلسيان در اسطوره ها مي باشد. در مورد گذشته ي عزازل اطلاعات كمي در دست است و تنها چيزي كه از او منتشر شده اين است كه او مظهر و نماد شرارت مي باشد و از يك آرامگاه حفاظت شده بيرون آمده تا شاهد شكل گيري دو نيروي عظيم شيطاني باشد. او شباهت زيادي به يكي از خدايان مصر باستان دارد و داراي پوست كلفت و دمي ميخ مانند مي باشد كه در حملات از آن استفاده مي كند همچنين از ساعد او رشته هاي كريستالي و يخي بيرون مي آيد و از آن در برابر سايرين استفاده مي كند او همچون مصريان يك روسري بر سر دارد (آمون بزرگ!)و لباس رسمي مصريان را مي پوشد(بگيرينش !)او همانند موجودات فرا بشري قدرت هاي ماورائي دارد و مي تواند بر حريفانش تسلط پيدا كند (كيموني كاهن!)او با استفاده از قدرتش حريفان خود را بي هوش مي كند مثل Jinpachi Mishima و چشمان او شبيه دويل جين ،دويل و Angel است. او مي تواند سنگها را از زمين بلند كرده و به سمت حريفانش پرتاب كند و مي تواند آنها را منجمد كند. او يك ابليس است! فكر كنم با توصيفاتي كه از اين موجود نوشتم پي برده باشيد كه او كيست؟ اگر نه بشنويد :او غول آخر بازي مي باشد و با آمدن او موكوجين هم بيدار مي شود همان گونه كه به جين گفته بود مدتي ديگر با ورود شيطان باز خواهم گشت. [/QUOTE]
Insert quotes…
Verification
پایتخت ایران
ارسال نوشته
صفحه اصلی
انجمنها
معرفی و بحث پیرامون بازیها
Game Communities
عظيم ترين تاريخچه در مورد تيكن به همراه نقد تمامي كاركترها
Top
نام کاربری یا ایمیل
رمز عبور
نمایش
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
مرا به خاطر بسپار
ورود
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی
همین حالا ثبت نام کن
or ثبتنام سریع از طریق سرویسهای زیر
Twitter
Google
Microsoft