نتایج جستجو

  1. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    خواهش:d سلام دوست ادامه داره و احتمالا تا اخر ماه فصل ا.ل داستان تموم میشه موفق باشید چشم
  2. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت هفدهم : بازگشت کهنه کارها قدرتش چند برابر قبل شده بود، دوباره به یاد خاطرات تیره وتاریک گذشته اش افتاد و سعی کرد خود را از آنها خلاص کند؛ تنها یک چیز بود که میتوانست درد هایش را درمان کند آن چیزی جز انتقام نبود... انتقام فقط راه رهایی او از گذشته بیرحمش بود به آسمان نگاه کرد و آنرا...
  3. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت شانزدهم: نوری در تاریکی هوا سرد شده بود سرد تر از آنچه میتوان فکرش را کرد گویی درختان در هم تنیده بودند و صدای باد در میان درختان خبری از ناامیدی به ارمغان می آورد. اسپاردا هنوز هم متحیر بود. باورش نمیشد یکی از آن دو پسر عزیزش، یکی از یادگار های اوا بتواند در حق فرزندش چنین کند...
  4. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    سلام به همگی بروبچ بازی سنتر! بعد از کلی بدبختی (!) :d بالاخره می خوام داستان رو تموم کنم:d انشاالله با کمک آتوسا خانم سعی میکنیم داستان رو به نحو احسن به پایان برسونیم! پس منتظر باشید!
  5. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    بخاطر پاگراف بندی نکردن درست متاسفم اصلاح شد
  6. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت پانزدهم: فریاد قدرت لیدی در حالیکه یکی از دستهای دانته را روی شانه های ظریفش گذاشته بود کشان کشان به سمت روستایی می رفت که در چند کیلومتری دروازه قرار داشت. همه ی خانه ها و کافه های آن روستا ویران شده بودند و تنها کور سویی از کلبه یقدیمی و نیمه ویرانی به چشم می خورد. لیدی در...
  7. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت سیزدهم: انفجار کینه ها روز دوم ماه اکتبر با طلوع روشنایی کمرنگ خورشید که آسفالت توسیرنگ کف خیابان را روشن کرده بود نیز آغاز شد . کسی در خیابان نبود و فقط صدای خشنموتور سیکلتی که کم کم داشت نزدیک می شد سکوت بهت انگیز خیابان را شکست. نسیم خنکیگرد و خاک کف خیابان را اندکی در هوا...
  8. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت یازدهم:دلخوشی ناپایدار چشمهایش را باز کرد ، هنوز هم دنیای اطرافش را تیره و تارمی دید به سختی نفس می کشید و سینه ش مدام بالا و پایین می رفت . صداهای نامفهومیدر گوشش می پیچید، شیون و زاری همسرش و دوفرزند خردسالش... خواست که حرفی بزند ولی صدایی از گلویش خارج نمی شد شروع به سرفهکردن کرد...
  9. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت نهم:حقیقت خونین بالاخره روز جشن فرا رسید ، ملکه جشن بزرگی را تدارک دیده بود تمام نجیب زادگان و فرشتگان و دوشیزگان جوان و زیبا در این جشن حضور داشتند ، ملکه در اتاق مخصوص میهمانی روی تخت بزرگ و زرینی نشسته بود و یک به یک به میهمانان خوش آمد می گفت . حالا دیگر همه در سالن مربوطه جمع...
  10. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت هفتم: دروغی در پی حقیقت باری وارد اتاقش شد و روی تخت نشست وسرش را میان دستانش گرفت ، هیچ فکری به ذهنش نمی رسید اما احساسی از درون به او می گفت که حضور او در این جا بی دلیل نیست. دیگر سحر شده بود ، خورشید کم کم در آسمان خودنمایی می کرد و سعی داشت با نور حیاط بخش خود تاریکی ظالم و...
  11. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت پنجم: گذشته تاریک نسیم خنکی صورتش را نوازش می داد نفس عمیقی کشید و چشمانش را گشود. در باغ زیبایی بود و در آن لحظه صدایی جز شر شر آبشار و نوای لطیف پرندگان به گوش نمی رسید. اطرافش پر بود از درختان میوه و پر از شکوفه های صورتی رنگ و روی زمین گل بوته های بهاری و بنفشه و رز منظره ی...
  12. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    قسمت سوم: زیباترین زشتی ها ساعت6 صبح بود ، با رسیدن به فورتونا و تنفس هوای پاک انجا گویی جانی تازه گرفته بود . مردم در حال باز کردن مغازه هاشان بودند و تعدادی کودکی نیز تازه از خانه خارج شده و به سمت مدرسه می رفتند. از کنار یتیم خانه عبور کرد و یاد روزهایی افتاد که در آنجا زندگی می کرد...
  13. NERO TURBO

    رمان های Devil may cry

    سلام خدمت دوستان عزیز: همه ما کم یا بیش با عنوان مشهور devil may cry اشنایی هایی داریم و از گذشته تا امروز خاطرات خوبی را با ان سپری کردیم. همانگونه که میدانید پس از انتشار نسخه چهارم نکاتی نامفهوم ماند اما با این حال رمانی توسط یکی از نویسندگان کپکام انتشار یافت. این رمان مبنی بر داستان های...
Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر